اسماء و صفات خدا در قرآنتفسير قرآن مجيد(موضوعي) - اسماء و صفات خدا در قرآن، تفسیر قرآن مجید (موضوعی) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسماء و صفات خدا در قرآن، تفسیر قرآن مجید (موضوعی) - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسماء و صفات خدا در قرآنتفسير قرآن مجيد(موضوعي)

نويسنده: جعفر سبحاني

105 - الكافي

اسم «كافي» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنان كه مي فرمايد:

«أَلَيْسَ اللّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ»(زمر، 36).

آيا خدا (درنگهداري) بنده اش كافي نيست، تو را از غير خدا مي ترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائي براي او نيست.

كفايت در زبان فارسي معادل با لفظ «بس» در زبان فارسي است و مفاد آن اين است كه نياز به چيز ديگر نيست و آيات قرآن نيز بر اين معني گواهي مي دهند، چنان كه مي فرمايد:

«...وَ كَفي بِرَبِّكَ هادِيا وَ نَصِيرا»(فرقان، آيه 31).

بس است كه پروردگارت هدايت كننده و ياري دهنده است.

و در آيه ديگر مي فرمايد:

«...فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ العَلِيمُ»(بقره، آيه 137).

خداوند در دفع شرّ آنان ترا كافي است او شنونده و دانا است.

نمايش اين اسم در زندگي بشر اين است كه نسبت به افراد نيازمند در حد امكان كمك كرده و نياز آنها را رفع كند و از اين طريق مظهر اسم «كافي» باشد.

106 - الكبير اسم «كبير» در قرآن به طور مرفوع و منصوب 36 بار آمده و در 6 مورد وصف خدا قرار گرفته، و گاهي با اسم «متعال» و احيانا با اسم «العلي» همراه مي باشد، چنان كه مي فرمايد:

1 - «عالِمُ الغَيْبِ وَالشَّهادَةِ الكَبِيرُ المُتَعالِ»(رعد، 9). آگاه از غيب و شهادت، بزرگ و برتر.

2 - «...وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ العَلِيُّ الكَبِيرُ»(حج، 62). خدا همان برتر و بزرگ است1.

«كبير» در مقابل صغير است و گاهي بخش عمده يك پديده را «كبر» مي نامند چنان كه مي فرمايد: «... وَالَّذِي تَوَلّي كبْرَهُ»(نور، 11): آن كس كه معظم اين پديده را متصدي بوده است.

«راغب» مي گويد: كبير و صغير از اسم هاي متضايف مي باشند و به هنگام مقايسه دو چيز با يكديگر به كار مي روند، و كوچكي و بزرگي گاهي در حجم و گاهي در عدد بكار مي رود. ولي سپس در باره امور غير محسوس كه از منزلت و رفعت برخوردارند به كار رفته است.

از اين كه لفظ «كبير» همراه با «متعال» و «علي» وارد شده، حاكي از آن است كه مقصود از بزرگي مسأله حجم و تعداد نيست، بلكه مقصود بزرگي از نظر منزلت و كمال وجودي است. و به خاطر همين رفعت منزلت است كه خدا داوري را به خود اختصاص داده و علت آن را «علي» و «كبير» بودن خود مي داند چنان كه مي فرمايد:

«... وَ إِنْ يُشْرَكَ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالحُكْمُ لِلّهِ العَلِيِّ الكَبِيرِ»(غافر، آيه 12).

اگر به او شرك ورزند ايمان مي آوريد، حكم از آنِ خدائي است كه برتر و بزرگ است.

/ 5