هنر و ادبيات در دفاع مقدس
دكتر صابر امامى .تلخيص كننده حسين شيدائيان چكيده
((هنر)) يكى از واقعيّت هاى مسلّم هر تمدن و فرهنگى است و تاءثير فراوانى بر قلب مخاطبانخـويـش دارد. هـنـرِ دفـاع مـقـدس نـيـز كه با آغاز دفاع متولد شد به عنوان يك هنر دينى و ملى ،تاءثير زيادى بر روحيه رزمندگان و ملت ايران داشته است . جـلوه هاى بارز هنر دفاع مقدس ، در قالب شعر، سينما، موسيقى ، نقاشى ، داستان ، نمايش و...پديدار شد كه در اين مقاله به اختصار به برخى از آن ها اشاره مى شود. هنر، رساندن مخاطب به ((حق اليقين )) حقيقت است . بشر از آن روزى كه ((اسماء)) را شناخت و بهمـلائكه آموخت ، گام در راه شناخت پديده ها و جهان پيرامون خود و هستى نهاد. اگر از تبيين علمىو فـلسـفـى معانى مكشوف بشر بگذريم ، به نوع سومى از بيان مى رسيم كه ذهن مخاطب را ازگـزرارش هـا و اطـلاعات انباشته نمى كند، بلكه با تلاش جان فرسا، با حذف آهسته آهسته وماهرانه واسطه ها، مخاطب را به طور مستقيم در حضور معنا مى نشاند. مقام معظم رهبرى ، حضرت آيت اللّه خامنه اى ، با تعريف هنر به ((نمايش و تصوير مستقيم معنا وقرار دادن بى واسطه مخاطب در جريان حوادث )) آن را يك شيوه بيان مى داند؛ شيوه اى كه از هرتبيين ديگر، رساتر، دقيق تر، نافذتر و ماندگارتر است : بـارهـا گـفـتـه ام كـه هـر پـيـامى ، هر دعوتى ، هر انقلابى ، هر تمدّنى و هر فرهنگى ، تا درقـالب هـنـر ريخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقى هم بينپيام هاى حق و باطل نيست .((1)) در واقـع ، اثر هنرى با برخاستن از روح و قلب هنرمند به عنوان يك انسان ، روح و قلب مخاطبخود را نشانه مى گيرد و اين بدان معناست كه اثر هنرى از محيط شخصى هنرمند فراتر مى رودو در دايره اى قرار مى گيرد كه از آنِ مخاطبانش است . از ايـن رو هـنـرمـنـد داراى رسـالتـى سـنـگـيـن اسـت ، او ديـگر نمى تواند اهداف شخصى خود رادنـبـال كـنـد، بـلكـه خـويـشتن را در اختيار ميل باطنى قرار مى دهد تا هنر به وسيله او به اهدافبلند خويش دست يابد. ((يونگ )) در اين باره مى گويد: هـنـرمـنـد، بـشـر بـه مـعـنـاى مـتعالى لفظ است ؛ بشر جمعى است ؛ يعنى كسى كه هياءت روانىناخودآگاه بشر را بر دوش مى كشد و شكل مى دهد.((2)) شهيد مرتضى آوينى نيز درباره رسالت معنوى هنرمند مى نويسد: كار هنرمند تنزل بخشيدن به حقايق متعالى وجود است از طريق صورت هاى متمثله آن حقايق ؛ و يابه تعبيرى ديگر، كار هنرمند تمثل بخشيدن به حقايق قدسى است .((3)) از ايـن طـريـق اسـت كـه هـنـر بـه ديـن مـى رسـد و هـنـر ديـنـىشـكـل مـى گـيرد؛ مگر دين در اصل ، همان تجلى قدس ، قداست مطلق و يا بهتر بگوييم آن مطلقمقدس در ساحت مادى وجود نيست ؟ درست است كه دين مجموعه بزرگى است كه منشاء در قداست داردو ابـعاد گوناگون هستى بشر را پوشش مى دهد و در يك انسجام واحد به سوى آن يگانه پاكهـدايـت مـى كند، اما آن گنج پنهان و معناى لايتناهى كه قداست ، پرتوهاى درخشان آفتاب وجودىاوسـت ، در طـلب ، اراده ، عـلم و تـمـركـزِ بـرافـروخـتـه از شـعـور بـشـرىقابل كشف و فهم است . هـدف هـنـر ديـنـى هم حذف واسطه هاست و با چنين انگيزه اى است كه هنر دينى همه اضطراب ها ونـگـرانـى هـا، خـوف و رجـاهـاى دنـيـايـى و سـود و زيـان هـاىعقل معاش را از ميان برمى دارد و براى آفرينش نظامى كه بشرى متوازن ، آرام و باصفا بسازد،تلاش مى كند. هـنـرِ دفـاع مـقـدس كـه هـمـزمـان بـا آغـاز دفـاع و شـكـل گـيـرى جـبـهـه ، وتـشـكـّل بـسـيـج و بـسـيـجـيان متولد شد و پا به پاى دفاع مقدّس در شناخت ، تبيين و نمايش آنبال برافراشت و باليد مى تواند يك هنر دينى و ملى باشد. اكـنـون كـه جـهاد اصغر پايان يافته و جهاد اكبر همچنان به قوت خود باقى است ؛ تلاش هاىشـيـطان نفس و شيطان بزرگ براى فراموش كردن آن حماسه عظيم و در ظلمت قرار دادن انساناز آن بارقه نورانى ادامه دارد و اين جاست كه اهميت هنر دفاع مقدس بيش از پيش آشكار مى شود،زيرا: شعر و هنر، زيباترين قالب براى همه پيام هاى نوين و مايه گسترش و نفوذ اين پيام ها تا هرسـوى خـطـّه وسيع دل ها و جان هاى انسانى است و شاعران و سخن سرايانِ آگاه هميشه توانستهانـد والاتـريـن مـعـارف انـسـانـى را در كـتـيـبـه روزگـار بـا نـقـشـى جـاودانـه ، بـهنسل هاى بعد از خود بنمايانند.((4)) طـبـيـعـى اسـت هنرى كه از آن ((نفحه الهى )) سخن مى گويد و ياد و پيام آن روزهاى سرشار ازحماسه و شهادت و عشق را براى انسان هاى طالب طهارت و آزادى و جويندگان اسوه هاى راستينانسانيت ، حفظ مى كند، ويژگى هاى خاص خود را دارد. هنر دفاع مقدس در جاى جاى جبهه و لحظهبه لحظه هشت سال دفاع مقدس و ارائه صميمانه آن در قالب شعر، موسيقى ، نقاشى ، خطاطى، داستان ، نمايش و سينما، همپاى دفاع مقدس رشد كرد و اكنون نيز رسالت خود را در ارائه خطفرهنگى دفاع مقدس به دوش مى كشد. 1ـ شــعر
از هـنـرهـايى كه در خدمت دفاع مقدس قرار گرفت و در افزايش روحيه رزمندگان اسلام تاءثيرداشـت شـعـر اسـت . ايـن تـاءثـيـر مـرهـون ويـژگـى هـاى مـحـتوايى و مضمونى چندى است كه درسرودهاى دفاع مقدس وجود دارد: 1ـ1ـ دعوت و تشويق
اوليـن قـدمى كه شعر دفاع مقدس برمى دارد، دعوت و تشويق به جبهه است . او مخاطبان خود راكـه شـيران ، يلان ، دليران و تكسوارانند به ميدان فرامى خواند و مسؤ وليت سنگين آن ها را وزمان اداى آن را گوشزد مى كند. جـبهه از نگاه شعر، سرچشمه عشق است و رزمندگان در آن جا، با پاك كردن خويشتن از آلودگىهـاى دنـيوى به حضور و قرب خدا نايل مى شوند. طبيعى است شعر همه فنون هاى خود را ـ نسبتبـه تـوان شـاعـر ـ بـه كـار مـى گـيـرد تـا پـيـام را دردل مخاطب بنشاند. شـاعر از انعكاس شور رزمندگان در سينه خود بى قرار شده است ، و اين سرخوشى و مستى راآيـنـه وار، در شـعر خويش منعكس مى كند. شعر او خواننده را به سوى باغ گلى كه از خون عشقگلگون است ، دعوت مى كند؛ دعوتى كه از يك آرزوى ديرين هر ايرانى مايه دارد؛ يعنى آرزوىوصال كربلا، جبهه دروازه اى است كه ما را به كربلا مى رساند. 2ـ1ـ فرهنگ تشيّع
يـكى ديگر از عناصرى كه شعر و شاعر با تكيه بر آن ، در خدمت دفاع مقدس قرار مى گيرد،تـوجـه زبـان شـعـرى مـا بـه امـامـت و اعـتـقـادات تشيّع است . در اين ميان ، حضرت على (ع ) بهدليـل قـهـرمـانـى هـاى جـنـگـاورانه اش در خدمت به اسلامِ تازه بنيان گرفته ، نماد شجاعت ، وحضرت حسين بن على (ع )، نماد شهادت است :
در دايره بلا بلى بايد گفت
اى صف شكنان مكتب ثار اللّه
جنگِ شرف است يا على بايد گفت ((5))
لبيك به نعره جلى بايد گفت
جنگِ شرف است يا على بايد گفت ((5))
جنگِ شرف است يا على بايد گفت ((5))
عالم همه خاك كربلا بايدمان
تا پاك شود زمين ز اَبناى يزيد
همواره حسين مقتدا بايدمان ((6))
پيوسته به لب ، خدا خدا بايدمان
همواره حسين مقتدا بايدمان ((6))
همواره حسين مقتدا بايدمان ((6))
3ـ1ـ رجز و رجزخوانى
از ديـگر مواردى كه بايد به آن اشاره كرد، رجز و رجزخوانى در جنگ است ، در جنگ هاى قديم ،يـكـى از فـنـون جـنـگِ تـن به تن ، قدرت رجزخوانى جنگجو بوده است . رجز خوانى در جنگ هاىپيشوايان دينى نيز بوده است . رجـز، روحـيـه قـهـرمـان را تـقـويـت مـى كـنـد و بـا تـحـقـيـر دشـمـن ،دل رزمـنـده را در حـمـله و ستيز قوت مى بخشد. شاعران ما نيز با استفاده از اين شيوه در تشجيعرزمندگان تلاش كردند؛ استاد حميد سبزوارى مى سرايد:
امروز حماسه دگر بايد ساخت
اين كوردلان كافر بعثى را
از پهنه زندگى به در بايد ساخت ((7))
هنگامه بدر را ز سر بايد ساخت
از پهنه زندگى به در بايد ساخت ((7))
از پهنه زندگى به در بايد ساخت ((7))
4ـ1ـ روح حماسى
يـكـى ديـگـر از ويـژگـى هـا كـه بايد به آن اشاره شود، روح حماسى شعر دفاع مقدس است .سـرشـت بـشـر بـا غـرور و مناعت و بزرگوارى آميخته است . بشر ذاتا برترى جو است ، و اينبـرتـرى طـلبـى و شـكـوه و عـظـمـت خواهى در وادى ادبيات ، حماسه را به وجود مى آورد. شعرحـمـاسـى تـلاش هـاى طـاقت فرساى يك ملت را در راه رسيدن به مرزهاى وادى شرف و آزادگىشرح مى دهد. در شـعر دفاع مقدس نيز جابه جا طنين باشكوهِ حماسه ديده مى شود و موج آرام و سنگين اين آهنگبيان ، شعر را بر دل مخاطب حك مى كند: آقاى احمد خوانسارى مى گويد:
اى سمند نقره يالِ ماه زير پايتان
در پگاه آتش خون زير گلباران نور
در سپيده دم درخشد برق خنجرهايتان ((8))
وى نگارين مشعل خورشيد چهرآرايتان
در سپيده دم درخشد برق خنجرهايتان ((8))
در سپيده دم درخشد برق خنجرهايتان ((8))
5ـ1ـ ريتم كوبنده
يكى ديگر از شيوه هاى تاءثيرگذارى ، استفاده شاعر از يك ريتم سريع و كوبش آهنگين و تنداست ؛ به طورى كه انسان وقتى شعر را مى خواند، مى خواهد واژه به واژه همراه با كلمات شعرطـبـل بـزنـد و يـا با ريتمى هيجان آفرين ، رژه وار پا بكوبد و يا دست هاى خود را با مشت هاىگـره كـرده در هـوا بـه حـركـت دربـيـاورد، در شـعـر ذيـل ، بـراى نـشـان دادن هـمـيـن آهـنـگ ، ازويرگول استفاده شده است :
برزميد، برزميد، جوانان دلاور
ز دل نعره برآريد، ره قدس گشاييد
بنازم به تفنگت ، به جانبازى و جنگت
بود پشت و پناهت ، على ساقى كوثر((9))
بكوبيد، بكوبيد، سرِ بعثىِ كافر
سر خصم ببريد، به سر نيزه و خنجر
بود پشت و پناهت ، على ساقى كوثر((9))
بود پشت و پناهت ، على ساقى كوثر((9))
6ـ1ـ تصويرپردازى از شهادت و شهيد
از جـمـله موارد قدرت شعر دفاع مقدس و توان تاءثيرگذارى آن ، گزارشى است كه از شهادتدارد. شاعران نسبت به قدرت شهود و كشف خود، ابعاد گوناگون شهادت را به خوبى ديده اندو تصويرهاى بديع و تازه اى از آن پرداخته اند. طبيعى است خواننده عادى وقتى از زاويه ديدشـاعر به اين امر مهم اعتقادى مى نگرد و شهيدان و شهادت را در اين تصويرهاى تازه و جذاب وجـالب مـى بـيـنـد، اشـتـيـاق شـهـادت ـ كـه يـك شـور و شـوق آرمـانـى اسـت ـدل و وجود او را تسخير مى كند و او را با قدرت و شوق بيش تر در خدمت جنگ و دفاع مقدس قرارمى دهد:
كبوترانِ (شهيدان ) به سامان رسيده را گوييد
به بوى شما آفتاب اين چنين
چه سان سينه ها را سپر ساختيد؟
كه اين سان به معراج پرداختيد؟((11))
تپيدن دلتان در حرم تماشايى است ((10))
گشاده پر و بال خود بر زمين
كه اين سان به معراج پرداختيد؟((11))
كه اين سان به معراج پرداختيد؟((11))
7ـ1ـ بسيجيان در آينه شعر
يكى ديگر از محورهاى شعر دفاع مقدس مدح و ثناى بسيج و بسيجيان و امام بسيجيان است . ذهن وديـد تـيز شاعران ، تصويرهايى را در موضوع رزمندگان و بسيجيان پرداخته اند كه از نگاهمردم عادى پنهان است . بـسـيـجيان در قاب شعر شاعران ، حيدروش اند؛ اخگر ناوردشان تا آسمان ها شعله كشيده است ؛خـاك نـشـيـنـنـد امـّا در دل و ديده مردم جاى دارند. آنان در راه عاشقى قامت كمان كرده اند و دشمن ازكـمـان قامت آنان تير خورده است . هر كس شبى با بسيجيان هم سفره شود، مى تواند از هفت خوانمـشـكـلات بـگـذرد. روز و شـب بـسـيـجيان پربركت و پرثواب است ؛ چرا كه روز به پيكار بادشمنان خدا و شب به عبادت و مناجات خدا مشغول اند. استاد حجتى (پريشان ) مى گويد:
بس كه در دل اشتياق كربلا دارد بسيجى
تا نگهبان حريم قدس قرآن مجيد است
او ز راه كربلا تا قدس مى تازد به دشمن
شوق ديدار حريم مرتضى دارد بسيجى ((12))
همچو نى ، با ناى جان خود نوا دارد بسيجى
در ميان چشم مردم جاى پا دارد بسيجى
شوق ديدار حريم مرتضى دارد بسيجى ((12))
شوق ديدار حريم مرتضى دارد بسيجى ((12))
2ـ نمايش
اهـل فـن ، تـئاتـر و نـمـايـش را بـه چـهـارديـوارى اى تـشـبـيـه كـرده انـد كـه يـك ديـوار آن ،تـمـاشـاگرانند. بنابراين ، آنچه در اين چهارديوارى رخ مى دهد از تماشاگران پنهان نيست ودر برابر ديدگان آنها اتفاق مى افتد. نـمـايـش بـا اسـتفاده از ظرفيت هاى سمعى و بصرى ، توان بسيار بالايى در القاى پيام دارد.درسـت بـه هـمـين دليل شايد بتوان گفت ؛ يكى از قوى ترين انواع هنر در خدمت به جنگ و اهدافمقدس آن ، هنر تئاتر و نمايش است . يـكـى از كـارشـنـاسـان تـئاتـر با اشاره به تجربيات نمايشى خود، از اولين كارش به نام((ثبت نام )) سخن مى گويد. ((ثبت نام )) نمايشى است كه در آن انگيزه هاى حضور اقشار مختلفدر جـبـهـه مـورد بـررسـى قـرار مـى گـيـرد. در ايـن نـمـايـش ، بـه ((نـيـت )) و تـاءثـيـر آن درعـمـل انـسـان پـرداخـتـه مـى شـود، ايـن نـمـايـش تـمرين ، و در قرارگاه كربلا اجرا مى شود بااسـتـقـبـال گـسترده رزمندگان ، هنرمندان را تشويق مى كند كه بايد در كنار رزم ، به فكر كارهنرى و خدمت از طريق هنر نيز باشند. ايـن نـمـايش چنان تاءثير مى گذارد كه روحانى پادگان مى آيد و چشم هاى آقاى پارسايى رامـى بـوسـد و مـى گـويـد: ((مـن نـمـى دانـم تـو كـى هـسـتـى ، ولى كـارى كـه كـردى ، مـن درطول ايّامى كه در اين جا بودم نتوانستم انجام بدهم . من به جراءت به شما مى گويم كه منبرىِاين بچه ها، اهل هنر هستند)).((14)) 3ـ سينما و فيلم
هنر سينما و صنعت فيلم سازى ، محصول تمدن صنعتى بشر است . تاريخ هنر با به كارگيرىمـاشين ، صاحب هنر سينما شد و با استفاده از فناورى معاصر، قابليت ها و توان هاى سحرآميزىبـه آن بخشيد كه آن را در ميان هنرها و زبان هاى تصويرى ، در قله محبوب ترين و مقتدرترينهـنـرهـا نـشـانـد. يـكـى از ويـژگـى هـاى مـهـم هـنـر فـيـلم ايـجـادعمل روانى ((يكى شدن )) با اثر هنرى است . سـيـنـمـا در بـُعـدى ديـگـر، در خـدمـت دفـاع مـقدس قرار گرفت . در واقع ، آن روى سكّه اين هنر،سينماى مستند بود. سيماى جمهورى اسلامى تهيه و پخش فيلم هاى مستند را بر عهده گرفت . شهيد آوينى در تعريف سينماى مستند مى گويد: آنچه كه سينماى مستند را از غير مستند جدا مى كند استناد به واقعيت است .((15)) آنـگاه او واقعيت را به واقعيت معاصر و واقعيت هاى تاريخى تقسيم مى كند و جنگ را از واقعيت هاىمعاصر مى داند كه سينماى مستند جنگى ، آن را به عنوان موضوع كار خويش برگزيده است . شـهـيـد آوينى فيلم هاى خود را به روايتى و موضوعى تقسيم مى كند و شايد بتوان گفت از مهمترين عوامل توفيق سريال مستند ((روايت فتح ))، گفتار متن آن بوده است . ايشان در روايت فتحنشان مى دهد كه عوامل بيان هنرى در سينما را مانند تصوير، افكت ، موسيقى ، مونتاژ، گفتار و...بـه خـوبـى مـى شـنـاسـد و بـا هـوشـيـارى تـمـام و اسـتـفـادهمتعادل از همه عوامل ، پيام خود را به بيننده منتقل مى كند. 4ـ موسيقى
در طـول دفـاع مقدس بهره گيرى از موسيقى رزمى رايج بود. هنرمندان موسيقى دان كشورمان دركـنـار ديـگـر هـنـرمـنـدان ، بـا تـركـيـب سـازهـاى سـنـتـى و سـازهـاى كـوبـه اى مـانـنـد دف ،طـبـل و سـنـج ، روحـى از حماسه و شكوه به ملودى هاى خود بخشيدند و با ساختن آهنگ هاى مناسببـراى اشـعار حماسى ، در تقويت روحيه رزمندگان و مردم پشت جبهه كوشيدند. آنها با بشارتفتح و پيروزى ، مردم را به حضور فعالانه ترى تشويق مى كردند. موسيقى رزمى در دوران دفاع مقدس در چهار شكل توليد مى شد: 1ـ سرودها2ـ مارش نظامى
3ـ موزيك متن فيلم هاى جنگ
4ـ قطعات سمفونيك (موسيقى بدون كلام ). البـتـه بـيـش تـريـن سـهـم مـوسـيـقـى جـنـگ در سـه قـسـماول جاى مى گرفتند. در طول دفاع مقدس نوحه خوانى خاصى نيز به وجود آمد كه به آن ((نوحه خوانى رزمى )) مىگـفـتند، اين نوحه ها با كسب كيفيتى خاص ، داراى ويژگى هايى شدند كه به آنها امكان مى دادتا در كنار موسيقى رزمى ، به عنوان شاخه اى از آن قرار بگيرند و در بسيارى از رزمندگان ومردم روحيه رزم و مقاومت ايجاد كنند. هـنـر مـداحـى و نـوحـه خـوانـى بـا اسـتـفـاده از شـعـر ـ در حـدانـتـقـال پـيام ـ و با تلفيق شعر و موسيقى هاى مخصوص سينه زنى و ريتم هايى كه از صداىدسـت و سـيـنـه ، زنـجـيـر و پـشـت شـانـه هـاى بـرهـنه سينه زنان و زنجيرزنان ايجاد مى شود،فضايى از اندوه و اشتياق مى سازد كه تاءمّل در آن به كمك اشك هاى چشم ، روح را طهارت مىبـخـشـد و انـسـان طـاهـر را ـ كـه در جـبـهـه هـاى جـنـگ رزمـنـده هاى صف اسلام بودند ـ به مصافباطل مى فرستد. حاج آقا معلمى كه بيش تر شعرهاى نوحه هاى حاج صادق آهنگران از اوست ، درباره تاءثير اينهنر آيينى بر روحيه رزمندگان و كيفيت جنگ مى گويد: يادم هست در شب هاى عمليات مى رفتيم نوحه مى خوانديم . يادم هست در عمليات بيت المقدس من باحـاج صـادق بـودم ، يـك شـب هم در عمليات والفجر مقدماتى ـ كه در جنوب بود ـ بودم كه نيازبه نوحه پيش آمد. همان جا بلافاصله شعر گفتم ... حاج صادق هم سريع خواند و عمليات آغازشد.((16)) بـا تـوجـه بـه خـاطـراتـى كـه از آقـاى مـعـلمـى و حـاج صـادق آهـنـگـران از نـوحـه خـوانـىنـقـل كـرده انـد، مـى تـوان گـفـت نـوحـه خـوانـى ويـژه جـبـهـه از تـلفـيـق سـبـك هـاى سينه زنىدزفول ، بهبهان ، و به طور كلى جنوب و با كمك رهنمودهاى حضرت امام ، ريتمى تند و حماسىبه خود گرفت . بـه شـهادت خود هنرمندان و شاعران و نوحه سرايان بايد اقرار كرد يكى از انواع هنر كه بهطـور مـسـتـقـيـم ، بـى وقـفه و در بيش تر اوقات در خدمت دفاع مقدس انجام وظيفه كرده است ، هنرمـوسـيقى به طور عام و نوحه سرايى رزمى به طور خاص بوده است . سرودها، آهنگ ها و نوحههاى رزمى تاءثيرى فوق العاده در رزمندگان و شنوندگان باايمان ايجاد مى كرد.
5ـ نقاشى
از هـنـرهـايـى كـه تـوانـايـى بـيـان مـطالب را بدون واسطه با مخاطب دارد، طراحى ، نقاشى وگرافيك است . هنرمندِ هنرهاى تجسّمى به وسيله اثر خود كه در تابلو حيات مى يابد، مخاطب خود را در آنِ واحد،از زمـان و مـكـان بـرمـى گـيـرد و در فـضـاى مـخـلوق خـود، دردل تـابـلو قـرار مـى دهد. هنرمندان گرافيست و نقاش جنگ ، با آگاهى و شناخت كافى از عناصرهـنر بصرى با آفرينش تابلوهايى كه در تاريخ انقلاب اسلامى ايران و دفاع مقدس جاودانهخواهند ماند، به حق در اعتلا بخشيدن و مصوّر كردن اين برهه از تاريخِ سراپا حيات ملت ايراناز صميم جان كوشيدند. هنر گرافيك و نقاشى و طراحى پس از انقلاب ، و به خصوص در دوران دفاع مقدس و پس از آنبـعـد از شـعـر، تـقريبا بيش از هنرهاى ديگر فراگير بوده است . هنرهاى تجسّمى ضمن اين كهتـاريـخ و حـوادث جنگ را مصوّر كرده اند، سعى در به تصوير كشيدن عقايد، ايمان و باورهاىرزمندگان نيز داشته اند. 1-- هنر از ديدگاه سيد على خامنه اى ، ص 9. 2- جاودانگى و هنر، مقاله ((روانشناسى و ادبيات )) ترجمه سيد محمد آوينى ، ص 81. 3- مـجـمـوعـه مـقـالات سينمايى آينه جادو، سيد مرتضى آوينى ، ج 1، مقاله ((تاءملاتى در ماهيتسينما))، ص 238ـ239. 4- هنر از ديدگاه سيد على خامنه اى ، ص 20. 5- پيام انقلاب ، ش 167، 11 مرداد 65، ص 65. (شعر از عزيزاللّه خدامى ) 6- هم صدا با حلق اسماعيل ، سيد حسن حسينى ، ص 102. 7- سروش ، ش 144، 25 ارديبهشت 61، ص 35. 8- نقد و تحليل شعر دفاع مقدس ، ص 16. 9- سـروش ، ش 182، 7 اسـفـنـد 61، ص 33. (شـعـر از غـلامـرضـارحمدل ) 10- سروش ، ش 172، 20 آذر 61، ص 41. (شعر از سيميندخت وحيدى ) 11- پيام انقلاب ، ش 167، 11 مرداد 65، ص 65. (شعر از حسين اسرافيلى ) 12- پيام انقلاب ، ش 124، ص 42، 3 آذر 63. 13- مصاحبه نويسنده با آقاى قدسى . 14- مصاحبه نويسنده با آقاى پارسايى . 15- فـصـلنـامـه سـيـنـمـايـى فـارابـى ، دوره هـفـتـم ، شاول بهار 75، ص 77. 16- مصاحبه گروه جنگ صدا و سيما براى برنامه نغمه هاى فتح ، نوار شماره 25.