/ سوره روم/ آيه هاى 20 - 11
11. اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
12. وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ
13. وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ
14. وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ
15. فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ
16. وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ
17. فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ
18. وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ
19. يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنْ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنْ الْحَيِّ وَيُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ
20. وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ
ترجمه
11 - خداوند[ يكتا] است كه آفرينش را آغاز مى كند، آن گاه آن را باز مى گرداند، پس شما به سوى او باز گردانده مى شويد.
12 - و روزى كه رستاخيز برپا مى گردد، گناهكاران نوميد خواهند شد.
13 - و از [ ميان خدايان دروغين و] شريك هاى [ ساخته و پرداخته ذهنى ] آنان شفاعت كنندگانى برايشان نخواهد بود، وخود [نيز] شريك هاى خود را انكار مى كنند.
14 - و روزى كه رستاخيز برپا مى گردد، آن روز [ مردم از يكديگر ]جدا مى گردند.
15 - پس آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، در بوستانى [ پر طروات و زيبا] شادمان مى گردند.
16 - و امّا آنان كه كفر ورزيده و آيات ما و ديدار آن جهان را دروغ شمردند، آنانند كه در عذاب احضار مى گردند.
17 - پس هنگامى كه به شب وارد مى گرديد، و آن گاه كه به بامداد در مى آييد، خدا را به پاكى [ و عظمت ] بستاييد.
18 - و ستايش در آسمانها و زمين تنها از آن اوست، و [ نيز] در پايان روز و هنگامى كه به نيمروز در مى آييد [ خد را به پاكى و قداست ستايش كنيد].
19 - او زنده را از مرده بيرون مى آورد و مرده را از زنده خارج مى سازد؛ و زمين را پس از [ خزان گلها و گياهان و درختان و ]مردنش زنده مى سازد؛ و شما اين گونه از [ گورها در آستانه رستاخيز] بيرون آورده مى شويد.
20 - و از نشانه هاى [ يكتايى و قدرت بى كران ] او اين است كه شما را از خاكى [ بى مقدار] آفريد، پس به يكباره شما [ به صورت ]انسانى در آمديد كه [ روى زمين ] پراكنده مى شويد.
نگرشى بر واژه ها
يُبلِسُ: از ريشه «ابلاس» در اصل در فرهنگ عرب به مفهوم اندوهى است كه از نوميدى شديد بر مى خيزد؛ و نيز گاه به مفهوم بهت و حيرت و به دست و پا افتادن در برابر استدلال و منطق نيرومند آمده است.
يُحبرون: از ماده «حبر» به مفهوم اثر شگفت آور و جالب، و نيز به معناى شادمانى و شادكامى دانشمند و دانشور از دانش و زيبايى و شكوه فرد يا چيزى آمده است.
روضة: به مفهوم منطقه خوش آب و هوا و جالب و پرطراوت و به معناى بوستان سرورانگيز و باغ سرسبز و زيبا و خوش منظر آمده است.
تمسون: به مفهوم وارد شدن به شب آمده است.
تفسير آغاز گر آفرينش و برپادارنده رستاخيز
در آيات پيش در قالب دو پرسش تفكرانگيز و دگرگونساز انسان را به هدفدارى آفرينش و حكمت و دانش وصف ناپذير آفريدگار و سرنوشت عبرت آموز ناسپاسان و كفرانگران توجه داد، اينك در اشاره اى زيبا و درس آموز به آغاز آفرينش و قدرت بى كران آغاز گر و برپادارنده رستاخيز مى فرمايد:
اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ
خداست كه آفرينش را آغاز مى كند و پديده ها و موجودات گوناگون و شگفت انگيز را مى آفريند، آنگاه پس از مرگ آنها را دگرباره زنده ساخته و به صورت نخست باز مى گرداند؛
ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
پس بسوى او بازگردانده مى شويد تا او پاداش عملكرد بندگان را به آنان بدهد.
در دومين آيه مورد بحث مى فرمايد:
وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ ما يستوا غيرساعة
و روزى كه رستاخيز برپا مى گردد، گناهكاران و جنايتكاران از رحمت پروردگار و رسيدن به پاداش و نعمت پرشكوهى كه به ايمان آوردگان و شايسته كرداران داده مى شود، نوميد مى گردند.
به باور پاره اى، آن روز كفرگرايان و ظالمان غرق در بهت و حيرت مى گردند، چرا كه با فرارسيدن رستاخيز همه پندارها و بافته هاى آنان در انكار رستاخيز و جهان پس از مرگ نابود مى گردد.
و مى افزايد:
وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ
و آنان در آن روز از ميان خدايان دروغين و شريك ها و همتايانى كه براى خداى يكتا ساخته اند، شفاعت كنندگانى نخواهند داشت تا آنان را شفاعت نموده و آن عذاب مرگبار قيامت را از آنان دور سازد.
اين بيان در مورد شرك گرايان و كافران بدان جهت است كه آنان بت هاى گوناگون را پرستش و فرمانبردارى مى كردند تا آنها وسيله تقرب آنان به بارگاه خداى يكتا باشند و آن گاه درخواهند يافت كه چه اشتباه بزرگ و گناه سهمگينى كرده اند.
وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ
و آن روز است كه خود آنان نيز بت ها و خدايان دروغين خود را انكار مى كنند و با همه وجود از آنها بيزارى مى جويند و بدين وسيله زبان به يكتايى آفريدگار هستى و بى همتايى او مى گشايند.
رستاخيز و جدايى گروه ها و سرنوشت ها
در چهارمين آيه مورد بحث در اشاره به سرنوشت ها و گروه هاى چندگانه انسان ها مى فرمايد:
وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ
و روزى كه رستاخيز برپا مى گردد، در آن روز سرنوشت ساز است كه مردم از هم جدا مى گردند. آرى، آن روز ايمان آوردگان در سمت راست و شرك گرايان در سمت چپ صحراى محشر قرار مى گيرند، و اين آخرين جدايى ميان آن دو دسته است كه پس از آن ديگر هرگز يك گروه نخواهند شد.
«حسن» در اين مورد مى گويد: منظور اين است كه اگر آن گروه هاى گوناگون در زندگى اين جهان در كنار هم زندگى مى كردند و با هم بودند، امّا در روز رستاخيز كه روز جدايى سرنوشت ها و گروه هاست از يكديگر جدا مى گردند و خوبان و شايسته كرداران به سوى بهشت پر طراوت و زيبا و كفرگرايان و ظالمان به سوى دوزخ رهسپار مى گردند.
در ادامه سخن در اين مورد مى فرمايد:
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ
پس آن كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، در بوستانى از بهشت پرطراوت و زيبا پذيرايى مى گردند.
به باور «قتاده» و «مجاهد» به گونه اى شادمانند كه اثر شادمانى و شادكامى از سيمايشان آشكار مى گردد.
«ابن عباس» مى گويد: منظور اين است كه آنان در آنجا سخت مورد احترام و بزرگداشت قرار گرفته، و يا با شنيدن نغمه هاى دل انگيز و روح بخش غرق در لذّت معنوى مى گردند.
انبوهى از روايت گران از پيامبر گرامى آورده اند كه در اين مورد فرمود:
ما من عبد يدخل الجنة الا و يجلس عند رأسهُ عند رجليه ثنتان من الحور العين تغنيانه باحسن صوت سمعه الأنس و الجنّ و ليس بمزمار الشيطان و لكن بتمجيدالله و تقديسه.(21)
هيچ بنده اى از بندگان خدا وارد بهشت پرطراوت و پرشكوه نخواهد شد، جز اينكه در كنار او دو حوريه بهشتى مى نشينند و با دل نشين ترين و دل انگيزترين صداها و نواهاى دل انگيزى كه به گوش جنيّان و آدميان رسيده است به نغمه سرايى مى پردازند. گفتنى است كه اين آوازهاى دل انگيز و دلنواز نه به ساز و طنبور شيطان است و نه مفاهيم ناپسند، بلكه همه اينها با ستايش خدا و بزرگداشت ذات پاك و بى همتاى او همراه است.
و نيز از آن گرانمايه عصرها و نسل ها آورده اند كه در وصف بهشت و نعمت هاى پرشكوه و حوريان آن سخن مى گفت كه مردى روى دو زانو قرار گرفت، و پرسيد: هان اى پيامبر خدا! آيا از نعمت هاى شينيدنى و نواهاى دل انگيز هم در بهشت پر طراوت و زيبا هست؟ و قال يا رسول الله! هل فى الجنة من سماع؟
آن حضرت فرمود:
قال: نعم اِنّ فى الجنة نهراً حافتاه الابكار من كل بيضاء يتنغّنين باصوات لم يسمع الخلائق بمثلها قط فذلك افضل نعيم الجنة.(22)
آرى، در بهشت پرطراوت و پرشكوه نهرى شگفت انگيز است كه در كنار آن دوشيزگان زيبا و درخشنده و پاك و پاكيزه اى كه از هر اندوه و ناراحتى بدورند، به نغمه سرايى و آوازخوانى دل انگيز و دلنوازى مى پردازند كه به دل انگيزى و سرورآفرينى آن، گوشها نشنيده است و اين خود از نعمت هاى شكوهبار بهشت است.
گفتنى است كه اين نغمه ها و آوازها همه در ستايش خدا و همراه با واژه ها و مفاهيم ارجدار و ارزشمند است.
«ابراهيم» در اين مورد آورده است كه: در بهشت، درختان اسرارآميزى است كه به شاخه هاى آن زنگ هاى ويژه اى از نقره آويزان است و هرگاه بهشتيان بخواهند نغمه و آوازى دل انگيز بشنوند، خداى پر مهر در زير عرش نسيمى دل انگيز پديد مى آورد كه برآن درختان بوزد و زنگ ها را به صدا در آورد، و آن گاه نغمه اى دلنواز و آوازى شادى بخش طنين مى افكند كه اگر به گوش جهانيان برسد از فرط شادى جان مى دهند.
و نيز «ابوهريره» آورده است كه پيامبر گرامى در وصف بهشت از جمله فرمود: بهشت پرطراوت و زيبا، يكصد درجه يا طبقه دارد، و ميان هر طبقه آن، فاصله اى به اندازه زمين تا آسمان است؛ بالاترين طبقه آن «فردوس» و طبقه ميان آن «محله» نام دارد و از آنجا جويبارهاى دل انگيزى روان است كه به كران تا كران بهشت مى رسد.
در اين هنگام مردى از پيامبر پرسيد: هان اى پيامبر خدا! من دوستدار آواز و نغمه هاى دل انگيزم، آيا در آنجا آواز دل انگيز نيز هست؟
پيامبر پاسخ داد: اى، والذى نفسى بيده...
آرى، به همو كه جانم در كف با كفايت اوست سوگند كه خدا به درختى اسرارآميز فرمان مى دهند كه براى بندگان عبادت پيشه و شايسته كردارش كه دل در گرو عشق او و جان به يادش عطرآگين دارند، بنوازد؛ و آن درخت با دريافت دستور، صداى دل انگيز و نواى موزونى در ستايش پروردگار پخش مى كند كه هرگز به گوش ها نرسيده است.
آن گاه قرآن در ترسيم حال و روز كفرگرايان و ظالمان در روز رستاخيز و سراى آخرت مى فرمايد:
وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ
و امّا آن كسانى كه كفر و بيداد پيشه ساخته و آيات ما و نشانه هاى يكتايى و قدرت و حكمت ما و ديدار روز رستاخير را دروغ شمردند، آنان هستند كه در عذاب احضار مى گردند.
واژه «احضار» تنها در مواردى به كار مى رود كه انسان را ناخواسته و با اجبار به جايى مى برند؛ درست همانند احضار انسان به دادگاه و نظاير آن...
در هفتمين آيه مورد بحث در اشاره به آنچه انسان را به سوى بهشت پر نعمت و زيباى خدا مى برد مى فرمايد:
فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ
پس هنگامى كه به شب وارد مى گرديد و آن گاه كه به بامداد در مى آييد، خداى يكتا را به پاكى و عظمت ستايش كنيد.
و افزايد:
وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
و ستايش در آسمانها و زمين تنها از آن اوست؛
وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ
و نيز در پايان روز و هنگامى كه به نيمروز در مى آييد خدا را به پاكى و قداست ستايش كند. لازم به ياد آورى است كه اين جملات گرچه در قالب خبر آمده، امّا در حقيقت فرمان است و منظور در هر دو آيه اين است كه شما بندگان توحيدگرا و شايسته كردار، براى رسيدن به بهشت پرطراوت خدا و نعمت هاى شكوهبار آن، بايد خداى يكتا را ستايش كنيد و ذات پاك او را از آنچه در خور مقام والا و بى نظير او نيست پاك و منزه بداريد و او را با عظمت و قداست وصف كنيد.
گفتنى است كه «تمسون» از ريشه «مساء» به مفهوم وارد شدن به شامگاه است، و به «تصبحون»، در برابر آن قرار دارد كه به مفهوم وارد آمدن به بامداد آمده است. واژه «عشيّاً» به مفهوم شامگاه و «تظهرون» به مفهوم هنگامى است كه به نيمروز وارد مى گرديد.
در آيه مورد بحث قرآن روشنگرى مى كند كه تنها ذات پاك و بى همتا خداست كه در كران تا كران آسمانها و زمين و جهان هستى در خور ستايش و پرستش است، چرا كه او انسان و جهان را آفريده و نعمت هاى گوناگون را ارزانى داشته است.
نكته ديگر اين است كه با اين كه ستايش خدا و سپاس به بارگاه او، هماره لازم است، در آيه مورد بحث بدان دليل ستايش ذات پاك او را به ويژه در اوقات چندگانه بامداد و شامگاه و نيمروز و عصرگاهان يادآور مى گردد كه اين اوقات، هنگامه تجديد نعمت هاى بزرگى، چون: نعمت روز و به پايان رسيدن آن، و فرار رسيدن نعمت شب مى باشد كه هنگامه آرامش و آسايش است؛ درست همان گونه كه قرآن در ستايش اهل بهشت خبر مى دهد كه به هنگام پايان پذيرفتن عمر اين جهان و انتقال از نعمت اين جهان به جهان آخرت و بهشت پرطراوت و زيباى خدا، ذات پاك و بى همتاى او را مى ستايند: و آخر دعويهم أن الحمد للّه ربّ العالمين.(23)
و پايان نيايش آنان اين است كه: ستايش از آن خدا، پروردگار جهانيان است.
پاره اى آورده اند كه اين آيه مباركه اشاره به اوقات نمازهاى پنج گانه دارد، چرا كه، «حين تمسون»، يا آغاز شب، به وقت نماز مغرب و عشا و جمله «و حين تصبحون»، به هنگامه انجام نماز بامدادى.
واژه «عشياً»، نشانگر هنگامه برگزارى نماز عصرگاهان مى باشد؛ و «حين تظهرون»، به وقت انجام نماز ظهر يا نيمروزى اشاره دارد.
به باور ما نيز اين دريافت و تفسير از آيه شريفه بهتر و مناسب تر به نظر مى رسد.
در نهمين آيه مورد بحث به موضوع معاد و جهان پس از مرگ باز مى گردد و مى فرمايد:
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنْ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنْ الْحَيِّ
خداوند يكتا هماره زنده را از مرده بيرون مى آورد و مرده را از زنده.
به باور «ابن عباس» منطور اين است كه: خدا انسان زنده و پوپا و پرتحرك را از نطفه مى آفريند و نطفه بى جان را از انسان پر تحرك و تلاشگر.
امّا به باور گروهى از دانشوران منظور اين است كه: خدا انسان توحيدگر و مسلمان را از پدرى كفرگرا و بيداگر، و فرزند كفرگرا را از نطفه پدرى با ايمان و مسلمان.
وَيُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا
و با روياندن گلها و گياهان، زمين خزان زنده و خشكيده را پس از مردنش، زنده و سرسبز مى سازد.
وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ
و همان گونه كه زمين مرده را زنده مى سازد، شما نيز اى انسانها در روز رستاخيز از شكم زمين و از گورها بيرون آورده مى شويد.
در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ
و از نشانه هاى يكتايى و قدرت بى كران خدا اين است كه ريشه اصل و اساس يا پدرتان را از مشتى خاك بى مقدار آفريد و آن گاه شما را از نطفه او پديد آورد.
ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ
سپس انسان هايى شديد كه از گوشت و خون و پوست و استخوان تركيب يافته و در كران تا كران زمين پراكنده گرديده و زندگى مى كنيد.
آيا اين نظم شگفت انگيز و اين تدبير شگرف و حكيمانه، شما را به سوى يكتا آفريدگار هستى و پرستش او رهنون نمى سازد؟!