بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 193حكم كردن بر آن چه كه تحت احاطه اوست- در آن حالت- اقتضاى امر ذوقى (كشفى) و برترى دادن يكى از دو قرائت- با جواز قرائت به هر دو- مىباشد.و متعلق اين برترى دادن قرائت «ملك يوم الدين» نه «مالِكِ» را اسرارى است كه قواعد تحقيق آنها را اقتضا مىكند: يكى از آنها اين كه: «مالك» مندرج در اسم «رب» است، براى اين كه يكى از معانى اسم «رب» در زبان «مالك» است و قرآن عزيز به سرّ اعجاز و ايجاز وارد شده است، پس اگر قرائت به «مالك» برترى داده شود، اين يك نوع تكرار است كه منافى ايجاز مىباشد، و كشف تام اين را مىرساند كه در وجود هيچ تكرارى نيست، لذا قرائت به «ملك» نه «مالك» برترى دارد.و در آن چه گفتيم سرّ ديگرى هم هست كه پس از آوردن دو مقدمه روشن مىشود:يكى از آن دو حاضر داشتن آن چيزى است كه گفتم: انجام نظير آغاز است و آخر عين اول، زيرا پايان كارها عين پيشينهها است. مقدمه دوم اين كه: تمام امورى كه در وجود حصول پيدا كرده است اتفاقى واقع نشده، بلكه به ترتيب الهى كه مقصود حق تعالى است قرار گرفته- اگر چه وسايط و مظاهر بىخبر باشند- و در حدّ ممكناتى كه اتصاف به وجود دارند نيست كه در هر وقتى آن چه را كه برتر و كاملتر از آن نيست بتوانند بپذيرند، و اگر خردها توان درك سرّ اين ترتيب و راز حكم الهى را كه در آن به امانت نهاده ندارند اين به واسطه درماندگى و عجز كونى و نارسايى و قصور امكانى مىباشد، و من چيزى از اين راز را به گونه هشدار و ياد آورى در مقام بيان اسرار حروف بسمله آشكار كردم.و چون اين گفته آمد گويم: آخرين سوره قرآن كه در ترتيب الهى واقع است و حكمش هم استمرار و دوام دارد- خواه اين حال دانسته شود يا نشود- قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، يعنى: بگو به «رب» مردمان پناه مىجويم (1- ناس) است، و اين اسم در اين سوره به لفظ «ملك» نه «مالك» وارد شده و پس از اسم «رب» آمده است، با اين كه در اين سوره قرائت به لفظ «مالك» جايز نيست، بنابر اين دلالت دارد كه قرائت (حمد) به لفظ «ملك» برتر است.و نيز حق تعالى در پايان كار، يعنى هنگام ظهور غلبه احديت بر كثرت، در قيامت كبرا و قيامتهاى صغرا كه براى سالكان در مقام تحقق به وصول- پس از پايان پذيرفتن سير و حال