/ سوره روم/ آيه هاى 25 - 21
21. وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
22. وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ
23. وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
24. وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمْ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
25. وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنْ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ
ترجمه
21 - و از نشانه هاى او [و قدرت و دانش وصف ناپذيرش ] اين است كه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا به آنان [روى آوريد و در زندگى مشترك با آنان ] آرامش يابيد؛ و ميان شما [و آنان ] دوستى و مهرى [ژرف و وصف ناپذير] قرار داد؛ به راستى كه در اين [تدبير ظريف و حكيمانه ] براى مردمى كه مى انديشند، نشانه هايى [از وجود يكتا آفريدگار هستى و حكمت او] است.
22 - و از [ديگر] نشانه هاى [عظمت ] او آفرينش آسمانها و زمين، و گوناگونى زبانها و رنگ هاى شماست؛ به يقين در اين [تنوّع زبانهاو چهره ها نيز] براى دانشمندان [و آگاهان به رموز و اسراسر اين نظام عجيب ] نشانه هايى از [قدرت او] است.
23 - و از نشانه هاى [فرزانگى ] او خفتن شما در شب و [بخشى از ]روز، و [رزق و روزى ] خواستن شما از فزون بخشى اوست؛ به يقين در اين [واقعيت دقيق نيز] براى مردمى كه مى شنوند، نشانه هايى [از حكمت او] است.
24 - و از نشانه هاى اوست كه آذرخش را - كه مايه بيم [از برخورد صاعقه ]، و اميد [به ريزش باران زندگى ساز] است، به شما مى نماياند، و آبى از آسمانها [به صورت برف و باران ] فرود مى آورد، و زمين را پس از [خزان زدگى و] مردنش به وسيله آن زنده مى سازد؛ بى ترديد در اين [تدبيرهاى حكيمانه نيز ]براى مردمى كه خرد خويشتن را به كار مى گيرند، نشانه هايى است.
25 - و از نشانه هاى [ديگر] او اين است كه آسمان و زمين به [خواست و] فرمان او برپا مى مانند؛ پس آن گاه كه شما [انسان ها] را با فراخوانى، از زمين فراخواند، به ناگاه [از دل خاك سر برآورده و] خارج مى گرديد.
تفسير نشانه هاى او در كران تا كران هستى
قرآن در آخرين آيه بخش گذشته به ترسيم زنجيره اى از نشانه هاى خدا در كران تا كران آفرينش پرداخت، اينك در ادامه آن مى فرمايد:
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
و از نشانه هاى خدا اين است كه از خود شما انسان ها همسرانى برايتان آفريد... به باور «ابومسلم» اين يكى از نعمت هاى گران خداست كه از نوع انسان براى او همسر آفريد، چرا كه انسان به همنوع و هم شكل خود گرايش و دلبستگى بيشترى دارد.
امّتا به باور «قتاده» منظور اين است كه: از نشانه هاى قدرت خدا اين است كه مادر شما انسانها «حوا» را، از استخوان پهلوى «آدم» برگرفت و آن گاه او را آفريد. پاره اى گفته اند منظور اين است كه: زنان نيز از نطفه مردان آفريده شده اند.
لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا
تا به سوى آنان روى آوريد و در كنار آنان به آرامش و آسايش دست يابيد.
وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً
و ميان شما دوستى و مهرى آتشين و آرامش بخش قرار داد.
منظور از مهر و دوستى، مهر و محبت ميان دو همسر است كه به گونه اى دل در گرو عشق و مهر يكديگر مى گذارند كه هر كدام ديگرى را از هرچيز ديگر بيشتر دوست مى دارد.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
بى گمان در اين آفرينش همسر براى انسان از نوع او، و نيز افشاندن بذر مهر و عشق در ميان آنان، براى مردمى كه مى انديشند نشانه هايى از قدرت وصف ناپذير و حكمت خداست.
در دوّمين آيه مورد بحث در اشاره به آفرينش آسمانها در زمين مى فرمايد:
وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
و از نشانه هاى بزرگ يكتايى خدا، آفرينش آسمانها و زمين و پديده هاى شگفت آور ميان آنها، همچون: ستارگان فروزان و خورشيد نورافشان و ماه، و حركت آنها براساس نظم و تدبير و تحسين برانگيز، و نيز شگفتى ها و پديده هاى تفكّر انگيزى، چون: انواع گل ها و گياهان، سنگ ها و جمادات، جنبدگان و حشرات، و پرندگان و حيوانات رنگارنگى است كه در روى زمين زندگى مى كنند، آرى، در هر كدام از اين پديده هاى بهت آور نشانه هايى روشن بر يكتايى و قدرت و حكمت و دانش بى كران آفريدگار هستى است.
وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ
و نيز گوناگونى زبانها و فرهنگ ها و رنگ هاى شما از نشانه هاى عظمت و تدبير حكيمانه اوست.
واژه «السنته» جه «لسان» به مفهوم زبان و زبانها آمده و منظور گوناگونى زبانها و لغات جامعه ها و تمدن هاى گوناگون بشرى است؛ چرا كه آفريدگار هستى اين زبانها را از نظر مشكل و اندازه و تركيب واژها به گونه اى كه از ميان ميلياردها انسان، حتى صداى دو برادر با هم متفاوت است.
به باور پاره اى، افزون بر اين نكته ظريف و دقيق منظور گوناگونى واژها و لحجه ها و لغات انسانها، مانند: زبان عربى، فارسى، تركى، رومى، عبرى، و همانند آن مى باشد كه هيچ يك از حيوانات گوناگون از اين ويژگى بهره ور نيستند؛ آرى، اين حقيقت شگفت انگيز نيز از نشانه هاى شگفت آور قدرت پروردگار است؛ چرا كه يا توان و استعداد آموزش و اختراع آنها را به بندگانش ارزانى داشته است كه در هر دو صورت از نشانه هاى عظمت آن تدبيرگر تواناست.
وَأَلْوَانِكُمْ
و گوناگونى و تنوّع رنگ هاى شما نيز نشانى از يكتايى و قدرت خداست كه شما را اين گونه آفريد، چرا كه با نگرش به بوستان بزرگ بشرى، مردمى را با پوست سپيد مى نگريم، و مردم ديگرى را با پوست زرد. گروهى را با پوست رنگين و تيره مى يابيم و جامعه اى را با رنگ گندمگون. و بدين سان هر نژاد و تبارى را با رنگ چهره و مشخّصات بهت آورى مى نگريم و در مى يابيم كه هر كدام را آن نظام بخش فرزانه و آن تدبيرگر توانا به رنگى پديد آورده و نقاشى كرده است؛ آرى اين نيز از نشانه هاى بديع قدرت و از شگفتى هاى بى نظير حكمت اوست و عجيب تر از همه اين كه از ميلياردها انسان دو تن نمى توان يافت كه با وجود ولادت و رشد در يك آب و خاك و از يكپ پدر و مادر و از يك نژاد و تبار همانند همديگر باشند.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ
براستى كه در اين شگفتى هاى بزرگ آفرينش در جهان انسان، براى همه دانشوران نشانه هاى روشن و دليل هاى روشنگرى از وجود و يكتايى و قدرت آفريدگار هستى است.
در سومين آيه مورد بحث در اشاره به نشانه هاى قدرت آفريدگار هستى در سازمان وجود انسان و درون و برون او مى فرمايد:
وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ
و نيز از نشانه هاى آفريدگار تواناى هستى و يكتايى و قدرت وصف ناپذير او، خواب شما انسانها در شب و بخشى از روز است.
وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ
و نيز تلاش و كوشش شما براى بهره ورى و بر خوردارى از فضل و فزون بخشى خدا، و تأمين نيازهاى زندگى تان مى باشد.
پاره اى در اين مورد برآنند كه، شب و روز، هر دو براى كار و خواب و استراحت آفريده شده است؛ چرا كه پاره اى از مردم شامگاهان به كار و تلاش مى پردازند و در روز به استراحت مى روند و پاره اى ديگر به عكس آنان برنامه ريزى مى كنند.
نكته ديگر در اينجا پديده عجيب خواب است كه به راستى از نشانه هاى شگفت انگيز قدرت تدبيرگر جهان هستى است، تا انسان در هنگامه فرو رفتن به خواب نيرو و انرژى از دست داده را بازيافته و تجديد كند و دگرباره براى تلاش و كوشش با نشاط و شادابى تازه اى برخيزد.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
بى گمان در اين پديده هاى شگرف نيز براى مردمى كه حق را مى شنوند و مى انديشند، نشانه هاى از قدرت خداست.
در چهارمين آيه مورد بحث مى فرمايد:
وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمْ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا
و از ديگر نشانه هاى شكوه و عظمت آفريدگار هستى اين است كه، آذرخش، يا برق و درخشندگى آن را، از برخورد ابرها پديدار ساخته و آن را كه هم مايه اميد و هم ترس و هراس است بر شما مى نماياند تا مسافرى كه آهنگ سفر دارد از ريزش باران و پيدايش طوفان و بوران بترسد، تو آن كسى كه در شهر و ديار خويش است از نزول رحمت شادمان گردد.
اين تفسير براى آيه از «قتاده» است، امّا به باور «ضحاك» منظور اين است كه: و از نشانه هاى قدرت او اين است كه برق را كه مايه ترس و اميد است بر شما مى نماياند، تا از سويى از برخورد صاعقه بترسد، و از دگر سو به ريزش باران رحمت و زندگى ساز اميد بنديد. و به باور «ابومسلم» منظور اين است كه: شما از يك سو مى ترسيد كه ابر از آسمان بگذرد و باران نبارد و از دگر سو اميد مى بنديد.
وَيُنَزِّلُ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا
و از آسمان بلند آبى به صورت باران فرو مى فرستد و به وسيله آن، زمين خشك و خزان زده را نشاط و طراوت و زندگى مى بخشد و پس از مردنش گويى آن را دگر باره زنده ساخته و باغها و بوستان ها و گياهان و درختان و گل ها و لاله ها را مى رويد و مى پرورد.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
راستى كه در اين پديده هاى شگرفت و تدبير دقيق و حكيمانه براى مردمى كه خرد خود را به كار گيرند، نشانه هايى از قدرت خداست.
در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ
و از ديگر نشانه هاى او اين است كه آسمان و زمين به فرمان او - بى آنكه ستون و پايه اى آنها را از سقوط و فرو غلطيدن نگاه دارد، آن گونه كه اراده آن تدبيرگر توانا و نظام بخش با عظمت است، بر پايند.
در آيه ديگرى در اشاره به اين راز بزرگ مى فرمايد: انّ قولنا لشيى ءٍ اذا اردناه ان نقول له كن فيكون(24)
ما در هنگامى كه چيزى را اراده مى كنيم، همين قدر مى گوييم باش! بى درنگ موجود مى شود.
به باور پاره اى منظور اين است كه: آسمان و زمين را ذات پاك و تواناى او اين گونه آفريده و از فرو افتادن نگاه داشته است؛ بنابراين كار او مى باشد و نه فرمان و گفتار او، مگر اينكه بگوييم كار او با همان فرمان و دستور انجام مى پذيرد و گويى اين واژه اراده و گفتار و فرمان در نمايش قدرت بى كران خدا رساتر است.
گفتنى است كه واژه «تقوم» در آيه شريفه از «قيام» به مفهوم استوارى و پايندگى آمده است.
ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنْ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ
پس هنگامى كه شما را از زمين و گورهايى كه در آن خفته ايد فرا خواند، بى درنگ زنده مى شويد و از گورها بيرون مى آييد.
«ابن عباس» مى گويد: در آستانه رستاخيز خدا به اسرافيل فرمان مى دهند تا در «صور» بدمد، و او چنين مى كند و با دميدن او، همه انسانها از گورهاى خويش سر بر مى آورد و زنده مى شوند.
و به باور پاره اى ديگر منظور از «دميدن در صور» همان فراخوان آفريدگار هستى براى رستاخيز است، چرا كه او به فمان خدا با نداى رسا فرياد بر آورود كه: هان اى مردم! فرخوان پروردگارتان را بپذيريد: اجيبو داعى الله...
امّا به باور پاره اى ديگر منظور آن است كه، خداى توانا شما را پس از مرگ و خوابى طولانى در گورها، در آستانه رستاخيز زنده و از آن خانه هاى گلين بيرون مى آورد؛ و از اين كار بزرگ بدان دليل به دعوت و فراخوان خدا تعبير شده است كه به سرعت انجام مى گردد و هيچ كس و گروهى نيز نمى تواند فرمانبردارى ننمايد.
گفتنى است كه آيه شريفه و نكات روشنگرى كه در آن آمده است، بدان دليل مى باشد كه انسانها بدانند كه او آفريدگارى توانا و دانا و پر اقتدار است؛ به گونه اى كه ذره اى از كران تا كرا هستى يا پديده اى از پديده ها از قلمرو قدرت و تدبير او خارج نيست...
پرتوى از آيات
در آياتى كه ترجمه و تفسيرشان گذشت اين نكات دقيق و ظريف نيز سخت در خورد تعمّق و پژوهش است:
1 - پرتوى از كتاب طبيعت و وجود انسان
در اين آيات چندگانه قرآن شريف كتاب طبيعت زيبا و تفكرانگيز، و كتاب پرغوغاىِ سازمان وجود انسان را مى گشايد و انبوه دلاليل روشن و نشانه هاى روشنگر وجود خدا، يكتايى و قدرت بى كران او، دانش و حكمت وصف ناپذير آن تدبيرگر بى همتا را با تابلو مى برد و هزاران راز و رمز، شگفتى و اسرار، نكته و درس را در برابر ديدگان انسان پژوهشگر و حقجو قرار مى دهد.
در آيه نخست از آفرينش انسان از مشتى خاك بى مقدار، و آن گاه از فزونى شمار او و پراكنده شدن هدفدارش در كران تا كران زمين و زمان سخن مى گويد، كه يكى از نشانه هاى قدرت آفريدگار جهان و انسان است؛ اين واقعيت را آن گاه مى توان تصور كرد كه به دنياى شگفت انگيز انسان از دستگاه تفكّر و اعصاب، بينايى و شنوايى، چشايى و گوارش، روح و قلب، جان و روان و جهان شناخته شده و ناشناخته وجود او بنگريم، آن گاه است كه با همه وجود خواهيم گفت: شگفتا! خاك تيره و بى مقدار و مرده و سرد كجا و انسان با اين همه ظرافت و لطافت و شكوه كجا؟!
در آيه دوّم به آفرينش همسر و همدم براى انسان از نوع و جنس خود انسان مى پردازد و از آن جاذبه عجيب و كشش بهت آور و عشق سوزان ميان دو همسر كه عامل پيوند انسان هاست پرده بر مى دارد. از «مودّت» و «رحمت» و آرامش و آسايش خانه و خانواده و تعادل و توازن جامعه سخن مى گويد كه راستى هركدام شگفت آور است...
آن گاه از آفرينش آسمان هاو زمين، تنوع زبان ها و رنگارش چهره ها و سيماها و پوست هاى ميلياردها انسان پيام دارد.
و نيز از پديده شگفت آور خواب و جريان تلاش و كوشش انسان براى زندگى و تأمين نيازها خبر مى دهد.
در آيه پنجم از پديده صاعقه و آذرخش، كه مايه بيم و اميد است، و آن گاه از چگونگى فرود باران رحمت و زندگى ساز و رويش گل ها و گياهان و نظام حاكم بر عالم نبات گفتنى ها دارد.
و در آخرين آيه مورد بحث نيز به برپايى آسمانها و زمين و اين نظام حكيمانه توجّه مى دهد، و به رستاخيز و زنده شدن مردان و سربرآوردن انسانها از شكم زمين! و بدين ساز درخشش آيه هزاران درس خداشناسى و توحيدگرايى و ايمان مى دهد.
2 - شرايط و ويژگى هاى شناخت و دريافت درست
جالب اين است كه قرآن در اين آيات چندگانه روشنگرى مى كند كه اين نشانه هاى روشن و روشنگر در كران تا كران هستى و در كتاب زيباى طبيعت و سازمان وجود انسان به همه درخشندگى و روشنى و راز و رمز و جلوه هايش، براى هر مدّعى انسانيّت قابل دريافت نيست، بلكه شرايطى مى طلبد تا انسان آنها را بنگرد و دريابد؛ شرايط و ويژگى هايى چون: انديشه پويا و بالنده،
گوشن شنوا و حق جو،
دل حق پذير و جوياى كمال،
قلب دانشور و دانشمند،
و سر با مغز و خردمند و خردورز، آراى، اين شرايط و ويژگى ها را مى طلبد، به همين جهت است كه در پايان اين آيات روشنگرى مى فرمايد كه:
... لقومً يتفكرون
براى مردمى كه مى انديشند و نه هر كسى.
و مى فرمايد:
... لقوم يسمعون
براى مردمى كه حق را مى شنوند، نه حق ناشنوايان.
و مى فرمايد:
... لايات للعالمين
براى دانشوران، نه فرد و جامعه نادان و فاقد قدرت شناخت خود جهان خود.
و مى فرمايد:
لقومٍ يعقلون
براى مردمى كه خرد خويشتن را به كار مى گيرند و درست هم به كار مى گيرند.