به نام خداوند بخشاينده مهربان 1 - آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، خدا را به پاكى مى ستايند؛ فرمانروايى [بر كران تا كران هستى ] تنها از آنِ او و ستايش ويژه اوست و او بر هر چيزى تواناست.2 - اوست آن كسى كه شما را آفريد؛ پس برخى از شما كفرگرا هستند و برخى از شما [كمال طلب و] باايمان؛ و خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست.3 - آسمان ها و زمين را به حق آفريد و به شما [چهره و] صورت [انسانى ]بخشيد، و چهره هايتان را نيكو آراست؛ و فرجام [كارها] تنها به سوى اوست.4 - آنچه را كه در آسمان ها و زمين است مى داند، و آنچه را كه پنهان مى داريد و آنچه را كه آشكار مى سازد، مى داند؛ و خدا به [راز نهفته در] ژرفاى سينه ها داناست.5 - آيا خبرِ كسانى به شما نرسيده است كه پيش از اين كفر ورزيدند و [طعم تلخ ] پيامد كارشان را چشيدند و [در روز رستاخيز] عذابى دردانگيز خواهند داشت؟!
تفسير
موهبت آزادى اراده و گزينش پس از آفرينش
آخرين آيات سوره منافقين با تشويق به فرمانبردارى از خدا و هشدار از نافرمانى و قانون شكنى پايان يافت و اينك اين سوره مباركه با توجّه دادن به حال و روز فرمانبرداران وگناهكاران آغاز مى گردد.در نخستين آيه از آيات اين سوره پس از ياد بلند و نام الهام بخش خدا مى فرمايد:يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، همه و همه خدا را به پاكى مى ستايند.ستايش خردمندان و خردورزان به وسيله ذكرهايى چون «سبحان الله» است، و ستايش سنگ و چوب و گل و گياه و كوه و دشت و ديگر پديده هاى فاقد خرد و آزادى و اختيار به آفرينش و نشانه هاى قدرت و علم و حكمت خدا در آن هاست، كه با وجود پراسرار خويش، آفريدگار خود را به پاكى مى ستايند.لَهُ الْمُلْكُ فرمانروايى بر كران تا كران هستى تنها از آنِ اوست و تنها ذات بى همتاى اوست كه امور و شئون همه پديده ها را تدبير مى كند و آن ها را بر اساس حكمت اداره مى نمايد.وَ لَهُ الْحَمْدُو بدان دليل كه آفرينش همه پديده هاى آسمانى و زمينى، احسانِ به آفريده ها و نعمت بخشى و سود رساندن به آن هاست، خداى ارزانى دارنده حيات و نعمت هاى گوناگون در خور ستايش و سپاس مى گردد و به همين دليل مردم، خداشناس و توحيدگرا تنها او را ستايش مى كنند.وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌو او بر هر چيزى تواناست.آرى، او پديده ها را پديد مى آورد و از ميان مى برد، و حال آن ها را چنان كه بخواهد دگرگون مى سازد.آن گاه در اشاره به پرتوى از قدرت بى كران او مى فرمايد:هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ اوست آن خدايى كه شما را به خواست خويش از هيچ جامه هستى و حيات پوشانيد.به باور پاره اى از مفسران پيشين، نظير «جبايى»، روى سخن در آيه شريفه با انسان هاى خردمند و خردورز است.امّا به باور پاره اى ديگر، روى سخن در آيه با همه پديده هاى هستى است.فَمِنْكُمْ كافِرٌو به شما نعمتِ گران اختيار و آزادىِ در گزينشِ راه زندگى را ارزانى داشت؛ به همين دليل پاره اى از شما راه حق ناپذيرى و كفر را برگزيده ايد و كفرگرا هستيد،وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ و برخى از شما نيز به يكتايى خدا و صفات او ايمان آورده و راه توحيدگرايى و يكتاپرستى را برگزيده ايد.«ضحاك» مى گويد: پس از شما مردمى كه خدا آفريد، پاره اى آن مردمى هستند كه در درون حق ستيز و اصلاح ناپذيرند و در برون و ظاهر از ايمان سخن مى گويند؛ نظير منافقان و دوچهرگان كه زبان و دل آنان با هم ناسازگار است و كسانى نيز هستند كه بسان «عمار» و همفكرانش در نهان و قلب ايمان دارند، امّا در ظاهر و زبان زير فشار استبداد و خشونت و زورمدارى به ناگزير از اعلام كفر مى گردند.«عطا» بر آن است كه: پاره اى از شما به خداى يكتا كفر ورزيده و به ستارگان ايمان آورده است؛ و پاره اى ديگر به خداى يكتا ايمان آورده و به ستارگان كفر ورزيده اند.با اين بيان، پيام و منظور آيه روشن و آشكار است و نيازى به تفسير و تأويل هاى پيچيده نيست، چرا كه مفهوم آيه اين است كه: مردم خردمند و خردورز دو گروه و دو دسته اند:گروهى با خردورزى و نگرش بر نشانه هاى قدرت خدا و دانش و حكمت او و نظام دقيق و انديشاننده حاكم بر كران تا كران هستى راه ايمان را برگزيده اند و گروهى نيز با چشم بستن بر روى حقايق راه كفرگرايى و اصلاح ناپذيرى را.پاره اى بر آنند كه گويى خداى فرزانه دو گروه از انسان ها را پديد آورده است؛ باايمان و كفرگرا، و اين كار خود اوست و نه گزينش و اختيار و انتخاب مردم؛ امّا اين پندار، پندارى بى اساس است، چرا كه قرآن در آيه مورد بحث نمى فرمايد كه خدا مردم باايمان و كفرگرا را آفريد، بلكه مى فرمايد: او شما انسان ها را آفريد، آن گاه اين شما هستيد كه در پرتو فهم و شعور و اراده و اختيار خويش و نعمت گران آزادى در گزينش و انتخاب پس از درك و مقايسه، گروهى راه ايمان را برگزيديد و گروهى راه اصلاح ناپذيرى و حق ستيزى را؛ و درست با اين بينش است كه امر و نهى و پاداش و كيفر و فرود كتاب هاى آسمانى و آمدن پيام آوران خدا مفهوم درست پيدا مى كند و كارى هدفدار و حكيمانه جلوه مى يابد وگرنه همه اينها بيهوده خواهد بود!افزون بر اين، اگر آفرينش انسان ها به صورت باايمان و كفرگرا درست باشد، بايد آمدن پيامبرانى كه مردم را به زشت كارى و گناه و ستم و حق كشى فرا خوانند و از ايمان و پروا و درستكارى و عدالت باز دارند نيز كارى درست و روا باشد! خدا آنان را در اين راه به معجزه ها نيز مجهز نمايد، آيا چنين چيزى خردمندانه است؟روشن است كه هرگز، و ذات بى همتاى او از اين پندارها پاك و منزه است، چرا كه او همگان را بر فطرت خداگرايانه و حق طلبانه آفريد، آن گاه به آنان گوهر آزادى را ارزانى داشت تا خود به راه فطرت گام سپارند و يا به راه كفر و بيداد. فطرت الله التى فطر الناس عليها(416)پيامبر گرامى در اين مورد فرمود:كلّ مولود يولد على الفطرة...(417)هر نوزادى بر فطرت خداجويى و توحيدگرايى ولادت مى يابد و اين پدر و مادر و خانه و خانواده و مربيان و آموزگاران و فرهنگ و محيط و جامعه و حكومت است كه آنان را به راه مطلوب و شايسته فرامى خوانند و ترغيب مى كنند و يا به سوى كفر و گناه...و نيز آن حضرت از خداى فرزانه آورده است كه فرمود:خلقت عبادى كلهم حنفاء(418)من همه بندگان خود را بر اساس حق گرايى و يكتاپرستى آفريدم.روايات و آيات بيانگر اين واقعيت بسيار است كه خدا انسان را حق طلب و كمال جو و خداخواه آفريده است و پس از آفرينش است كه انسان ها با اثرگذارى عوامل گوناگون تربيتى و فرهنگى و اجتماعى و سياسى، سرانجام با اراده و اختيار راه خود را به سوى برازندگى و كمال يا انحطاط و سقوط بر مى گزينند.وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌو خدا به آنچه انجام مى دهيد بيناست.آرى، او انسان ها را آفريد و در همان حال آگاه و داناست كه كدامين آنان راه كفر را بر مى گزينند و كدامين شان راه توحيد و آزادى و عدالت را؛ و به هر كدام از آنان نيز سرانجام هماهنگ با انديشه و عملكردشان پاداش مى دهد.سپس در اشاره به هدفمندى و هدفدارى آفرينش مى فرمايد:خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ اوست كه آسمان ها و زمين را بر اساس حق و عدالت و با نظام بديع و دقيق و اندازه گيرى تحسين برانگيز و شگفت آورى پديد آورد.به باور پاره اى منظور اين است كه: خدا آسمان ها و زمين را بر اساس حق آفريد؛ به همين دليل است كه ذات بى همتاى او خردمندان و خردوزران را پديد آورد و آنان را در ميدان بزرگ آزمون براى رسيدن به پاداش و يا سعادت دنيا و آخرت به نعمت آزادى و انتخاب مجهّز ساخت.و آن گاه ديگر پديده ها را براى آنان آفريد.وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ و به شما انسان ها چهره و صورت بخشيد و چهره هايتان را نيكو آراست و زيبا و پرجاذبه و دلپذير ساخت.به باور پاره اى منظور اين است كه: و صورت ها و چهره هايتان را به خاطر ارزانى داشتن خرد و حكمت بر شما آراست و نيكو آراست. با اين بيان منظور زيبايى سيرت است و نه صورت تنها، چرا كه در ميان انسان ها كسانى هستند كه از چهره و سيماى زيبا بهره ور نيستند.اما به باور پاره اى منظور زيبايى چهره هاست، چرا كه از ظاهر كلام چنين دريافت مى گردد. اين آيه بسان آن آيه شريفه است كه مى فرمايد:لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم(419)به راستى كه ما انسان را در نيكوترين سيما و زيباترين اعتدال آفريديم.و اين در حالى است كه مى دانيم در ميان انسان ها چهره هاى نازيبا نيز وجود دارد، امّا اين چهره هاى معدود در خور توجه نيستند و به آن پيام كلى آسيب نمى رسانند.با اين بيان، منظور اين است كه: خدا انسان را در ميان همه جانداران و حيوانات در بهترين چهره و زيباترين سيما و قامت آفريد، چرا كه منظور از صورت عبارت از سازمان و ساختمان جسم انسان است.وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُو فرجام كارها به سوى اوست، و در روز رستاخيز همگان به سوى او باز مى گردند.در آيه بعد در اشاره اى روشنگر و هشداردهنده به اصل مراقبت از سوى خدا و آگاهى ذات پاك او از انديشه ها و عملكردها مى فرمايد:يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خداى فرزانه، آنچه را كه در آسمان ها و زمين است مى داند.وَ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ و آنچه را در سينه ها و ژرفاى دل ها از ديگران نهان مى داريد و يا آشكار مى سازيد، و برخى با برخى ديگر در ميان مى گذاريد، همه را مى داند.گفتنى است كه تفاوت ميان «اخفاء» و «اسرار» اين است كه واژه نخست اعم از نهان شدن، فرد و يا نهان داشتن مفهوم و مطلب در دل است، امّا در واژه دوم منظور نهان داشتن معنا و مفهوم مورد نظر در سينه است و نه شخص رازدار.وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِو خدا به راز نهفته در ژرفاى سينه ها، از انديشه ها و نيت ها و باورها گرفته تا ديگر اسرار و رازها آگاه است.در آخرين آيه مورد بحث ضمن توجّه دادن به عصرها و نسل هاى گذشته و پاداش و كيفر عملكردهاى آنان و راز صعود و سقوطشان مى افزايد:أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ آيا خبر كفرگرايانى كه پيش از شما بودند، به شما مردم نرسيده است كه چگونه طعم تلخ كيفر بيداد و گناه و زشت كارى هاى خود را چشيدند و ثمره انديشه ها و عملكردهايشان دامانشان را گرفت و عذاب مرگبار و نابودكننده اى بر آنان باريدن گرفت؟وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ و در سراى آخرت نيز عذابى دردناك و دردانگيز خواهند داشت.