بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عزّ و جلّ روان كرده بود مر سليمان (عليه السلام) را. و بعضى گويند كه اين چشمه ارزيز بود. و بعضى گويند آهن «1» بود. و ازين سه آنست كه يكى بود، و خداى عزّ و جلّ نظير اين در قصّه ذى القرنين همى گويد:آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً: 96. «2» آن مس بود كه با آهن ببست آن سدّ ياجوج و ماجوج را.امّا آن كه گفت عزّ و جلّ: يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ: 13. «3» اين محاريب محرابهاى مسجدها است از هر لونى.امّا اين تماثيل اين صورتها است كه كردهاند و حلال بودى تصوير كردن در آن وقت. «4» نبينى كه اندر پايهاى تخت سليمان دو شير مصوّر كرده بودند و «5» بر سر تخت وى صورت دو كركس كرده بودند تا سايه داشتندى بر آن كرسى و تخت. «6» و چنين گويند كه پايه تخت سليمان (عليه السلام) از ياقوت سرخ بود و آن ياقوت را بر شبه چهار شير مصوّر كرده بودند و از زبر كرسى و تخت سليمان (عليه السلام) دو كركس كرده بودند و مرين كركسان را طلسمى ساخته بودند كه هران وقت كه آفتاب در افتادى آن كركسان پرها باز كردندى تا سايه در او كندندى، و هر گاه كه آفتاب نبودى پرهاشان درهم «7» شدى و آن چهار پايه تخت نيز طلسم ساخته بودند كه هيچ كس ديگر بر آن تخت نتوانستى شد بجز سليمان.(1) چشمه آهن. (آ. بو)(2) الكهف 96(3) سبا 13(4) تصاوير كردن. (بو)(5) اين صورة كردن، نه بينى كه اندر پايهاى تخت سليمان صورت كرده بودند چون دو شير از ياقوت صرخ و. (آ)(6) «تخت» بالاى سطر نوشته شده بخطى ديگر و ظاهرا زايدست.(7) فراهم. (آ. بو)