ترجمه تفسیر طبری جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر طبری - جلد 5

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و چون سليمان (عليه السلام) نمانده بود «1» بخت النّصر بيامد و خواست كه بر آن تخت نشيند و چون پاى بر نهاد كه بر شود و ندانست كه چون بر مى‏بايد رفت، و ندانست كه سليمان (عليه السلام) چگونه بررفتى پس چون پاى بر نهاد آن شير كه در پاى تخت ساخته بودند بطلسم، دست برآورد و بر پاى بخت النصر زد، و او را از آنجا اندر انداخت، و هر دو پاى او بشكست و بيوفتاد، و فرياد مى‏كرد، و مجبّران و جرّاحان بيامدند تا آن پايهاى او در بستند و مدّتها در آن شد تا نيك باز بود و از پس او نيز هرگز هيچ آدمى بر آن نتوانستند شد. «2»

و امّا آنك گفت: و جفان كالجواب. «3» آن حوض باشد. گفتا كه آن كاسهاى ايشان چند حوضها بود بزرگ. «4»

اما قدور راسيات آن ديكها بود چند كوه كوه، چنان كه كوهى بزرگ بيك پاره ببريدندى و آن را ديكى ساختندى، و جايگاه آتش بزير آن ساخته بودندى، چنان كه هيچ كس آن ديگ را از جاى بنتوانستى جنبانيد، و اين كاسها و ديگها ديوان پرداخته بودند. و هم بر جاى ديگها بدان پختندى و ديگ از جاى خويش نجنبانيدندى، و خوردنى هم از آن ببردندى و خرج كردندى و ديگ بر جاى خود

(1) بر آن تخت نه يارستى شدن و ندانستى نشستن. و چون سليمان (عليه السلام) بمرد.

(بو)

(2) آن شير كه پايه تخت بود يكى دست بزد بر هر دو ساق بخت نصر و هر دو ساق وى بشكست، و از آن اندر افتاد و بى‏هوش گشت تا باز مر او را داروها كردند تا پايش درست گشت. و از پس سليمان هيچ كس بر آن تخت نتوانست رفتن. (آ. بو) [در متن جمله «و مجبران و جراحان بيامدند» در حاشيه است بخط ديگرى و ظاهرا زايد است‏]

(3) سبا 13

(4) آن حوضى باشد كه اندر ميان سراى باشد كه آب اندر وى گرد آيد گفتا غفارهاشان [عضارهاشان (آ)] چند حوضها بودى بزرگ. (آ. بو) [و رجوع شود به سطر ما قبل آخر ص 1227]

/ 378