خلافت امير المؤمنين عثمان «2» رضى اللَّه عنه
پس چون عمر بن الخطّاب رضى اللَّه عنه ازين جهان بيرون شد، و كار بر عثمان رضى اللَّه عنه راست شد و عثمان رضى اللَّه عنه بحكم كردن بنشست، اول حكمى كه كرد اندر كار عبد اللَّه بن عمر كرد.و سبب اين چنان بود كه عبد اللَّه بن عمر از همه فرزندان عمر مردانهتر بود، و بمدينه اندر مردى بود كه او را هرمزدان «3» خواندند، و ترسا بود، و از اهواز بود، و امير اهواز بود، و بيامد و بر دست عبّاس بن عبد المطّلب مسلمان شد، و لكن دلش با ترساان بود، و همه روز با ترساان نشسته بودى و حديث ايشان بسيار كردى. و مردى ديگر بود ترسا و نام او جفينه «4» بود، و اين ابو لؤلؤ كه عمر رضى اللَّه عنه را كشت او نيز همه روز با ترساان نشسته بودى.پس اين هر سه تن بهم نشسته بودند، عبد اللَّه بن ابى بكر «5» و عبد اللَّه بن عمر برايشان بگذشتند، چون اين هر سه عبد اللَّه بن ابى بكر را بديدند(1) بولولو. (بو. صو)(2) عثمان بن عفان. (بو)(3) هرمزان. (بو)- هرمزدان. (صو)(4) جفينه. (ابن اثير)(5) عبد الرحمن بن ابى بكر. (بو.صو) [متن ظاهرا اشتباه كتابتى است]