بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
گفت يا ربّ مسلمانى ازو بستان، و اين نام بزرگ خويش برو فراموش گردان. خداى تعالى مسلمانى ازو بستد، و نام بزرگ ازو برآورد، و بر آسمان بر شد بر گونه كبوترى. چنان كه گفت خداى عزّ و جلّ، وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا: 175 «1» گفت بر ايشان بر خوان يا محمّد قصه آن كس كه من نام خويش او را داده بودم، يعنى بلعام باعور، فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ: 175 «2». گفت او خويشتن را از آن نام بيرون كشيد و ديو او را يار شد، يعنى ابليس. پس گفت عزّ و جلّ: وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها: 176 (الى قوله) أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ: 176 «3» گفت اگر ما خواستيمى او را برداشتيمى و بنزديك خويش برديمى، و لكن او دوست داشت چنانك انك «4» اندر زمين، خواستها او را «5» از راه ببرد و متابع هواى خويش گشت. و مثل او چون مثل سگ است اگر پند دهى او را نه پذيرد و گر خاموش باشى نداند پس اين سپاه يوشع بحرب باز آمدند، و آن شهر بستدند از پس چندين هنگام، و مردمان آن شهر بلعام را گفتند چون است كه خداى عزّ و جلّ دعاى تو روا مىنكند؟ بلعام گفت او خود هيچ چيز نميخواهد كه او خود از خداى بيزار است.پس بلعام بنزديك اين ملك آمد، گفت من ترا حيلتى آموزم كه(1، 2)- الاعراف، 175(3)- الاعراف، 176(4)- مطابق نسخ ديگر اين كلمه «جاويدانگى» است. و در متن كلمه «چنانك انك» حتما اشتباه كاتب است و نسخ ديگر صحيح است.- و لكنه اخلد الى الارض و اتبع هواه.(5)- او دوست داشت زمين و جاودانگى اندر زمين و خواسته او را. (نا)- او دوست داشت جاويدانگى اندر زمين و خواسته او را. (صو)- او دوست داشت جاويدانگى اندر زمين و خواسته او را. (خ)