تفسير سوره رعد امر الهي - تفسیر سوره رعد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر سوره رعد - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفسير سوره رعد امر الهي

آية الله جوادي آملي


«اَوَلَمْ يروا انّا نأتي الارض ننقصها من اطرافها واللّه يحكم لامعقّب لحكمه و هو سريع الحساب * و قد مكر الّذين من قبلهم فللّه المكر جميعا يعلم ما تكسب كلّ نفس و سيعلم الكفّار لمن عقبي الدّار؛ آيا نديدند كه ما پيوسته به سراغ زمين مي‏آييم و از اطراف (و جوانب) آن كم مي‏كنيم؟! (و جامعه‏ها، تمدّنها و دانشمندان تدريجا از ميان مي‏روند.) و خداوند حكومت مي‏كند؛ و هيچ كس را ياراي جلوگيري يا ردّ احكام او نيست؛ و او سريع الحساب است! ؛ پيش از آنان نيز كساني طرحها و نقشه‏ها كشيدند؛ ولي تمام طرحها و نقشه‏ها از آنِ خداست! او از هر كس آگاه است؛ و بزودي كفّار مي‏دانند سرانجام (نيك و بد) در سراي ديگر از آنِ كيست!»1

روش تربيتي قرآن

خداوند متعال در قرآن كريم، كار تربيتي را به سه روش دنبال مي‏كند: حكمت و برهان، جدال احسن و موعظه. پند و اندرز و موعظه هم دو جنبه دارد: تبشير و انذار، كه گاهي مربوط به سعادتها و شقاوتهاي دنيايي است، و زماني هم مربوط به عذاب و نعمتهاي اُخروي.

بر اساس همين سه روش تربيتي است كه در سوره رعد بعد از اقامه برهان براي وحي و رسالت با جدال احسن استدلال مي‏كند و مردم را از عاقبت تبهكاري بيم مي‏دهد و به مُتنعّم بودن افراد مؤمن بشارت مي‏دهد.

بعد از اين كه نارسايي عقل و ضرورت وحي و رسالت را در هدايت بشر بيان فرمود به روش موعظه رو مي‏كند و منكران وحي و رسالت را به انديشه درباره سرنوشت اقوام كافر و تبه‏كار گذشته فرا مي‏خواند كه آيا خداوند سبحان به آنان مهلت داد يا نه، و آيا نقشه‏هايشان عملي شد يا همه نقش بر آب گرديد؟

اين هدايت به روش موعظه است كه در هيچ يك از كتابهايي كه به روش عقلي تدوين شده وجود ندارد، در كتابهاي عقلي فقط برهانِ خُشك است امّا در قرآن، كه نور است و هدايت: «قد جاءكم من الله نورٌ و كتابٌ مبين»2 در كنار برهان عقلي موعظه هم مطرح است.

در اين آيه، موعظه اين است كه: «او لم يروا انّا نأتي الارض ننقصها من اطرافها» مگر اينان روزانه نمي‏بينند يا نمي‏شنوند كه ما فلان جا را ويران كرديم، امّتي را از بين برديم، مملكتي را ساقط كرديم. اينها به چه چيزي متّكي هستند، ما از گوشه كنارهاي زمين مي‏گيريم. در اين آيه «اطراف ارض» به معناي آخرهاي زمين نيست، بلكه هر كسي در هر جا زندگي مي‏كند اطراف او يعني اطراف آن ارضي كه زندگي مي‏كند نه اين كه مقصود اطراف كره زمين باشد. بلكه مقصود شرق يا غرب يا جنوب يا شمال محلّي است كه اينها زندگي مي‏كنند. اينها فقط مي‏شنوند كه فلان جا را سيل بُرد، فلان جا را زلزله منهدم كرد، فلان جا را آشوب از بين بُرد امّا از علت آن غافلند.

«ما» يا «من»

شايد برخي بپرسند كه چرا خداوند متعال در بعضي آيه‏هاي قرآن كريم از انجام بعضي كارها به صيغه متكلم مع الغير (ما) ياد كرده است؛ مثلاً در همين آيه شريفه فرموده است: ما به سراغ زمين مي‏آييم و اطراف و گوشه‏هاي آن را ويران مي‏كنيم. يا در آيه‏هاي ديگر هست كه: ما باران نازل كرديم، ما بادها را به دامادي گلها فرستاديم، ما...، حال آن كه همه كارهاي آفرينش به دست خداست و بايد مي‏فرمود: من چنين و چنان كردم.

پاسخ اين است كه: معمولاً كارهايي را كه خداي سبحان فرمان مي‏دهد و «مدبرات امر» آنها را انجام مي‏دهند از آن كارها به صيغه متكلم مع الغير، تعبير مي‏شود، اما كارهايي كه مخصوصِ خداوند متعال است، مثل ربوبيت مطلقه، معبود بودن و امثال آن، به صيغه متكلم وحده (من) است؛ مانند: فاعبدوني3 (مرا بپرستيد) «ان اعبدوني»،4 «واشكرولي»5 و... در اين جا هم كه فرموده است: ما مي‏آييم و از اطراف و گوشه‏هاي زمين مي‏گيريم، منظور فرمان خداست به «مدبرات امر» براي انجام كار.

/ 6