فريفتن ابليس مر آدم را عليه الصلاة و السلام - ترجمه تفسیر طبری جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر طبری - جلد 3

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ: 59 «1»، ما نيز حرفى چند ياد كرديم تا آيت فرو نگردد.

پس گروهى گفتند اين بلعام باعور بود كه خداى عزّ و جلّ نام بزرگ خويش او را كرامت كرده بود. گروهى گفتند اميّة بن الصّلت «2» بود هم بدان شهر بلقا بود.

اكنون ياد كنيم فريفتن ابليس مر آدم را (عليه السلام).

فريفتن ابليس مر آدم را عليه الصلاة و السلام

و اين فريفتن ابليس مر آدم را (عليه السلام) بدين جهان بود خواست كه با آدم دوستى گيرد بدين جهان اندر تا مگر حيلتى تواند ساخت كاو را ازين جهان نيز بيرون كند. پس بيامد و مر آدم را گفت تو دانى كه خداى عزّ و جلّ مرا از بهر تو بلعنت كرد و ملكت اين جهان از من بستد [و] «3» ترا داد. اكنون بدين جهان اندر مرا با تو بايد بودن چون من [و] «4» تو هر دو بدين جهان باشيم ما را از يك ديگر چاره نباشد. اكنون آمدم كه با تو دوستى گيرم و كارى كه بدان راه باز ندانى تو را راه نمايم، تا با يك ديگر بدين جهان زندگانى كنيم. آدم از بهر آن كه چندان اندوه ازو بديده بود ترسيد كه اگر او را از ان حديث «5» باز زند گفت باشد كه مرا ببلاى ديگر افكند. پس آدم او را گفت روا باشد كه من با تو دوستى گيرم.

و آدم را از حوّا چندين كودك آمده بود و بمرده بود، و حوّا ديگر باره بار داشت. ابليس او را گفت يا آدم من ترا فالى بزنم اگر آن كودك‏

(1)- البقره 58، 59

(2) (خ. صو) مطابق است با متن- امية بن ابي الصلت. (نا)

(3، 4) (خ. صو. نا)

(5)- ترسيد كه مر او را از آن حديث. (خ)

/ 272