بيفتادن سليمان (عليه السلام) از ملكت «4»
و اين آيت كه خداى عزّ و جلّ گفته است اندر سوره ص: وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ: 34. «5» گفت عزّ و جلّ كه ما سليمان را آزموده كرديم و كسى ديگر را بر كرسى وى نشانديم.و سبب اين قصّه چنان بوده است كه اندران حوالى ملكى بوده(1) و هم بر جاى طعامها بپختندى و برداشتندى و ديگ هم بر جاى همى بودى.(آ. بو)(2) عمامهاى بسر بسته بود و نام آن عمامه سحابه بود و آن عمامه بود سياه و رايتى داشت سياه بر آن شيرى بود مصور كرده و بر سر نيزه كرده چون شيرى سياه چنان كه باد. (آ. بو)(3) روا بوده است و مباح. (بو)(4) بيفتادن سليمان از ملكت. (آ. بو)(5) ص 34