قصه پيغامبرى داود (عليه السلام)‏ - ترجمه تفسیر طبری جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر طبری - جلد 5

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جالوت باز دهند. پس طالوت «1» پيدا آمد و آن پادشاهى ايشان بوى دادند. و اين قصه طالوت بسورة البقره بشرح گفته آمده است.

پس چون طالوت با سپاه بحرب جالوت رفت و آن سپاه از وى باز گشتند و با وى بس كسى بنماندند، پس خداى «2» عزّ و جلّ داود (عليه السلام) را بگماشت تا بيامد. و اشمويل پيغامبر (عليه السلام) مر طالوت را زرهى داده بود و گفته بود كه هران كس كه اين زره بر بالاى او راست باشد هلاكت جالوت و آن سپاه او بدست او برآيد. پس آن بر بالاى داود پيغامبر (عليه السلام) راست آمد، جالوت و سپاهش بر دست وى هلاك شدند. و از پس آن «3» خداى عزّ و جلّ مر داود (عليه السلام) را پيغامبرى داد.

قصه پيغامبرى داود (عليه السلام)‏

پس كار بر داود (عليه السلام) راست گشت و ايزد تعالى وى را پيغامبرى داد، و بنى اسرايل همه بر وى گرد آمدند و نام پدر داود (عليه السلام) ايشا بن عوبر بن عابر بن سلعون بن بخسور عمران بن رام بن كمروز بن قارض بن يهود ابن يعقوب بن اسحق بن ابراهيم (عليهم السلام) بود.

و داود (عليه السلام) مردى بود سرخ موى و گربه چشم و كوته‏بينان بالا و تنگ ريش بود «4» و خداى عزّ و جلّ او را هم پيغامبرى و هم ملوكى و پادشاهى هر دو داده بود، و او را قوّت و نيرو داد، و تا داود (عليه السلام) پادشاه‏

(1) تا ايشان را از خداوند تعالى ملكى خواهد، و طالوت. (آ. بو)

(2) و با وى كس نه ماند خداى. (بو. آ)

(3) و او را گفته بود هر آن كس كه اين زره بر وى راست آيد جالوت و سپاهش بر دست وى هلاك شوند و از پس آن. (بو. آ)

(4) سرخ موى و بلند بالا و تنگ ريش و نيكو چشم. (بو)- سرخ موى و گربه چشم و پست بالا و تنگ ريش. (صو. آ)

/ 378