بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
187- مىپرسند از تو يا محمّد از روز رستخيز كه: كدام وقت خواهد بود آن؟ «1» بگو يا محمّد: بدرستى كه دانش آن نزد خداوند من است نه روشن گردانيد آن [تا] هنگام آن «2» مگر او كه خداوند آسمان و زمين است. گران شد «3» اندر آسمانها و زمينها، نه فرو آيد بشما مگر ناگهانى. «4» مىپرسند از تو يا محمّد: گوائى [گويى] كه تو غافلى از ان. «5» بگو كه: دانش آن نزديك خداى عزّ و جلّ است و لكن بيشتر مردمان نهدانند188- بگو: نه پادشاى دارم مر خويشتن را سودى و فايدهاى و نه زيانى «6» مگر آنچه خواهد خداى عزّ و جلّ، و اگر بودمى و دانستمى از نهانى «7» بسيار كردمى از نيكى «8» و نه رسيدى مرا بدى، هستم من مگر بيم كنندهاى و بشارت دهندهاى «9» گروهى را كه مىگروند189- اوست آنك بيافريد شما را از تنى يگانه و كرد از ان جفت آن تا آرام گيرد «10» بدو چون [گرد آمد] بدو «11» برداشت «12» بارى(1)- كى باشد آمدن آن. (خ. نا)(2)- نيارند آن را تا بهنگام آن. (خ)(3)- گران باشد آن. (صو)- گرانست. (نا)(4)- نيايد بشما مگر ناگاه.(خ. صو. نا)(5)- چنان كه توى دانا از ان. (خ)- گويى تو عالمى از ان. (نا)- چنان كه تو آگاهى از ان. (صو) و ترجمه متن ظاهرا اشتباه است.(6)- پادشاهى ندارم تن مرا بسودى و نه بزيانى. (خ)- نه پادشاام مر تن خويش را سودى و نه زيانى. (نا)- ندارم پادشاهى مر تن خويش را سودى و نه زيانى. (صو)(7)- نابوده.(صو)- نهانى (خ. نا)(8)- هر اينه بسيار گرد كردم از نيكى. (ابو الفتوح)(9) نيستم من مگر بيم كننده و مژده دهنده. (خ)- در متن «هستم» يا اشتباه كاتب است يا جمله استفهامى.(10)- تا بيارامد. (خ. صو. نا)(11)- چون گرد آمد بدو. (خ. نا)- چون فرا رفت با وى. (صو)- در متن كلمه «تغشى» معنى نشده است.(12)- بار گرفت. (صو)- برگرفت. (خ. نا)