/ سوره عصر / آيه هاى 3 - 1 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 30

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 30

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره عصر / آيه هاى 3 - 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

1. وَ الْعَصْرِ.

2. إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ.

3. إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.

ترجمه

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1 - به روزگار سوگند.

2 - كه بى ترديد انسان در زيانكارى است؛

3 - مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايى توصيه نموده اند.

نگرشى بر واژه ها

عصر: اين واژه در اصل به معنى «فشردن» جامه و لباس و ميوه و همانند آن براى گرفتن آب آن آمده است؛ آن گاه به اين تناسب كه در پايان روز، فرصت ها و كارها فشرده و كوتاه مى گردد، به طرف پايان روز عصر گفته مى شود. در فرهنگ عرب گاه به بامداد و شامگاه و يا روز و شب «عصران» به كار مى رود. شاعر مى گويد:




  • ولن يلبث العصران يوم و ليلة
    اذا طلبا ان يدركا ما تيمما



  • اذا طلبا ان يدركا ما تيمما
    اذا طلبا ان يدركا ما تيمما



شب و روز هرگز درنگ نخواهند كرد، آن گاه كه بخواهند آنچه پر بركت است دريابند.

خسر: زيان و كم شدن سرمايه. واژه «خسران» نيز به معنى زيان و يا زيان ديدن آمده است.

تفسير

سوگند به روزگار

سوره پيش با هشدار از تفاخر و سرگرم شدن به فزون طلبى و فخر فروشى و فراموش ساختن ياد خدا و سپاسگزارى و فرمانبردارى از او به پايان رسيد، اينك در اين سوره روشنگرى مى كند كه همه انسان ها در زيان و خسرانند، مگر اين كه خويشتن را دريابند و به برنامه سعادت آفرين آسمان عمل كنند.

نخست مى فرمايد:

وَ الْعَصْرِ

به روزگار پيروزى حق و عدالت بر باطل و بيداد سوگند،

آن چه آمد ترجمه اى آزاد از آيه است و در تفسير آن ديدگاه ها يكسان نيست!

1 - به باور گروهى از جمله «ابن عباس» خداى فرزانه در آغاز اين سوره به «روزگار» سوگند ياد مى كند، چرا كه در گذشت زمان و گردش چرخ روزگار و دگرگونى آن براى صاحبان بينش و خرد درس هاى عبرت آموز و عبرت انگيز بسيارى است و سراسر زمان و تاريخ انسان سرشار از تجربه هاى ارزشمند، رويدادهاى تكاندهنده و ظهور و سقوطهاى شگفت آور و بيدارگرى است.

2 - اما به باور «حسن» و «قتاده» منظور عصر است و خدا به خاطر اهميت آن هنگام از روز به آن، سوگند ياد مى كند؛ چرا كه بخش پايانى روز به دليل دگرگونى نظام زندگى و پشت كردن روز روشن و سرشار از تلاش و تحرك و روى آوردن شب تار و آرام و پايان يافتن فرمانروايى خورشيد و سر فروبردن آن در سينه مغرب نشانه هاى شگفت آور و روشنى بر يكتايى پديد آورنده هستى و قدرت بى كران اوست.

قرينه درستى اين ديدگاه آيه ديگرى است كه خدا در آن به آغازين ساعت هاى روز و سر بر آوردن خورشيد از افق مشرق و آغاز فرمانروايى آن بر گستره آسمان و روى آوردن روز روشن سوگند ياد مى كند و مى فرمايد: والضحى...(292) به روشنايى روز سوگند. با اين بيان قرآن به دو بخش حساس از روز كه ملت ها هر دو را به خاطر طلوع و غروب تفكرانگيز و تماشايى خورشيد، يا آغاز و پايان موقت فرمانروايى آن بزرگ مى دارند، سوگند ياد مى كند.

3 - پاره اى آن را اشاره به عصر مى دانند و مى گويند خدا به نماز عصر كه نماز ميانه است و مراقبت از آن را سفارش كرده است، سوگند ياد مى كند.

4 - و به باور برخى ديگر بسان «ابن كيسان» منظور شب و روز است، كه عرب به آن دو «عصران» مى گويد.

آن گاه در بيان پاسخ اين سوگند يا چيزى كه سوگند به خاطر توّجه دادن به اهميت و ارزش آن آمده مى فرمايد:

إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ

كه بى گمان انسان دستخوش زيان و زيانكارى است،

واژه «انسان» در آيه اسم جنس است و اشاره به همه انسان ها دارد، و منظور از زيان و زيانكارى اشاره به طبيعت زندگى انسان مى كند؛ چرا كه با گذشت هر لحظه و ساعت يا هر روز از عمر، از گران بهاترين سرمايه او كاسته مى شود. بر اين اساس اگر از سرمايه زندگى هر روز كاسته شود و يا در آن كارهاى شايسته اى انجام نشود، در آن صورت، زيان و خسرانى دردناك و جبران ناپذير دامان او را مى گيرد؛ چرا كه زيانى سهمگين تر از كيفر و عذابِ پايان ناپذير نخواهد بود.

از ديدگاه «اخفش» منظور از زيان و خسران در آيه هلاكت و نابودى است.

در آيه بعد در اشاره به تنها راه نجات از اين زيان بزرگ روشنگرى مى كند كه:

إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ

آرى، سوگند به عصر كه انسان به راستى دستخوش زيان است، مگر آن كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند.

با اين بيان در اين آيه سرنوشت كسانى كه به يكتايى خدا ايمان آورده و در زندگى راه شايسته كردارى و دادگرى را در پيش گرفته اند، به گونه اى ديگر رقم مى خورد و از آن زيان و خسران استثنا مى شوند.

در ادامه آيه مى افزايد:

وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ

و نيز آنان كه يكديگر را به حق پذيرى و حق طلبى و رعايت حقوق مردم و دورى جستن از باطل و بيداد سفارش مى كنند،

به باور گروهى از جمله «حسن» و «قتاده» واژه «حق» در آيه به قرآن اشاره دارد و منظور سفارش به تلاوت و شناخت قرآن و عمل به برنامه هاى آن است، امّا از ديدگاه «مقاتل» منظور از آن سفارش به ايمان و عمل شايسته و يكتاپرستى است.

و به باور برخى منظور اين است كه: به هنگام مرگ و در آستانه جان دادن، به خاندان و وارثان خويش سفارش كند كه جز توحيدگرا و فرمانبردار حق از دنيا نروند.

و در فراز پايانى آيه مى فرمايد:

وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ

و به شكيبايى توصيه مى نمايند.

به باور «حسن» و «قتاده» منظور اين است كه برخى ديگرى را به شكيبايى و مدارا در برابر دشوارى ها و سختى ها در اطاعت خدا، و نيز دورى گزيدن از گناهان سفارش مى كنند. آرى، اين گروه هستند كه در زيان و زيانكارى نخواهند بود، بلكه به خاطر اطاعت، خدا و رعايت مقررات و هزينه عمر و فرصت ها در راه انجام كارهاى شايسته پاداشى پرشكوه خواهند داشت، چرا كه در بازار زندگى آن گاه كه سرمايه هزينه گردد، امّا در برابر آن سود چند برابر آيد، آن را زيان نمى گويند، بلكه سود به حساب مى آورند.

از ديدگاه پاره اى منظور از زيانكارى و زيانديدگى، گرفتار آمدن به اثر طبيعى عملكردهاى زشت و ظالمانه و كيفر آن، زيانديدگى به خاطر مرگ خاندان، و از دست دادن سراى خود در بهشت پرطروات و زيباست.

و از ديدگاه پاره اى ديگر منظور از انسان در آيه دوّم، نه همه انسان ها كه فرد مشخص و معلومى است و آن عبارت از «ابوجهل» و يا «وليد» مى باشد.

اين سوره و آيه هاى كوتاه آن بزرگ ترين دليل بر معجزه بودن قرآن در ابعاد گوناگون است؛ چرا كه در اين سوره در قالب واژه ها و آياتى چند، همه مفاهيم و مقررات و فرهنگ مورد نياز دين و دنياى فرد و جامعه مورد توجه قرار گرفته، و به همگان از نظر علم و عمل، لزوم سفارش به حق گرايى و حق شناسى و رعايت حقوق، و وجوب سفارش به شكيبايى و مدارا و پايدارى در ابعاد گوناگون زندگى، لزوم دعوت به قانون گرايى و رعايت ارزش ها و نهى از گناه و قانون شكنى برنامه اى نجات بخش ارائه شده، و تمامى خردمندان و كمال طلبان به توحيد و تقوا، عدل و داد، انجام وظايف و رسالت انسانى و دورى گزيدن از ستم و گناه رهنمون گرديده اند.

پرتوى از سوره مباركه

در آيات روح پرور اين سوره كه تنها از سه آيه پديد آمده، درس هاى تفكرانگيز و سازنده و سعادت آفرينى است كه به پاره اى مى نگريم:

1 - سوگندى تفكرانگيز

همه سوگندهاى قرآن انديشاننده و پراهميت و تفكرانگيز است، امّا اين سوگند كه در نخستين آيه اين سوره آمده، سوگندى شگفت آورتر است؛ و درست به همين دليل مفسران در برابر آن درمانده و ديدگاه هاى چندگانه اى ارائه كرده اند:

سوگند به عصر يا بخش پايانى روز و برچيده شدن سلطه خورشيد بر گستره آسمان و فرورفتن در سينه مغرب،

سوگند به عنصر زمان، به سراسر عمر انسان و تاريخ پرفراز و نشيب و آكنده از رويدادها و ظهور و سقوطها و پيشرفت ها و پسرفت ها و اوج ها و افول ها، كه سراسر درس عبرت است و راستى در خور سوگند.

سوگند به نماز «عصر» يا نماز وسطى كه به مراقبت از آن سفارش شده است.

سوگند به «عصر»، به همان مفهوم اين واژه، يعنى «فشردن» كه نشانگر طبيعت زندگى انسان است كه از ميان دشوارى ها و رنجها و فشارها و تلاش ها بايد خردمندانه بگذرد و به سوى پيروزى و سرفرازى پيش رود و انسان براى موفقيت بايد كمر همت و بيدارى بندد.

سوگند به «عصر» يا انسان هاى كامل، كه چكيده و عصاره فضائل و كمالات و جهان آفرينش هستند.

سوگند به عصر طلوع پيامبر،

دوران محمد(ص)،

عصر فرود قرآن،

و يا روز ظهور آن اصلاح گر راستين زمين و زمان امام مهدى و روزگار طلايى و سرشار از عدالت و آزادى امامت آن حضرت.

امام صادق در تفسير اين آيه فرمود: العصر، عصر خروج القائم.(293)

منظور از واژه «عصر» در آيه، عصر قيام امام مهدى است.

2 - طبيعت زندگى در بازار دنيا

پس از سوگند در آغاز آيه، در پاسخ اين سوگند به طبيعت انسان در بازار دنيا توجه داده مى شود؛ چرا كه انسان در زندگى به طور طبيعى به سرمايه دارى بزرگ مى ماند كه سرمايه اى بسيار ارزشمند و هنگفت در اختيار اوست، امّا هر لحظه بخش هايى از آن را در راه زندگى به طور طبيعى از دست مى دهد، چرا كه:

الف - از سويى در هر لحظه لحظه زندگى دستگاه هاى گوناگون جسم او استعداد طبيعى خود را سخاوتمندانه مصرف مى كنند و به پايان طبيعى كار خود نزديك مى شوند.

ب - از سوى ديگر جوانى، عمر، فرصت هاى زندگى، سلامتى، ثروت، قدرت و ديگر نعمت هاى ظاهرى و مادى بتدريج جاى خود را به پيرى، بيمارى، گرفتارى، نياز و سرانجام پايان زندگى و مرگ خالى مى كنند.

ج - و از سوى سوّم سرمايه هاى درونى، نظير دستگاه خرد و انديشه، ذهن و يادگيرى، عشق و هنر جويى، كمال طلبى و آرمان خواهى شور و طراوت و كارآيى خود را از دست مى دهند... قرآن در اين مورد مى فرمايد: و من نعمره ننكسه فى الخلق...(294)

و هركس را عمر دراز دهيم او را از نظر خلقت فروكاسته و شكننده مى گردانيم؛ آيا خرد خود را به كار نمى گيريد؟

اميرمؤمنان مى فرمايد: نفس المرخطاه الى اجله.(295)

نفس هاى هر انسانى گام هاى او به سوى پايان زندگى اش در اين سراست.

د - فاجعه اين جاست كه كسى افزون بر آن سه زيان بزرگ، به زيان معنوى گرفتار آيد، و ايمان و اخلاص، سلامت روان و خرد، امانت و امانتدارى، وفا و صفا، راستى و درستكارى و يا سرمايه هاى وجودى خودرا از كف دهد و به پايمال كردن حقوق مردم و ابزار سلطه و سركوب ساختن همه چيز، حتى مفاهيم و واژه هاى مقدس روى آورد.

با اين بيان طبيعت زندگى اين جهان، خواه و ناخواه هر لحظه برابراست با از دست دادن بخشى از سرمايه هاى جبران ناپذير ظاهرى و باطنى... و اگر تدبيرى انديشيده نشود، با از دست دادن همه چيز، به زيان كارى آشكار و يا به بيان قرآن به «خسران آشكار» گرفتار مى آيد.(296)

امام صادق در هشدار از اين خطر سهمگين است كه مى فرمايد:

خاب الوافدون على غيرك و خسر المتعرضون الا لك.

آنان كه بار سفر به سوى غير تو بندند و بر غير وارد گردند نوميد و سرافكنده اند، و آنان كه به جز تو روى آورند زيانكارند.

و امام هادى مى فرمايد:

الدنيا سوق، ربح فيهاقوم و خسر آخرون.(297)

دنيا بازارى بزرگ است كه گروهى در آن سود مى برند و گروهى ديگر دستخوش زيان مى گردند، اينك بايد انديشيد كه چگونه مى توان از زيان و خسران نجات يافت و برنده بود؟

3 - تنها راه نجات و رستكارى

قرآن در اين سوره روشنگرى مى كند كه تنها راه نجات از اين زيان و ضرر آشكار و اوج گرفتن به سوى نيك بختى و رستگارى ماندگار و جاودانه اين است كه اين سرمايه گرانبها را نه در برابر لذت هاى زودگذر ببازيم و نه در برابر جاه و مقام و قدرت پوشالى و ناپايدار، و نه در برابر زندگى مادى و عادى دنيا، بلكه در اين راه و اين گونه كه قرآن ترسيم مى كند:

1 - در راه ايمانى آگاهانه و خالصانه و باورى ژرف به خدا و رستاخيز و زندگى بر اساس قانون مدارى.

2 - در راه انجام كارهاى شايسته و عادلانه و انسانى در قلمرو فردى خانوادگى و اجتماعى.

3 - در راه حق گرايى و حق شناسى و مبازره در راه احياى حقوق و آزادى و كرامت و امنيت مردم.

4 - در راه انگيزش شكيبايى و پايدارى و تحمل و مدارا در راه حق و عدالت.

اين برنامه چهار ماده اى تنها راه نجات از آن خسران است و بس.

بار خدايا! ما را از زيان ها و زيانكارى هاى زندگى به لطف خويش پناه ده و در زمره برندگان و رستگاران دنيا و آخرت قرار ده.

/ 82