بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نزديك خداوندشان، و گويند اى خداوند ما بديديم و شنيديم بازگردان ما را تا كار كنيم نيك كه ما بىگمانيم13- و اگر خواستيمى ما بداديمى هر تنى را راه راست، و لكن واجب شد گفتار از من تا پر كنم دوزخ از پريان و مردمان همه «1»14- بچشيد بدانچه فراموش كردى «2» ديدار روز شما اين كه ما دست بداشتيم «3» شما را، و بچشيد عذاب جاودان بدانچه بودى و مىكردى «4»15- كه بگروند بآيتهاى ما آن كسها كه چون پند دهند ايشان را بدان «5» بيوفتند سجدهكنان، و تسبيح كنند بشكر خداوندشان و ايشان نه تكبّر كنند «6»16- دور باشد پهلوهاشان از بسترها، و همى خوانند خداوندشان بترس «7» و اوميد، و از آنچه روزى كرديم ايشان را هزينه مىكنند «8»17- و نه داند هيچ تنى آنچه پنهان كرده شد ايشان را از روشنايى چشمها پاداش بدانچه بودند و همى كردند18- بآنك بودند مؤمن نه چنان كسان كه باشند فاسقان؟ نه برابر باشند «9»(1) از ديوان و پريان و مردان همكنان. (صو)- از پريان و از مردمان همكنان.(بو)- از پريان و مردمان همه. (آ)(2) كرديد. (بو. صو. آ)(3) اين كما فراموش كنيم. (آ)- اين كه ما بجاى مانديم. (بو)- اين كه بجاى مانيم. (صو)(4) بوديد و همى كرديد. (آ)(5) پند دهندشان بوى يعنى قرآن. (بو)(6) نه كنند بزرگ منشى. (بو)(7) دور شود پهلوهاى ايشان از خوابگاهها. همى خوانند خداوند خويش را به بيم. (بو)(8) هزينه كنند بطاعت. (بو)(9) همى آن كس كه بود مؤمن چنان كس باشد كه باشد فاسق؟ نه برابر باشند. (آ)- آنك باشد گرويده چون كسى باشد كه نافرمانست؟ برابر نه باشند. (بو)- هرگز آن كسى كه باشد گرويده چنان كه آن كسى كه بىفرمان است برابر نباشد. (صو)