/ سوره زخرف / آيه هاى 5 - 1 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 25

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 25

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره زخرف / آيه هاى 5 - 1

بسم الله الرحمن الرحيم

1. حم

2. وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ

3. إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

4. وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ

5. أَفَنَضْرِبُ عَنكُمْ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ

ترجمه

1. حا، ميم.

2. سوگند به اين كتاب روشنگر [راه نيك بختى و رستگارى ]؛

3. كه ما آن را قرآنى [به واژه و زبان ] عربى پديد آورديم، باشد كه [شما مردم ] خرد خويشتن را به كار گيريد.

4. و به يقين آن [كتاب پرشكوه ] در اصل كتاب [و مادر كتابها] كه نزد ماست، [بسيار] بلندمرتبه و حكمت آميز است.

5. پس آيا بدان جهت كه شما مردمى گزافه كار هستيد، ما اين قرآن را از شما بازداريم؟!

نگرشى بر واژه ها

«أَفنضرب»: واژه «ضرب» در اينجا به مفهوم «صرف» و «منصرف ساختن» آمده است، به همين دليل هنگامى كه گفته مى شود «ضربت عنه» منظور اين است كه او را ترك كردم.

«صفحاً»: واژه «صفح» به مفهوم جانب و طرف چيزى آمده، و هنگامى كه گفته مى شود «صفح عنى بوجهه» منظور اين است كه: او از من روى گردانيد و «عن ذنبه» به اين معناست كه او از گناهان وى با كرامت و بزرگوارى روى گردانيد و گذشت و كيفرش را بخشيد. با اين بيان منظور از قرار گرفتن اين دو واژه در كنار هم در آيه شريفه اين است كه: آيا به خاطر آنكه شما مردمى گزافه كار هستيد، ما اين قرآن را كه مايه پند و اندرز و يادآورى است از شما بازداريم و به سوى ديگرى توجه دهيم و جهت بخشيم؟!

«مسرفين»: اين واژه از ريشه «اسراف» آمده و به مفهوم تجاوز از حدّ و مرز و تمايل به گناه و در غلطيدن آمده است.

«امّ»: اين واژه در فرهنگ واژه شناسان به مفهوم اصل و اساس هر چيزى است و به مادر، بدان جهت «ام» گفته شده است كه ريشه خانواده و پناهگاه فرزندان است. با اين بيان «ام الكتاب» يا «مادر كتاب» به مفهوم كتابى است كه اصل و بنياد همه كتابهاى آسمانى، يا همان «لوح محفوظ» و كتاب علم خدا است كه از هرگونه تغيير و تحريف و تبديلى مصون است.

تفسير

كتاب خرد و انديشه

در آغازين آيه اين سوره مباركه نيز بسان پاره اى از سوره هاى ديگر قرآن با حروف مقطّعه روبه رو مى گرديم، كه مى فرمايد:

حا، ميم

در تفسير اين حروف در آغاز سوره بقره و ديگر سوره هايى كه با اين راز و رمز آغاز مى گردد بحث شد و ديدگاه دانشمندان و مفسّران ترسيم گرديد و نيازى به تكرار نيست.

در دومين آيه مورد بحث سخن از شكوه و عظمت قرآن و پرتوى از هدف هاى بلند فرود و نزول آن بر قلب مصفاى پيامبر خرد و انديشه و توحيد و تقوا و مهر و عدل است و مى فرمايد:

وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ

سوگند به اين كتاب روشن و روشنگر؛

كتابى كه روا و ناروا، حلال و حرام و درست و نادرست و ارزشها و ضد ارزشها را به روشنى مى نماياند و بيان مى كند و قوانين و مقررات دين خدا را كه مورد نياز مردم با ايمان و توحيدگرا و عدالتخواه است، تشريح مى نمايد.

در سومين آيه مورد بحث مى افزايد:

إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا

به باور «سدى» منظور از واژه «جعلناه» در آيه شريفه، «انزلنا» مى باشد، كه در اين صورت مفهوم آيه اين است كه: به يقين ما آن كتاب پرشكوه و پر معنويت را قرآنى عربى و به واژه و زبان عرب فرو فرستاديم.

امّا به باور «مجاهد» واژه «جعلناه» به مفهوم «قلناه» آمده است و نظير اين، در ديگر آيات موجود است؛ براى نمونه، در اين آيه كه مى فرمايد: «و يجعلون لِلّه البنات...»(37) منظور اين است كه و آنان مى گويند دختران از آن خداست. و منظور اين است كه: ما آن قرآن پرشكوه را به زبان و واژه عربى بيان كرديم و عربى فرو فرستاديم و با اين وصف كه اين كتاب پرشكوه عربى است و قالب ها و الفاظ آن براى اين مردم شناخته شده است، باز هم كسى نمى تواند همانند آن را بياورد و يا چيزى نزديك به آن بسازد و پاسخ هماوردطلبى قرآن را بدهد؛ چرا كه اين كتاب از نظر فصاحت و بلاغت، يا زيبايى قالب و محتوا در اوج قرار دارد.

ممكن است عدم توانايى آنان در همانند آوردن قرآن تنها اوج زيبايى واژه ها و جمله ها و قالب و محتواى آن نباشد، بلكه بدان دليل است كه دانش و آگاهى انسانها بر پايه آن نمى رسد؛ و يا بدان جهت كه خداى فرزانه آنان را از آوردن كتابى نظير قرآن بازداشته است.

لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

باشد كه شما مردم در باره شكوه و عظمت قرآن و قالب و مفاهيم آن تعقّل كنيد و براى شناخت راه و رسم زندگى مورد نظر آن خرد خويشتن را به كار گيريد، و بينديشيد تا دريابيد كه فروفرستنده قرآن و دريافت دارنده آن درست مى گويند و به حق دعوت مى كنند.

گفتنى است كه آيه مباركه بيانگر حادث و پديده بودن قرآن شريف است، چرا كه واژه «جعل» در مورد آن به كار رفته و اين واژه نشانگر و معناى حدوث است.

در ادامه ترسيم اوصاف قرآن مى فرمايد:

وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ

و بى گمان آن كتاب پر معنويت در «لوح محفوظ» نزد ماست.

از ديدگاه پاره اى از دانشمندان بدان دليل به «لوح محفوظ»، «ام الكتاب» تعبير شده است كه ديگر كتابهاى آسمانى را از روى آن برگرفته اند.

امّا به بيان «زجاج» به خاطر آن است كه اصل و اساس هر چيزى در حقيقت «مادر» آن است و به همين دليل از «لوح محفوظ» به «ام الكتاب» تعبير شده است. با اين بيان قرآن در «لوح محفوظ» ثابت است درست همان گونه كه در آيه ديگرى مى فرمايد: «بل هو قرآن مجيد فى لوح محفوظ»(38) حق اين است كه آن كتاب پرشكوه قرآن مجيد است و در لوحى محفوظ مى باشد.

و «لوح محفوظ» كتابى است كه خدا در آن همه رويدادهاى كوچك و بزرگ را كه تا روز رستاخيز روى مى دهد، همه را در آن به ثبت رسانده است؛ چرا كه ذات پاك و بى همتاى او صلاح فرشتگانش را در اين ديده است كه به «لوح محفوظ» بنگرند و از رويدادها آگاهى يابند و از راه لطف گزارش و اخبار آن را در دسترس مردم قرار دهند.

لَدَيْنَا

به باور «ابن عباس» منظور اين است كه: در نزد ماست.

لَعَلِيٌ

و آن كتاب پرشكوه خدا از نظر زيبايى محتوا و مفاهيم و معارف بلندمرتبه است و هر آنچه مورد نياز انسانها مى باشد، در آن آمده است.

به باور پاره اى منظور اين است كه: قرآن با ويژگى هايى چون: بى نظير بودن در قالب و معنا يا اعجاز لفظى و مفاهيم و معارف، ناسخ كتاب هاى آسمانى پيشين بودن، وجوب عمل به دستورات آن و ديگر امتيازات و بهره هايى كه دارد، بر هر كتابى برترى دارد و به راستى بلندمرتبه است.

امّا به باور پاره اى ديگر منظور از اين تعبير آن است كه قرآن، كتابى پرشكوه، گرانقدر و بلندمرتبه است و فرشتگان و توحيدگرايان در برابرش سر تعظيم فرود مى آورند.

حَكِيمٌ

و حكمت آميز و حكمت آموز است و در آيه آيه اش حكمت هاى والايى را آشكار مى سازد.

به باور برخى واژه «حكيم» در آيه شريفه به مفهوم هر نوع حق و نيكى است و منظور اين است كه اين كتاب پرشكوه خدا بسان انسانى فرزانه و خدا ساخته است كه جز براساس حق و عدالت سخن نمى گويد.

گفتنى است كه بدان دليل خداى فرزانه قرآن را با اين دو ويژگى وصف مى كند كه اين ويژگى از صفات زنده است.

در ادامه سخن از قرآن شريف اينك در اين آيه خداى توانا روى سخن را به كسانى مى كند كه بدون تعمق در آيات قرآن، حكمت ها و مفاهيم بلند و انسان ساز آن را انكار مى كنند و مى فرمايد:

أَفَنَضْرِبُ عَنكُمْ الذِّكْرَ صَفْحًا

واژه «ذكر» در آيه مورد بحث به مفهوم قرآن شريف است و منظور اين است كه: آيا ما بدان دليل كه شما مردمى گزافه كار هستيد، از شما رويگردان شويم و با متوقف ساختن پيام و وحى خويش به پيامبرمان، ديگر نه شما را به چيزى فرمان دهيم و نه از كار ناروا و ظالمانه اى باز داريم و ديگر پيامبر و پيامى به سوى شما نفرستيم؟

أَنْ كُنتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ

آيا بدان جهت كه شما مردمى گزافكاريد و به كفر و بيداد خود پافشارى مى كنيد، ما از فرستادن قرآن خوددارى ورزيم و شما را به حال خود واگذاريم و به راه درست و انجام وظيفه ارشادتان نكنيم؟

گفتنى است كه اين پرسش، پرسش انكارى مى باشد و منظور اين است كه ما چنين نخواهيم كرد، بلكه به فرستادن پيام و پيامبر به سوى شما و در جهت ارشادتان عمل خواهيم كرد.

منظور از «ضربت عنه الذّكر» در اصل اين بوده است كه وقتى سوارى مى خواست مركب خويش را از رفتن به سوى جهتى باز داشته و به جهت ديگرى متوجه سازد و بتازد، آن حيوان را به وسيله عصا و يا تازيانه مى زد و بازمى گردانيد و به راه دلخواه خويش جهت مى داد. با اين بيان واژه «ضرب» در اين مورد به جاى دو واژه «صرف» و «عدل» نشسته است.

امّا «سُدى» بر اين باور است كه واژه «ذكر» در آيه شريفه به مفهوم عذاب آمده و منظور اين است كه: آيا شما مى پنداريد كه ما هرگز شما را عذاب و كيفر نخواهيم كرد؟!

/ 46