ترجمه تفسیر طبری جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر طبری - جلد 3

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با مالك بن عوف همه پيش پيغامبر آمد [ند] و مسلمان شدند، و طايف بدين روزگار گشاده شد. و السّلم «1».

بازگشتيم بقرآن.

(1)- مردمان كه بيامدند و مسلمان شدند پيغامبر خواسته و زن و فرزند بديشان باز داد و ديگر خواستها قسمت كرد و قسمت بو سفيان چنان كه آمد بداد و بر سرى صد اشتر بدادش، و زان اشتران كه بوسفين را داد يكى [بود] كمرس سيمين داشت. و بو سفيان خود بنزديك حرب نيامده بود و چندين چيز او را بداد. و اندر نهان پيغامبر را بديها همى گفت. و زنش هند خود بگفته آمدست كه او بكافرى اندر چه گفت و چه كرد با پيغامبر.

و كس برگماشت تا حمزة بن عبد المطلب را بكشتند. چون ايشان همه مردند كار بمعاويه رسيد، آن نيز كه او كرد بحرب صفين نيز گفته آمدست، و آنچه كرد با على بن ابى طالب، و بفرمود تا حسن را بزهر بكشتند. پس چون كار بيزيد افتاد نيز گفته آمدست كه چه كرد از معاملتهاى بد. و عبد اللَّه بن زياد را و عمرو [كذا] بن سعد را بفرستاد و بفرمود تا حسين بن على را و برادرزادگان او را بكشتند. و اين همه برين گونه بودست. و بدان وقت كه پيغامبر ما آن غنيمتها قسمت همى‏كرد مردى پيش پيغامبر بر پاى خاست. گفت يا رسول من چنان دانستم كه تو پيغامبر خدايى و ستم نكنى و داد كنى.

پيغامبر گفت (عليه السلام) من چه بيدادى كردم؟ آن مرد گفت يكى بارى اينست كه يك تن را صد اشتر بخشى و برخى را چيز مى‏ندهى، اين نداد باشد كه اين ستم باشد.

عمر بن الخطاب آنجا ايستاده بود گفت يا رسول اللَّه مرا دستورى ده تا اين مرد را بكشم. پيغامبر گفت تو او را نتوانى كشتن كه از پشت او فرزندان آيد كه آن فرزندان او را خوارجى گويند. علامت ايشان آنست كمر على را دشمن دارند وز پس مرگ من بر فرزندان من بيرون آيند و هلاكى فرزندان من بر دست ايشان باشد. پس مالك بن عوف بطايف رفت با آن سه هزار مرد و با اهل طايف حرب كرد و بسيارى بكشت زيشان. آخر الامر آن مهتران طايف از فرزندان مسعود همه بزينهار آمدند بنزديك پيغامبر (عليه السلام). و مردمان طايف بدين روزگار مالك بن عوف همه پيش پيغامبر آمدند و مسلمان شدند، و طايف نيز هم بدين روزگار گشاده شد. و السلم، و صلى اللَّه على النبى محمد و آله اجمعين الطاهرين. (خ)

/ 272