/ سوره مريم / آيه هاى 82 - 76 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 16

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره مريم / آيه هاى 82 - 76

76 . وَ يَزيدُ الَّلهُ الَّذينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَّالْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوابًا وَّ خَيْرٌ مَّرَدًّا.

77 . اَفَرَاَيْتَ الَّذى كَفَرَ بِاياتِنا وَ قالَ لَاُوتَيَنَّ مالاً وَّ وَلَدًا.

78 . اَطَّلَعَ الْغَيْبَ اَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدًا.

79 . كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا.

80 . وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَاْتينا فَرْدًا.

81 . وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ الَّلهِ الِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا.

82 . كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا.

ترجمه

76 - و خدا بر هدايت كسانى كه راه يافته اند مى افزايد، و كارهاى شايسته ماندگار پاداشش نزد پروردگارت بهتر و فرجام آن نيكوتر است.

77 - پس آيا ديدى آن كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت: بى ترديد دارايى و فرزند [بسيار] به من داده خواهد شد؟!

78 - آيا [او] بر غيب آگاهى يافته و يا از نزد [خداى ] بخشاينده پيمانى گرفته است؟

79 - چنين نيست! به زودى آنچه را مى گويد خواهيم نوشت و عذاب را چنان كه بايد براى او استمرار مى بخشيم.

80 - و آنچه را كه [از آن سخن ] مى گويد ما از او به ارث مى بريم، و [او ]تنها به سوى ما خواهد آمد.

81 - و [شرك گرايان ] جز خدا [ى يكتا] خدايانى برگرفته اند تا براى آنان مايه عزّت [و اقتدار] باشند.

82 - چنين نيست! به زودى [آن خدايان دروغين ] پرستش آنان را انكار مى نمايند و بر ضد آنان ستيزه مى كنند.

شأن نزول

در شأن نزول و داستان فرود دومّين آيه مورد بحث آورده اند كه اين آيه در نكوهش «عاص بن وائل» فرود آمد، چرا كه از «خبّاب» در اين مورد آورده اند كه مى گفت: من از نظر اقتصادى در شرايط خوبى بودم و «عاص» از من وامى دريافت داشت، امّا هنگامى كه پرداخت وام خويش را از او خواستم، گفت: تنها در صورتى وام تو را خواهم داد كه به دين و آيين محمد صلى الله عليه وآله كفر ورزى.

گفتم: چنين چيزى نخواهد شد، و من هرگز به آن حضرت و دين آسمانى او كفر نخواهم ورزيد، و اگر در اين سرا نتوانستم حق خويش را از تو دريافت دارم، فرداى رستاخيز كه برانگيخته شدى، آنجا گريبانت را خواهم گرفت.

او به تمسخر گفت: هنگامى كه پس از مرگ زنده شدم و بر سر مال و خاندان خود بازگشتم، در آنجا وام خويش را خواهم پرداخت؛ در اينجا بود كه اين آيه شريفه بر قلب پاك پيامبر فرود آمد: أفرأيت الّذى كفر باياتنا و قال...(231)

تفسير

پاداش راه يافتگان

در نخستين آيه مورد بحث، قرآن به وصف ايمان آوردگان و راه يافتگان پرداخته و مى فرمايد:

وَ يَزيدُ الَّلهُ الَّذينَ اهْتَدَوْا هُدىً

و خدا بر هدايت كسانى كه راه يافته اند مى افزايد.

به باور «مقاتل» منظور اين است كه خدا بر هدايت كسانى كه به وسيله راه و رسم پيامبران و اديان پيشين راه يافته اند، با آمدن پيامبر و فرود قرآن شريف مى افزايد.

امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه خدا از راه يارى رسانى و ارزانى داشتن توفيق در فرمانبردارى، راه به دست آوردن خشنودى خود را به آنان مى آموزد.

آرى، آفريدگار هستى دليل هاى روشن خود را به چنين كسانى نشان مى دهد، و مهر و لطف خود را به آنان ارزانى مى دارد تا بدين وسيله به انجام كارهاى شايسته نزديك شوند و خشنودى خدا را به دست آورند.

وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَّ خَيْرٌ مَّرَدًّا.

و كارهاى شايسته اى كه آثار و پاداش آنها براى انسان باقى مى ماند و در اين سرا و سراى آخرت به انسان سود مى رساند، از موقعيت كفرگرايان و بيدادگران كه به زر و زور خود مى بالند، بهتر و فرجام آن پرارزش تر و ماندگارتر است.

واژه «مرّد» به مفهوم بازگشتن است. و گفتنى است كه آيه شريفه روشنگر آن است كه اگر خودكارهاى شايسته نيز با گذشت زمان از ميان برود، پاداش آنها به انسان باز مى گردد و انجام دهنده آنها هميشه از پاداش آنها بهره ور مى شود.

خرافه پردازى كفرگرايان

در دومين آيه مورد بحث روى سخن را به پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله مى آورد و مى فرمايد:

اَفَرَاَيْتَ الَّذى كَفَرَ بِاياتِنا

آيا ديدى آن كسى را كه به آيات روشن و روشنگر ما كفر ورزيد!

به باور «ابن عباس» و «مجاهد» چگونگى آغاز آيه براى برانگيختن شگفتى شنونده است و منظور اين است كه: هان اى پيامبر! آيا ديدى «عاص بن وائل» چگونه به آيات ما كفر ورزيد؟!

امّا به باور «حسن» هدف نكوهش «وليد بن مغيره» است.

«ابو مسلم» مى گويد: منظور نكوهش همه كسانى است كه داراى اين خصلت هاى نكوهيده باشند.

وَ قالَ لَاُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَدًا.

و به تمسخر مى گفت: بى گمان در زندگى ثروت و فرزندان بسيارى به من ارزانى شده است.

به باور پاره اى مى گفت: در سراى آخرت نعمت و فرزندان فراوانى نصيب من خواهد شد.

منظور آن عنصر كفرگرا اين بود كه اگر بر راه و رسم خرافى نياكان خويش كه پرستش بتهاست باقى باشم، از اين نعمت ها محروم نخواهم شد.

در سومين آيه مورد بحث، قرآن به پاسخ پندار پوچ او پرداخته و مى فرمايد:

اَطَّلَعَ الْغَيْبَ

آيا او بر غيب آگاهى يافته است؟

به باور «ابن عباس» و «مجاهد» منظور اين است كه: آيا او به راستى فهميده است كه به بهشت پرطراوت خدا راه خواهد يافت؟

امّا به باور «كلبى» منظور اين است كه: آيا او به لوح محفوظ نگريسته و فرجام كار خود را دريافته است، و يا از راه علم غيب فهميده است كه اگر برانگيخته شود، به او ثروت و نعمت و فرزند ارزانى مى گردد؟!

اَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدًا.

يا اينكه از راه انجام كارهاى شايسته، از خداى بخشاينده عهد و پيمان گرفته است كه او را به بهشت درآورد!

«ابن عباس» مى گويد: منظور اين است كه آيا به يكتايى خدا ايمان آورده است، تا خدا او را مورد رحمت و بخشايش خود قرار دهد؟!

در چهارمين آيه مورد بحث در نفى پندار پوچ اين عنصر كفرگرا مى فرمايد:

كَلاَّ

نه، هرگز اين گونه نيست كه او مى پندارد، و كفر و شرك را مايه فزونى ثروت و اقتدار مى خواند. و هرگز به او دارايى و فرزندان فراوانى داده نخواهد شد.

سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ

ما به زودى به فرشتگان مراقب فرمان مى دهيم تا آنچه را مى گويد بنگارند.

وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا.

و در سراى آخرت بر آنچه به ناروا مى گويد، كيفرش نموده و هماره بر عذابش مى افزاييم و هرگز از آن نمى كاهيم.

و مى افزايد:

وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ

و آنچه را از آن سخن مى گويد و به آنها مى بالد، همه را ما از او به ارث مى بريم.

به باور گروهى از جمله «ابن عباس» و «قتاده»، ما او را نابود ساخته و ثروت و فرزندانش را مالك مى گرديم...

وَ يَاْتينا فَرْدًا.

و او در روز رستاخيز تك و تنها و بدون زر و زور و ثروت و فرزند نزد ما خواهد آمد.

در ششمين آيه مورد بحث از پندار ابلهانه ديگر آنان كه به انگيزه رسيدن به عزّت و اقتدار در راه شرك و بيداد پافشارى مى كردند پرده برداشته و مى فرمايد:

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ الَّلهِ الِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا.

اين كفرگرايان به جاى خداى يكتا و بى همتا خدايان دروغين را به خدايى گرفته اند تا براى آنان مايه عزّت و اقتدار باشند و در سراى آخرت از شفاعت آنها برخوردار شوند.

آرى، آنان از خدايان دروغين و بت هاى گوناگون خود اميد يارى رسانى در اين جهان، و شفاعت و نجات در سراى آخرت را دارند و مى خواهند به وسيله آنها عزّت و سرفرازى به دست آورند.

امّا بهوش كه هرگز آن گونه كه آنان مى پندارند و بت ها را مايه عزّت و سرچشمه اقتدار مى نگرند نيست.

كَلاَّ

نه، هرگز اين گونه نيست كه آنان مى پندارند؛ اين خدايان دروغين وسيله عزّت و سرفرازى نيستند، بلكه مايه خوارى و عذاب هستند.

سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ

در تفسير اين فراز دو نظر است:

1 - به باور گروهى منظور اين است كه: ديرى نمى پايد كه همين گمراهان عبادت آنها را انكار خواهند كرد و از آنها بيزارى خواهند جست، و فرياد برخواهند داشت كه: به خداى يكتا، پروردگارمان سوگند كه ما هرگز مشرك نبوده و براى خداى بى همتا شريك و نظير نگرفتيم.

و اللّه ربّنا ما كنّا مشركين.(232)

2 - امّا به باور «جبايى» منظور اين است كه: ديرى نمى پايد كه خدايان دروغين به پرستش اين پرستشگران نابخرد و تيره بخت كفر مى ورزند و ضمن تكذيب آنان، خواهند گفت: ما از آنان به سوى تو اى خداى بزرگ بيزارى مى جوييم. آنان ما را نمى پرستيدند، بلكه هواهاى ابلهانه و پندارهاى احمقانه خود را مى پرستيدند.

تبرأنا اليك ما كانوا ايّانا يعبدون.(233)

در آخر جمله اين آيه شريفه مى فرمايد:

وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا.

در اين مورد نيز سه نظر آمده است:

1 - به باور «اخفش» واژه «ضد» بسان «عدوّ» و «رسول»، هم براى مفرد به كار مى رود و هم براى جمع، و منظور اين است كه بت پرستان با همكارى و همدلى يكديگر بر ضد اين خدايان دروغين به پاخاسته و به بيزارى از آنان خواهند پرداخت.

2 - امّا به باور «قتاده» منظور اين است كه شرك گرايان و خدايان دروغين در آتش دوزخ همدم و همنشين يكديگرند، و شرك گرايان آنجا آنها را مورد لعن قرار داده و از آنها بيزارى مى جويند.

3 - و «قتيبى» مى گويد: منظور اين است كه اين شرك گرايان در دنيا خدايان دروغين را دوست مى داشتند، امّا در سراى آخرت به دشمنى آنها برخواهند خاست.

/ 33