/ سوره نبأ / آيه هاى 16 - 1 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 30

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 30

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره نبأ / آيه هاى 16 - 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

1. عَمَّ يَتَساءَلُونَ

2. عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ

3. الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ

4. كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ

5. ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ

6. أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً

7. وَ الْجِبالَ أَوْتاداً

8. وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً

9. وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً

10. وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً

11. وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً

12. وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً

13. وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً

14. وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً

15. لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً

16. وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً

ترجمه

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1 - [شرك گرايان و حق ناپذيران ] درباره چه چيز از يكديگر مى پرسند؟

2 - درباره آن خبر بزرگ؛

3 - [همان خبرى ] كه در مورد آن اختلاف [و كشمكش ] دارند.

4 - [نه،] چنان نيست [كه انكارگران رستاخيز مى پندارند]؛ به زودى خواهند دانست!

5 - باز هم نه چنان است، به زودى خواهند دانست!

6 - آيا زمين را جايگاهى آماده [و مناسب براى زندگى و آسايش انسان ها] قرار نداديم؟!

7 - و كوه ها را [بسان ] ميخ هايى [براى زمين نگردانيديم ]؟!

8 - و شما را [به صورت ] جفت آفريديم.

9 - و خوابتان را [مايه ] آسايش [و آرامش ] گردانيديم.

10 - و شب را [برايتان ] پوششى ساختيم.

11 - و روز را براى گذران [و اداره ] زندگى قرار داديم.

12 - و بر فراز [سر] شما هفت آسمان استوار بنا نموديم.

13 - و چراغى درخشان پديد آورديم.

14 - و از ابرهاى باران زا، آبى ريزان فرود آورديم؛

15 - تا دانه و گياهى را با آن برويانيم.

16 - و باغهايى [با درختان ] درهم پيچيده [و انبوه ].

نگرشى بر واژه ها

نبأ: اين واژه به معنى خبرى «مهم» و پر فايده و تكاندهنده - كه انسان به آن آگاهى يا شبه آگاهى روشن مى يابد - آمده است(4).

مهاد: اين واژه به معنى مكان آماده و مرتب و سامان يافته، و نيز به مفهوم فراهم آوردن مقدمه و اسباب كار آمده است.

وتد: اين واژه به معنى ميخ بسيار سخت آمده است.

سبات: اين واژه از ريشه «سبت»، در اصل به معنى قطع نمودن آمده، و به همين تناسب در تعطيل ساختن كار و تلاش براى آسايش و استراحت به كار مى رود. و نامگذارى روز شنبه به عنوان «يوم السبت» در ميان يهود - براى تعطيل ساختن تلاش و كار روزانه - از همين ريشه است.

وهّاج: از ريشه «وَهَجْ» به معنى روشنايى و شعله و حرارت آتش و آفتاب مى باشد كه از فاصله اى دور هويداست(5).

معصرات: اين واژه جمع «معصر» و از ريشه «عصر» به معنى فشار آمده، و در آيه به مفهوم ابرهاى باران زا و گرانبارى است كه آبى فراوان به همراه دارد. آن گاه با فشرده شدن به وسيله باد، بسان ريزش آبِ لباس تر با فشردن آن، به صورت باران فرو مى ريزد و مى بارد.

ثجاج: از ماده «ثَجّ» به معنى فرو ريختن آب فراوان به صورت پياپى و بشدت، بسان خونريزى از بدن به صورت مداوم يا يكباره آمده است.

الفاف: اين واژه جمع «لفّ» و «لفيف» به معنى درهم پيچيده آمده است.

تفسير

از آن خبر بزرگ مى پرسند؟

خداى فرزانه سوره پيش را با ياد رستاخيز و هشدار به انكارگران آن روز به پايان برد، اينك اين سوره را با پرسشى تفكرانگيز در مورد رستاخيز آغاز مى كند؛ آن گاه به ترسيم پرتوى از قدرت خدا بر پديدآوردن آن روز و زنده شدن مردگان و انگيزش آنان براى حسابرسى ادامه مى دهد.

نخست مى فرمايد:

عَمَّ َ يَتَساءَلُونَ

شرك گرايان و حق ناپذيران درباره چه چيزى از يكديگر مى پرسند؟

در تفسير آيه آورده اند كه: پس از بعثت پيامبر و تلاوت آيات قرآن به وسيله آن حضرت بر شرك گرايان و دعوت جامعه به توحيدگرايى و يكتاپرستى و ايمان به معاد و جهان پس از مرگ و روز رستاخيز و زنده شدن مردگان، سردمداران كفر و بيداد به شيوه انكار و تعجّب به پرسش از يكديگر پرداختند، و اين پرسش را در برابر يكديگر نهادند كه محمد(ص) چه مى گويد؟

او، از فرارسيدن كدامين روز و زنده شدن چه كسانى خبر مى دهد؟

درست در برابر پرسش انكارى آنان بود كه اين آيات بر قلب پاك آن حضرت فرود آمد.

در اين مورد «زجاج» مى گويد: پرسش آغاز سوره به منظور بزرگداشت موضوع است؛ درست بسان اين سخن كه فردى براى بزرگداشت «زيد» مى پرسد، كدامين زيد؟ زيد كيست؟

آن گاه به بيان پرسش ها و پاسخ هاى شرك گرايان مى پردازد و مى فرمايد:

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ

آنان از آن خبربزرگ مى پرسند، و درباره آن گفت گو مى كنند.

در مورد اين خبر بزرگ، و منظور از آن، ديدگاه ها يكسان نيست:

1 - از ديدگاه برخى منظور از آن خبربزرگ، قرآن، اين كتاب پرشكوه خداست؛ چراكه قرآن از يكتايى خدا و بى همتايى او، از رسالت پيامبر، از رواها و نارواها در زندگى، از انگيزش و زندن شدن انسان ها در آستانه رستاخيز خبر مى دهد.

2 - امّا از ديدگاه گروهى منظور روز رستاخيز است كه قرآن و پيامبر فرارسيدن آن روز را به مردم خبر مى دهند.

اين ديدگاه را ادامه آيات همين سوره تأييد مى كند، چرا كه مى فرمايد:

اِنّ يوم الفصل كان ميقاتاً(6)

به يقين وعدگاه ما با شما روز داورى و روز جدايى حق از باطل و نيكان از پليدان است.

3 - پاره اى نيز برآنند كه منظور از آن خبر بزرگ، عبارت از همه اصول دين، از توحيد گرفته تا صفات جلال و جمال خدا، روز رستاخيز و زنده شدن مردگان، حسابرسى و پاداش و كيفر آن و رسالت و خلافت است؛ چرا كه «خبر بزرگ» شامل همه اين ها مى گردد.

سپس مى افزايد:

الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ

همان خبر بزرگى كه در مورد آن كشمكش دارند و اختلاف مى كنند.

چرا كه پاره اى آن را تصديق مى كردند و پاره اى آن را دروغ مى شمردند و انكار مى نمودند.

در آيه بعد مى فرمايد:

كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ

نه، اين چنين نيست كه انكارگران روز رستاخيز مى گويند و مى پندارند. به زودى خواهند دانست كه انكار آنان بى اساس است و حقيقت براى همگان روشن و آشكار خواهد شد.

باز هم اين گونه نيست كه شرك گرايان و حق ناپذيران مى پندارند و انكار مى كنند. به زودى خواهند دانست؛ چرا كه اين هشدارى است از پى هشدار.

ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ

به باور «ضحاك» منظور اين است كه: به زودى كفرگرايان ثمره شوم انكارشان را خواهند ديد و دانست. و نيز مردم توحيدگرا و شايسته كردار به ره آورد و نتيجه ايمان و عملكردشان خواهند رسيد و خواهند دانست كه ايمانشان درست بود.

امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: به زودى آنچه در روز رستاخيز در انتظار آنان است، خواهند ديد و خواهند دانست كه چه عذابى براى كفرگرايان، و چه نعمت و پاداشى براى نيكوكاران و توحيدگرايان آماده است.

پرتوى از شاهكار خدا در آفرينش

در ادامه سخن، در پاسخ انكار رستاخيز از سوى شرك گرايان، انديشه ها و افكار را از راه استدلال بر قدرت بى كران خدا متوجه درستى فرا رسيدن روز رستاخيز و زنده شدن مردگان مى كند و مى فرمايد:

أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً

آيا ما زمين را جايگاهى آماده و مناسب براى زندگى و بهره ورى شما از نعمت ها و امكانات گسترده آن قرار نداديم؟

«قتاده» مى گويد: آيا ما زمين را براى زندگى شما گسترش نبخشيديم؟

و آيا كوه هاى بلند و سر به آسمان كشيده را، بسان ميخ هايى براى كنترل حركت و لرزش آن نگردانيديم؟

وَ الْجِبالَ أَوْتاداً

آن گاه در توجه دادن به نعمتى كه در دنياى پر اسرار وجود انسان به وديعت نهاده شده است، مى فرمايد:

وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً

و شما را به صورت جفت ها و زوج ها آفريديم.

ممكن است منظور اين باشد كه: آيا شما انسان ها را به صورت شكل هاى گوناگون نيافريديم؟

امّا به باور پاره اى: ما شما را به صورت نر و ماده و يا مرد و زن آفريديم تا ضمن بهره ورى از زندگى و وجود يكديگر، نسل شما نيز تداوم يابد.

و از ديدگاه برخى ديگر منظور اين است كه: ما شما را به صورت سياه و سفيد و كوچك و بزرگ و زرد و سرخ و گوناگون آفريديم.

سپس به پديده «خواب» توجّه مى دهد و مى فرمايد:

وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً

و خواب را مايه آرامش و راحتى براى شما قرار داديم.

آنچه آمد ترجمه و دريافتى از ظاهر آيه است و در تفسير آن ديدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور پاره اى منظور اين است كه: ما خواب را مايه آسايش بدن و آرامش خاطر شما قرار داديم.

2 - امّا به باور «ابن انبارى» منظور اين است كه: ما خواب را وسيله وانهادن كار و تلاش براى استراحت گردانيديم.

3 - و از ديدگاه برخى ما خواب را برايتان حالتى ميان مرگ و زندگى قرار داديم.

در آيه بعد در مورد نعمت ارزشمند ديگرى مى فرمايد:

وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً

و شب را پرده و پوششى قرار داديم كه با سايه گستر شدن خود همه چيز را فرامى گيرد و در آرامش فرو مى برد.

و موهبت «روز» را براى گذران و اداره زندگى و فراهم آوردن امكانات و وسايل مورد نياز براى ادامه حيات آفريديم.

وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً

در ادامه آيات ضمن توجه دادن به نعمت «آسمان» بلند مى فرمايد:

وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً

و بر فراز سرتان هفت آسمانِ استوار بنا كرديم.

آن گاه در اشاره به نعمت خورشيد جهان افروز مى فرمايد:

وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً

و خورشيد را براى نورافشانى و روشن ساختن جهان، به صورت چراغى پر فروغ و منبع عظيمى از نور و حرارت پديد آورديم.

با اين بيان نعمت خورشيد و نوربخشى و هديه نمودن حرارت از سوى خورشيد به جهانيان نعمتى همگانى، و براى همه پديده هاست.

«مقاتل» مى گويد: خورشيد را پديد آورنده هستى به صورت كانونى از نور و حرارت آفريده است؛ چرا كه واژه «وَهجْ» به معنى نور و حرارتى است كه از آتش بر افروخته زبانه مى كشد.

سپس در اشاره به نعمت زندگى ساز باران مى فرمايد:

وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً

و از ابرهاى گرانبار و باران زا آبى ريزان و فراوان براى شما فرود آورديم.

از ديدگاه گروهى از مفسران پيشين، منظور بادهايى است كه ابرهاى باران زا را به فرمان خدا جا به جا مى كنند، و به هر سو مى رانند

«ازهرى» بر اين باور است كه «من» در آيه به معنى «با» مى باشد، چرا كه خداى فرزانه ابر را مى باراند.

و از ديدگاه «ربيع» و «ابوالعاليه» واژه «معصرات» به معنى ابرهاى گرانبار و باران زا است.

«مجاهد» مى گويد: و از ابرهاى باران زا آبى بسيار ريزان - كه به شدت مى ريزد و تند مى بارد - فرود آورديم. امّا به باور «قتاده» آبى هماره ريزان كه پياپى مى بارد فرود آورديم.

در آيه بعد در اشاره به پاره اى از بركات باران در زندگى انسان و ديگر جانداران مى فرمايد:

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً

هدف از آفرينش آسمان و ابرهاى باران زا و فرود باران اين بود كه به وسيله آن، زمين را جنب و جوشِ حيات بخشيم و دانه ها و گياهان را برويانيم.

منظور از دانه در آيه، عبارت از هر چيزى است كه داراى شاخه و ساقه است، و آن را درو مى كنند. و گياه و نبات به معنى هر گل و گياه و علف و چراگاه و مزرعه اى است كه از آن بهره مى برند.

با اين بيان خداى فرزانه در اين آيه هر آنچه از زمين مى رويد، همه را به صورت كلى بيان فرمود و روشنگرى كرد كه به وسيله باران همه روييدنى ها را مى روياند.

از ديدگاه برخى منظور از واژه «حباً»، عبارت از دانه ها و ميوه ها و چيزهايى است كه مواد غذايى انسان را مى سازد و انسان از آنها بهره ور مى گردد؛ و واژه «نباتاً» گياهان و علف هايى است كه حيوانات از آن ها مى خورند.

و نيز هدف اين بود كه به وسيله باران، باغها و بوستان هاى زيبا و پردار و درخت و درهم پيچيده برويانيم و پديد آوريم.

وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً

در آيه شريفه به خاطر دلالت كلام، واژه «شجر» حذف شده است.

پرتوى از آيات

قدرت و حكمت خدا و موضوع رستاخيز

در آيات روح پرور و انديشاننده اى كه گذشت، قرآن شريف انبوهى از نعمت هاى گوناگون خدا به انسان را، در زمين، دنياى پراسرار وجود انسان، آسمان ها و كران تا كران هستى، در دسته هاى متنوع و با بيان مهر و لطف به تابلو مى برد، تا انسان را از سويى به شناخت آن ها و بهره ورى شايسته و بايسته از آن ها توجه دهد، و از دگر سو او را در مورد قدرت وصف ناپذير و آگاهى و حكمت پديد آورنده آن ها بينديشاند. اين نعمت ها و مواهب گوناگون كه اساسى ترين اركان حيات و زندگى را مى سازند عبارتند از:

1 - نعمت زمين يا گاهواره و قرارگاه زندگى و تمدن بشر،

2 - نعمت كوه ها و نقش حياتى آن ها،

3 - مواهب دنياى پر اسرار وجود انسان،

4 - پديده «خواب» كه مايه آرامش و آسايش است،

5 - نعمت «شب» و فوائد آن،

6 - نعمت «روز» و ره آورد آن،

7 - نعمت آسمانهاى بلند و تماشايى،

8 - نعمت خورشيد، اين كانون نور و حرارت،

9 - نعمت باران و آب حيات،

10 - نعمت دانه هاى غذايى و گلها و گياهان متنوع،

11 - نعمت بوستان ها و باغهاى پرطراوت و پرميوه،

12 - نعمت نور و ظلمت،

13 - نعمت خاك و آب،

راستى آن پديد آورنده توانا و حكيمى كه اين نظام دقيق و اين نعمت هاى متنوع را هدفدار و هدفمند آفريد، براى او آفرينش ديگر در آستانه رستاخيز دشوار است؟

قرآن پاسخ مى دهد كه هرگز دشوار نيست رستاخيز فرا خواهد رسيد،(7) و آن روز همان وعدگاه خدا با انسان و روز داورى است.

ان يوم الفصل كان ميقاتاً.(8)

/ 82