آيه: 102 قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُواْ بِهَا كَافِرِينَ
ترجمه:
همانا (از اين گونه سؤالها) گروهي از پيشينيان نيز پرسيدند (و چون طاقت عمل نداشتند) نسبت به آن منكر و كافر شدند.نكته ها:
بر اكرم (ص ) با مردم درباره ي حج سخن مي گفت . كسي پرسيد: آيا حج ، همه ساله واجب است يا در تمام عمر تنها يكبار? پيامبر پاسخ نداد. او چند بار پرسيد، رسول خدا فرمود: اين همه اصرار براي چيست ? اگر بگويم هر سال ، كار بر شما سخت مي شود، (199) تا موضوعي را مطرح نكرده ام ، شما هم نپرسيد، يكي از عوامل هلاكت امّت هاي گذشته سؤال هاي نابجاي آنان بود. (200) .گرچه آنچه را نمي دانيم ، بايد از اهلش بپرسيم ، (فاسئلوا اهل الذّكر ان كنتم لاتعلمون ) (201) ، امّا برخي سؤال هاست كه اگر جوابش روشن شود، به زيان فرد يا جامعه است ، مثل سؤال از عيوب ديگران ، يا اسرار نظامي .نمونه ها و مصاديق مسئولين ، بعضي از مطالبي را كه مي دانند، نبايد در اختيار عموم بگذارند. نظير مسائل اقتصادي مانند كمبود گندم ويا...صداقت خوب است ، ولي صراحت ، همه جا مفيد نيست .اخبار و اطّلاعات ، بايد رده بندي و طبقه بندي شود. (جابر جعفي ، هزاران حديث از امام باقر(ع)مي دانست كه حق ّ گفتن آن را براي همه مردم نداشت . (202) ).برخي از اخبار، نبايد از رسانه ها و جرايد، پخش شود، چون به زيان مردم است (گاهي سكوت و بيان نكردن ، عاقلانه لازم است ) (ان تبدلكم تسؤكم ).معلّمان و گويندگان بايد در سخن ، ظرفيّت شنوندگان را حساب كنند.در برخي موارد، بايد به شيوه ي تقيّه ، عقايد را كتمان كرد و برخي سؤال ها را جواب نداد.(ان تبدلكم تسؤكم ) انسان حق ّ ندارد اسرار مردم و اسرار نظامي را فاش سازد.پيام ها:
1- دانستن هر چيزي ، نه لازم است ، نه مفيد، بلكه بايد سراغ دانش هاي مفيد رفت . (لاتسألوا) (حس ّ كنجكاوي بايد تعديل شود ونبايد در پي اطلاعاتي رفت كه سبب ايجاد كدورت ، مشكلات واختلال نظام جامعه مي شود.)2- مكلّف نساختن مردم به پاره اي از احكام ، پرتوي از عفو و گذشت الهي است . (لاتسألوا... عفي الله عنها)3- خداوند به بندگان مهلت توبه مي دهد. (غفور حليم )4- اگر مردم ظرفيّت نداشته باشند، بيان پاره اي حقايق ، سبب كفر آنها مي شود. (قد سألها قوم من قبلكم ثم ّ اصبحوا بها كافرين )199-مستدرك ، ج 8، ص 13
200-بحار، ج 1، ص 221
201-نحل ، 43
202-معجم رجال الحديث ، ج 4، ص 22