ترجمه تفسیر طبری جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر طبری - جلد 5

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نتوانى كشتن و تو اين سخن از بهر آن همى گويى كه تا بدانى كه اين سخن كى گفته است. «1» پس مردمان اوس گفتند كه اين سخن خزرجيان گفته‏اند، و خزرجيان گفتند كه اوسيان گفته‏اند، و ميان ايشان جنگى سخت اوفتاد.

پس پيغامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) از منبر فرو آمد و آن جنگ را باز نشاند، و بخانه باز آمد و علىّ بن ابى طالب را بخواند و أسامة بن زيد را بخواند رضى اللَّه عنهما، و ايشان هر دو را گفت كه شما هر چه از بهر عايشه مى‏دانيد راست بگوئيد. و ايشان هر دو از كودكى باز بخانه پيغامبر (عليه السلام) بوده بودند، و آنجايگاه بزرگ شده، و هيچ حجاب نبودى ايشان را بخانه‏هاى پيغامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، و با ايشان گستاخ بودند. پس أسامه گفت كه يا رسول اللَّه من هرگز از عايشه رضى اللَّه عنها هيچ بدى نديده‏ام نه بگفتار و نه بكردار. پس علىّ بن ابى طالب رضى اللَّه عنه گفت يا رسول اللَّه من از عايشه هرگز هيچ بدى نديده‏ام و لكنّ النّساء كثير.

گفت زنان بسياراند اگر ترا دل بر يكى تهمت زده است «2» دست ازو بدار و ديگرى را زن كن. و پيغامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) آن سخن را بر خوش نيامد. «3»

پس بريره را بخواند و او را سوگند داد كه هر چه تو از عايشه مى‏دانى مرا بگوى. بريره سوگند خورد كه من هيچ چيز نمى‏دانم عايشه را «4» مگر آن كه گوسفندى بود ما را اندر خانه و آن را همى پرورديم، و چون من خمير كردمى آن گوسفند بيامدى و خمير ما بخوردى.

(1) اين سخن از بهر آن مى‏گويى تا مردمان چنان دانند كه اين سخن خزرجيان گفتند. (بو)

(2) بر يكى دل بتهمت شده است. (بو)

(3) و پيغامبر را (عليه السلام) آن سخن على خوش نيامد. (بو)

(4) از عايشه هيچ بدى نديدم. (بو)

/ 378