بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها، فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ، فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ. فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ؟: 189- 191 «1».گفت خداى عزّ و جلّ آن خداى است كه شما [را] «2» بيافريد همه از يك تن جفت او هم ازو بيافريد، تا باو آرام گرفت چون باو گرد آمد حوّا ازو برداشت بارى سبك «3»، چون گران شد مر حوّا را بار، آدم و حوّا از خداى عزّ و جلّ اندر خواستند، گفتند يا ربّ اگر ما را فرزندى دهى درست دست، درست پاى، نيكو اروى، ده تا مر تو را «4» شكر كنيم. پس چون بدادم شان هم چنان كه خواستند، ابليس را هنبازى دادند بدانچه اندر بدادم، يعنى اندر كار آن فرزند، و او را هم نام ابليس كردند، و برتر است خداى عزّ و جلّ از آنچه هنباز گيرند چيزى را.آدم آن كار را از بيم ابليس كرد و اين بزرگ گناهى است، و لكن خداى عزّ و جلّ نپسنديد كه اين چنين كرد، و سوى پيغامبر (عليه السلام) گله كرد از بهر آن كه گناه صغاير از پيغامبران (عليهم السلام) كباير باشد.و امّا اين سخن چنان باشد كه كسى بر كسى مردمى كند و لطفى كند و گويد اين پسر من غلام تو است، و اين سخنى باشد مجازى نه حقيقتى. و اللَّه اعلم تمام شد سورة الاعراف و قصّه آن، اكنون آغاز كنيم سورة الانفال.بازگشتيم بقرآن.(1)- الاعراف 191/ 190/ 189(2) (خ. صو. نا)(3)- بار برداشت بارى سبك. (خ. صو.)(4)- يا رب اگر ما را فرزندى دهى درست اندام و نيكو روى ما ترا. (خ)