/ سوره مريم / آيه هاى 65 - 61 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 16

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره مريم / آيه هاى 65 - 61

61 . جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتى وَ عَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ اِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَاْتِيّاً.

62 . لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً اِلاَّ سَلاماً وَّ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَّ عَشِيّاً.

63 . تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتى نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيّاً.

64 . وَ ما نَتَنَزَّلُ اِلاَّ بِاَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ اَيْدينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيّاً.

65 . رَبُّ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيّاً.

ترجمه

61 - [همان ] بوستان هاى جاودانه اى كه [خداى ] بخشاينده، به بندگان خويش در جهان ناپيدا [و نهان ] وعده فرموده است؛ به راستى كه وعده او [تخلّف ناپذير و ]انجام شدنى است.

62 - در آنجا [اين شايسته كرداران هيچ سخن ] بيهوده اى نمى شنوند، [و ]جز درود [و سلام كه نشانگر اوج مهر و صفا و آرامش و احساس امنيّت است، سخنى نيست ] و روزى آنان بامداد و شامگاه در آنجا برايشان [فراهم ]است.

63 - اين است آن بهشتى كه به هر يك از بندگانمان كه پروا پيشه باشند، به ميراث مى دهيم.

64 - و [ما فرشتگان ] جز به فرمان پروردگارت [اى پيامبر] فرود نمى آييم؛ آنچه در برابر ما و آنچه پشت سر ما و آنچه ميان آن [دو] است، تنها از آن اوست؛ و پروردگارت هرگز فراموشكار نيست.

65 - پروردگار آسمان ها و آنچه ميان آن دوست، پس [تو اى پيامبر تنها ]او را بپرست و بر پرستش او شكيبا باش آيا [همتا و ]همنامى براى [ذات پاك ]او مى شناسى؟!

شأن نزول

1 - در مورد شأن نزول و داستان فرود سومين آيه مورد بحث آورده اند كه اين آيه در هشدار از پايمال ساختن حقوق ديگران و رعايت پرواى خدا در امور اقتصادى و مالى فرود آمد.

و داستان فرودش اين گونه بود كه «عاص بن وائل» كارگرى را براى انجام كارى فراخواند، و پس از پايان كارش از پرداخت مزد او خوددارى ورزيد و گفت: اگر رسالت پيامبر و گفتار او درست باشد، ما به بهشت پرطراوت خدا و نعمت هاى آن زيبنده تريم، و در آنجا مزد كارگرمان را خواهيم داد؛ درست آنگاه بود كه اين آيه شريفه بر قلب مصفّاى پيامبر فرود آمد، تا روشن سازد كه بهشت حق است، امّا براى پايمال كنندگان حقوق انسان ها نيست، بلكه براى پرواپيشگان است. تلك...(215)

2 - در مورد شأن نزول چهارمين آيه مورد بحث نيز آورده اند كه:

پس از پرسش شرك گرايان از پيامبر گرامى عليه السلام در مورد «اصحاب كهف» و سرگذشت «ذوالقرنين» و موضوع «روح»، كه چند روزى پيك وحى نيامد، اين رويداد بر آن حضرت سخت گران آمد، چرا كه زير فشار بود و به شرك گرايان فرموده بود كه به زودى پاسخ خواهم داد.

از اين رو هنگامى كه فرشته وحى فرود آمد، پيامبر از دليل نيامدن وحى در آن مدت جويا شد، و او پاسخ داد كه: اى پيامبر! من به ديدن شما سراپا شور و شوقم، امّا ما فرشتگان تنها به فرمان پروردگارمان فرود مى آييم... و ما نتنزّل الاّ بامر ربّك...(216)

تفسير

بهشت پرطراوت و زيبا از آنِ پرواپيشگان راستين خواهد بود

آيات پيش با نام و ياد بهشت به پايان رسيد، اينك در اين آيات، نخست قرآن به وصف آن بهشت پرطراوت و زيبا پرداخته و در نخستين آيه مورد بحث مى فرمايد:

جَنَّاتِ عَدْنٍ

همان بهشت ها و بوستان هاى جاودانه اى كه جايگاه مردم شايسته كردار و پرواپيشه است...

در آيه پيش واژه «جنة» به صورت مفرد آمده است و در آيه مورد بحث به صورت جمع، و اين بدان دليل است كه آن بهشت بى كرانه و بسيار گسترده در برگيرنده بهشت ها و بوستان هاى گوناگون و بى شمار است.

به باور پاره اى از مفسران، در همان بهشت بزرگ و بسيار گسترده براى هر يك از ايمان آوردگان راستين بوستان و بهشتى است كه به آنجا وارد مى گردد.

الَّتى وَ عَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ

خدا همان بهشت را كه اينك از برابر ديدگان مردم نهان هستند، همانها را به بندگان خويش وعده فرموده است.

درست همان گونه كه در آيه ديگرى مى فرمايد: پس در زمره بندگان راستين من درآى و به بهشت من وارد شو.

«فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى» (217)

به باور پاره اى واژه «عباد» همه بندگان خدا - از توحيدگرا گرفته تا كفرگرا - را شامل مى شود، و همه مى توانند به آنجا بروند؛ تنها شرط آن اين است كه كفرگرايان و ظالمان از كفر و بيداد خويش دست كشند تا در زمره بندگان خدا درآيند و به ايمان و عمل شايسته آراسته شوند تا در خور آنجا گردند.

و بهشت پرطراوت خدا بدان دليل به «نهان و غيب» وصف شده است كه نه آن را چشمى ديده و نه گوشى وصف آن را از آفريدگارش شنيده است. و اين مردم با ايمان هستند كه بدون ديدن آن، و با اينكه از نظرشان نهان است، به خاطر ايمان به خدا و راستگويى پيامبرش آن را تصديق مى كنند و به آن ايمان مى آورند.

اِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيّاً.

به راستى كه وعده خدا سرانجام خواهد آمد.

واژه «مأتيا»، اسم مفعول است، امّا به مفهوم اسم فاعل آمده است، چرا كه «آينده» و «آمده» در نظر آفريدگار هستى يكى است.

امّا به باور پاره اى منظور از آنچه وعده داده شده، بهشت پرطراوت و زيباست كه مردم با ايمان سرانجام وارد آن خواهند شد.

در ادامه سخن، در وصف بهشت مى فرمايد:

لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً

در آن بهشت و بوستان هاى آن، سخن بيهوده و پوچى به گوش شايسته كرداران نخواهد رسيد و از اهانت و سخنان نازيبا و زشت خبرى نيست.

اِلاَّ سَلاماً

تنها سخنى كه آنجا شنيده مى شود سلام و درود، و گفتار شايسته فرشتگان و خود شايسته كرداران است.

«زجاج» مى گويد: واژه «سلام» نام جامع و كاملى است كه همه سخنان زيبنده و شايسته را در بر مى گيرد.

وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَّ عَشِيّاً.

به باور مفسّران، در بهشت پرطراوت خدا، ماه و خورشيد و بامداد و شامگاه نيست. بر اين اساس منظور اين است كه براى آنان غذاهايى بسان غذاى صبحانه و شام مى آورند.

برخى آورده اند كه: در آن روزگاران، «عرب» هرگاه يك وعده غذا در روز مى خورد ناراحت مى گرديد، و هرگاه دو وعده مى خورد شادمان مى شد؛ از اين رو خدا به آنان خبر مى دهد: كه در بهشت طبق راه و رسم و به دلخواه خودتان غذا داده مى شويد.

در بهشت زيباى خدا تاريكى و شب هم نيست، بلكه در آنجا سراسر نور و روشنايى است.

و برخى بر آنند كه در آنجا با افكندن پرده ها و بستن درها، و نيز كنار زدن و گشودن آنها، و كم و زياد شدن نور و نوسان آن، حدود شب و روز را مى شناسند.

پس از وصف بهشت اينك مى فرمايد:

تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتى نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيّاً.

آنچه به وصف كشيده شد، همان بهشتى است كه به پرواپيشگان به ارث مى دهيم؛ به آن بندگان شايسته اى كه در اين سرا پروا پيشه مى سازند و از گناه و نافرمانى خدا دورى مى جويند.

به كار رفتن واژه ارث در اينجا بدان دليل است كه مردم با ايمان و شايسته كردار پس از ورود به بهشت به فرمان خدا، مالك آنجا به شمار مى آيند، درست بسان كسى كه ثروت و يا خانه اى را به ارث برد.

امّا به باور پاره اى اين تعبير بدان جهت است كه خدا جايگاه دوزخيان را نيز - كه در خور رسيدن به آن نعمت ها نشده اند - به مردم با ايمان مى دهد؛ از اين رو اينان گويى جايگاه و نعمت هايى را كه اگر آنان ايمان مى آوردند و كارهاى شايسته انجام مى دادند از آنها محروم نمى شدند، همه را از آن خود مى سازند.

ما تنها به فرمان خدا فرود مى آييم

در چهارمين آيه مورد بحث، همان گونه كه در شأن نزول و داستان فرود آيه آمد، سخن فرشته وحى را ترسيم مى كند كه در برابر پرسش پيامبر از دليل دير آوردن پيام خدا، گفت:

وَ ما نَتَنَزَّلُ اِلاَّ بِاَمْرِ رَبِّكَ

ما فرشتگان جز به فرمان پروردگارت فرود نمى آييم.

«ابن عباس» در اين مورد مى گويد: پيامبر به فرشته وحى فرمود: چرا اين چند روز به ديدن ما نيامدى؟

او پاسخ داد: ما تنها به فرمان خدا فرود مى آييم.

اين سخن را «مجاهد» و «قتاده» و «ضحاك» نيز برگزيده اند، امّا «ابو مسلم» مى گويد: اين سخن از بهشتيان مى باشد و منظور اين است كه، ما در هر كجاى بهشت فرود آييم و سكونت نماييم، تنها به فرمان خداست.

لَهُ ما بَيْنَ اَيْدينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ

در تفسير اين فراز ديدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور پاره اى منظور اين است كه سراى آخرت كه پيشاروى ماست، و اين جهان كه پشت سر ما مى باشد، و ميان دو نفخه اين جهان و آن جهان، همه از آن خداست.

2 - امّا به باور پاره اى ديگر، آغاز آفرينش و فرجام زندگى ما از آن خداست.

3 - از ديدگاه برخى منظور اين است كه، آنچه از عمر ما باقى مانده و آنچه سپرى شده و آنچه ميان اين دوست، از آن خداست، و او در همه حال گرداننده امور و شئون ماست.

4 - از ديدگاه برخى منظور اين است كه: زمين كه پيشاروى ماست و آسمان كه پشت سر ماست، و ميان اين دو، همه از آن خداست.

وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيّاً.

در مورد گوينده اين فراز نيز دو نظر است:

1 - به باور پاره اى اين فراز ادامه گفتار فرشتگان و بهشتيان است كه مى گويند: پروردگارت فراموشكار نيست.

2 - امّا به باور پاره اى ديگر اين سخن پروردگار است و روشنگرى مى كند كه: خدا از كسانى نيست كه دستخوش فراموشى گردد و علم خود را از ياد ببرد، و منظور اين است كه: هان اى پيامبر! اگرچه آمدن وحى و پيام ما به تأخير افتد، خدا هرگز تو را فراموش نمى كند.

3 - و «ابو مسلم» مى گويد منظور اين است كه خدا كسى را از ياد نمى برد و در روز رستاخيز همه را برخواهد انگيخت.

آيا همنام و همتايى براى او مى شناسى؟

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

رَبُّ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما.

او پروردگار آسمان ها و زمين و گرداننده و فرمانرواى پديده هايى است كه ميان آسمان ها و زمين هستند.

فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ

اينك كه چنين است و تنها او آفريدگار و فرمانرواى هستى است، پس تنها او را بپرست و در راه عبادت و بندگى او شكيبايى پيشه ساز.

هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيّاً.

به باور گروهى از جمله «ابن عباس»، «مجاهد» و... منظور اين است كه: هان اى پيامبر! آيا براى خدا نظير و مانندى مى شناسى؟ و آيا كسى را سراغ دارى كه در خور اين باشد كه نام بلند و پرشكوه خدا را بر آن گذارى؟

به باور پاره اى منظور اين است كه: آيا جز خداى يكتا، كسى را مى شناسى كه آفريدگار، روزى بخش، زندگى ساز، ميراننده و توانا بر پاداش و كيفر باشد، تا او را بپرستى؟

اگر جز او كسى را سراغ ندارى، پس به پرستش او برخيز و عبادت او را وامگذار.

گفتنى است كه اين پرسش به مفهوم نفى مى باشد، و منظور اين است كه هرگز چنين قدرتى نخواهى شناخت، چرا كه براى خدا همتا ونظيرى نيست.

/ 33