28. و پس از [فداكارى و شهادت شهامت مندانه ] و، ما هيچ لشكرى از آسمان بر [ضد] قومش فرود نياورديم؛ و ما چنين نبوده ايم كه [براى كيفر بيدادگران ] فرودآوردنده [سپاهى گران از آسمان ] باشيم؛29. [بلكه وسيله كيفر و نابودى آنان ] تنها يك خروش [سهمگين آسمانى ] بود و بس؛ پس به ناگاه [همه ] آنان بر جاى خود خاموش شدند!30. اى دريغ و افسوس بر بندگان! هيچ پيامبرى به سوى آنان نمى آيد، جز اينكه او را [به جاى آموزگار و سرمشق گرفتن ] به باد تمسخر مى گيرند!31. آيا نديدند كه پيش از آنان چه بسيار از نسل ها را كه به بوته هلاكت سپرديم؟! [و آيا ننگريسته اند] كه آنان [هرگز] به سويشان باز نمى گردند؟!32. و به يقين همه آنان [در روز رستاخيز] گردآورى شده و در پيشگاه ما احضار خواهند شد.33. و براى آنان [اگر درست بينديشند] زمين مرده [و خزان زده ]، نشانه اى [روشن از قدرت بى كران ما] است، كه ما آن را زنده گردانيده و دانه اى از آن بيرون آورده ايم كه از آن [بهره ور مى گرداند و آن را] مى خورند.34. و در آن [زمين ]، بوستان هايى از درختان خرما و انگور پديد آورديم، و از چشمه سارها [و جويبارهاى زيبا] در آن روان ساختيم؛35. تا آنان از ميوه [رنگارنگ ] آن و از [ثمره ] عملكرد خويش بخورند [و بهره برند]؛ پس آيا سپاس [پديدآورنده آنها و ارزانى دارنده اين نعمتها را] نمى گزارند؟!
تفسير
آيا به سرنوشت پيشينيان نمى نگرند؟
در آيات پيش داستان رسولان «انطاكيه» و سرنوشت دردناك حق ستيزان و بيدادگران ترسيم گرديد، اينك قرآن در راه زدودن غبار غفلت و مستى، و ستردن زنگارهاى سركشى و خودكامگى از دلها و مغزهاى كفرگرايان «مكه»، مى فرمايد:أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ الْقُرُونِ(1)هان اى پيامبر! آيا اين حق ستيزان و كفرگرايان «مكّه» نديده اند و ندانسته اند كه ما چه بسيار نسلهايى چون: عاديان، ثموديان، قوم لوط و ديگر جامعه هاى سركش و ناسپاس را به كيفر كردارشان به بوته هلاكت سپرديم؟أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ و آيا نديده اند و ندانسته اند كه آن نسلهاى نابوده شده ديگر هرگز به اين جهان و نزد اينان باز نمى آيند؟!براستى آيا اينان از سرنوشت سياه و دردناك آن تيره بختانِ حق ستيز عبرت نمى گيرند و به خود نمى آيند؟منظور آيه شريفه اين است كه شما نيز به زودى به سرنوشت آن نابودشدگان گرفتار خواهيد شد، بنابراين به خود آييد و بينديشيد كه مباد بسان آنان مست غرور و غفلت زده باشيد تا عذاب خدا گريبانتان را بگيرد.گفتنى است كه مردم همه عصر و زمان و يا هر نسلى را «قرن» مى نامند، چرا كه در يك زمان زندگى مى كنند و روزگارشان به هم نزديك است.و مى افزايد:وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ و بى گمان همه آنان در روز رستاخيز - كه روز حسابرسى و بازخواست، و هنگامه دريافت پاداش و كيفر است - گردآورى شده و در پيشگاه ما احضار خواهند شد.نشانه هاى يكتايى و قدرت پديدآورنده هست در ترسيم پرتوى از نشانه هاى يكتائى پديدآورنده هستى مى فرمايد:وَآيَةٌ لَهُمْ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَاو براى آنان زمين مرده و خزان زده، نشانه اى روشن از قدرت بى كران ما بر پديد آوردن رستاخيز است، كه ما آن زمين خشك و بى گل و گياه را، با رويش روييدنيهاى گوناگون، زمينى زنده و پرنشاط گردانيديم.وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّاو از آن دانه هاى متنوعى چون: گندم، جو، برنج، ذرت و ديگر دانه ها - كه مصرف غذايى دارد - بيرون آورديم؛فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ كه برخى از آن دانه ها را مى خورند و برخى به كارهاى ديگر مى آيد.در ادامه سخن در همين مورد مى فرمايد:وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ و در آن زمين مرده بوستانها و باغهاى سرسبز و پرطراوتى از درختان خرما و انگور پديد آورديم.از ميان ميوه هاى گوناگون، بخاطر تنوع بسيار و خواص و فوايد فراوانِ خرما و انگور قرآن نام آنها را آورد و پديدآمدنشان را از جلوه هاى قدرت پديدآورنده هستى شمرد.وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ و نيز در اين زمين مرده چشمه سارها و جويبارها پديد آورديم تا اين خرمابنها و تاكها را آبيارى كنند.به باور پاره اى منظور اين است كه: و در اين باغها و بوستانها، چشمه سارها پديد آورديم.در آخرين آيه مورد بحث در اشاره به هدف از پديدار ساختن اين باغهاى پرطراوت و بوستانهاى پرنعمت مى فرمايد:لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ هدف آن است كه مردم از ميوه هاى رنگارنگ و خوش طعم آن درخت خرما و انگور بخورند.ضمير در واژه «ثمره» به يكى از دو درخت خرما و يا انگور بازمى گردد، بسان اين آيه كه مى فرمايد:و لا ينفقونها فى سبيل الله(2) و آن كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى سازند و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند، آنان را به عذابى دردناك مژده ده!با اين بيان منظور اين است كه هدف ما از پديدآوردن اين باغها و بوستانهاى پرميوه اين است كه آنان از ميوه هاى گوناگون آنها بخورند و بهره ور گردند.وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ به باور پاره اى «ما» نافيه مى باشد كه در آن صورت منظور اين است كه: و اين در حالى است كه اين ميوه هاى گوناگون را دست هاى آنان نساخته و پديد نياورده است. «ضحاك» مى گويد: منظور اين است كه: آنان آن بوستانها را سرسبز و آباد مى نگرند در حالى كه خود آنان آنها را به آن صورت نيافريده و پديدار نساخته اند و اين خداست كه آنها را آفريده است.پاره اى نيز «ما» را «موصول» و به معناى «الذى» گرفته اند كه در آن صورت منظور اين است كه: و از آنچه دستهاى آنان از انواع پديده هاى سودبخشى را كه از خرما و انگور مى سازد، بخورند و از آن بهره ور گردند.و به باور پاره اى منظور اين است كه: و از ميوه ها و دانه هايى كه با دست خود زمين آن را شخم زده و درختان آنها را كاشته و در پرورش آنها به تلاش و كوشش پرداخته اند، بهره ور گردند و بخورند.أَفَلَا يَشْكُرُونَ پس آيا به خاطر اين نعمت هاى گوناگون سپاس خدا را - كه ارزانى دهنده همه اين هاست - نمى گزاريد؟