ترجمه تفسیر طبری جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر طبری - جلد 5

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و سليمان را (صلوات اللَّه عليه) انگشترى بود كه همه مملكت سليمان مر آن انگشترى را بفرمان بودند كه نام بزرگ خداى عزّ و جلّ بران نبشته بود. و زنى بود از مادر فرزندان سليمان مرو را جراده خواندندى، و سليمان (عليه السلام) از همه زنان بروى آمن «1» تر بودى، و هر گاه كه اندر آب خانه شدى، يا با زنى بخواستى خفتن، نه شايستى كه آن انگشترى با خويشتن داشتى از جلالت نام خداى عزّ و جلّ، پس آن انگشترى از انگشت بيرون كردى و مرا اين جراده را دادى.

پس آن روز كه خداى تعالى خواست كه آن ملكت از وى بشود چون باب خانه اندر شد انگشترى مر جراده را داد. يكى ديو «2» بود از] «3» مهتران ديوان نام او صخر بود و خويشتن بر مانند سليمان (عليه السلام) بساخت و پيش جرّاده رفت و گفت انگشترى مراده، جرّاده پنداشت كه سليمان (عليه السلام) است و هيچ او را از سليمان (عليه السلام) باز نشناخت، «4» و انگشترى او را داد، و آن ديو انگشترى بستد و حالى برفت و بر تخت بنشست، و انگشترى در انگشت كرد، و همه خلقان هيچ كس او را باز نشناختند از سليمان، و هم چنان كه فرمان سليمان مى‏بردند جمله فرمان بردار او گشتند.

پس چون سليمان (عليه السلام) از آب دست فارغ شد پيش جرّاده رفت و انگشترى طلب كرد، «5» و جرّاده گفت كه من انگشترى سليمان را دادم و تو نه سليمانى، تو ديوى اى، و خود را بر مثال سليمان ساخته‏اى،

(1) ايمن. (آ)

(2) ديوى. (آ)

(3) يك و رق كه از نسخه متن افتاده بود و از نسخه «بورسه» نقل شد، تا اينجاست.

(4) و خويشتن را بر گونه سليمان ساخته بود و مر جراده را گفت كه انگشترى بده جراده پنداشت كه او سليمان است. (آ. بو)

(5) و سليمان بخانه خلا اندر بود چون بيرون آمد جراده را نيافت، طلب كردش، و گفت انگشترى بده. (آ)- و سليمان بآب خانه اندر بود چون بيرون آمد جراده نيافت طلب كردش و گفت انگشترى بده. (بو)

/ 378