بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 194انسلاخ و بيرون آمدن- حاصل مىآيد مىفرمايد: لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ، يعنى:امروز پادشاهى كراست؟ خاص خداى يگانه قهار (16- غافر) و حاكم بر ملك «ملك» است، پس دلالت دارد كه اين برتر است (در قرائت).و نيز اين كه اسماء مستقل داراى تقدّم بر اسماء مضافاند، و اسم «ملك» مستقلا وارد شده- بر عكس «مالك»- و آن چه اين سخن را تأييد و يارى مىكند اين كه: اسماء مضاف در اسماء احصاء كه به واسطه نقل ثابتاند انتقال پيدا نمىكنند، مانند بيان الهى كه: فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً، يعنى: خداى شكافنده صبحدم است و شب را [وقت] آرامش كرد (97- انعام) و: ذى المعارج، يعنى: صاحب عروج گاهها [اى فرشتگان] (3- معارج) و همانند اين دو.و نيز احاديث نبوى مبيّن و آشكار كننده اسرار قرآن و هشدار دهنده بر آنهايند، و در برخى از احاديث در دعاهاى نبوى آمده كه: لك الحمد لا اله الا انت رب كل شئى و ملكه، يعنى:سپاس مر ترا كه پروردگارى جز تو نيست كه «رب» هر چيزى باشد و ملك آن، و نفرمود:مالك آن، و اين اسلوب مناسب اسلوب اسمائى است كه در آغاز فاتحه مذكور است.و نيز از آن چه كه در برترى دادن «مالك» بر «ملك» گفتهاند اين كه: «مالك» مالك بنده است و در تصرف در او مطلق و آزاد است، بر عكس ملك چون او به غلبه و سياست و تدبير و از برخى وجوه مالك شده است، و اين قياس جز در مخلوق- نه در حق تعالى- نه درست است و نه جارى، براى اين كه درست است كه او در تصرف مطلق و آزاد است و از تمام وجوه مالك است، ولى مالكيت حق تعالى با غير او قابل قياس نيست، و صفات و اسماء- جز از حيث كاملترين مفهوماتش كه به وسيله شرع و برهان روشن شده- به او اضافه و نسبت پيدا نمىكنند (يعنى اسماء توقيفىاند) اين را نيك بدان. پس اين دلالت برترى دادن قرائت به «ملك يوم الدين» مىباشد. و اما سرّ «مالك» از حيث باطن، اين در شرح اسم «رب» مندرج است و در آنجا بيان داشتم و از تكرار بىنياز است، اين را نيك بفهم و ياد آر كه تنها خداوند راهنماى است و بس.
[راز يوم]
پيش از آغاز سخن بر اسرار و رازهاى اين كلمه ناگزير از آوردن مقدمهاى هستم كه ياد آور