بخش دوم خاطرات يگان هاى رزمى - ه‍ر ک‍س‌ ک‍ار خ‍ودش‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ه‍ر ک‍س‌ ک‍ار خ‍ودش‌ - نسخه متنی

رح‍ی‍م‌ م‍خ‍دوم‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ج/6): مديريت داخلى

مديريت داخلى: مسئووليت يگان نظامى در مسائل داخلى نظير؛ محل استقرار يگان در اردوگاهها و پادگانها، نظافت محل استقرار، نظم دادن به چادرها، برگزارى مراسم صبحگاه، رفع نيازمندى هاى مربوط به محل اسكان و نيروها؛ حفظ و حراست از اردوگاه و نيروها، كنترل راههاى ورودى و خروجى (دژبانى)، امنيت راهها و ...

ج/7): مديريت مالى

مديريت مالى: دريافت بودجه يگان رزمى

.

تصميم گيرى راجع به مسائل مالى يگان، مثل تأمين بودجه، تقسيم بودجه، پرداخت حقوق به رزمندگان و...

بخش دوم








خاطرات يگان هاى رزمى

الف) يگان هاى مانورى:

الف/1): اطلاعات و عمليات

روزى براى شناسايى رفته بوديم داخل خاك عراق

.

خودم را قاطى نيروهاى آن ها كرده و گرم كار شناسايى بودم

.

پس از مدتى، خسته و تشنه، ماندم كه چكار كنم

.

چاره اى نداشتم

.

رفتم توى يكى از سنگرها؛ سنگر مجهزى بود

.

معلوم بود مال فرماندهان عراقى است

.

فرصت را از دست ندادم؛ دو استكان چاى خودم را مهمان كردم

.

همين كه استكان را زمين گذاشتم، يك افسر عراقى دم در سنگر سبز شد

.

با خودم گفتم:

«حالا خر بيار و باقالى بار كن!»

براى اين كه لو نروم، خودم را زدم به كوچه على چپ؛ انگار نه انگار كه دست از پا خطا كرده ام!

افسر كه غضبناك نگاهم مى كرد، آمد جلو، كشيده جانانه اى خواباند دم گوشم

.

لابد مى خواست بگويد چرا توى استكان او چاى خورده ام!

كشيده را نوش جان كردم، فوراً زدم به چاك.

بعدها در عمليات خيبر، همان افسر را در ميان اسرا ديدم

.

وقتى مرا ديد زل زد به من

.

/ 62