شفاى كليه
حاج ابوالقاسم طبسى كفاش فرزند محمدرضا نقل فرمود:من بمرض كليه مبتلا شدم هرچند به طبيب و دكتر رجوع كردم بهبودى روى نداد تا اينكه دكترى به من گفت كه بايد عمل شوى و بجز عمل چاره ديگرى نيست و اگر تا سه روز ديگر عمل نشوى احتمال خطر مرگ است.لذا من از شنيدن اين سخن بسيار ناراحت شدم و از زندگى خود ماءيوس و از حيوة نااميد شدم.شب جمعه بهر سختى كه بود خودم را بحرم مطهر حضرت رضا صلوات الله عليه رسانيدم و با دل سوخته و حال پريشان درد دل نمودم و اظهار حاجت كردم آنگاه بخانه برگشتم.در همان شب خواب مفصلى ديدم (كه من كاملا آن را ضبط نكردم عمده غرض اين است كه گفت) روز آن شب براى بول كردن به مستراح رفتم. ناگاه سنگ كليه بيرون آمد و راحت شدم و اين نبود مگر بتوجه و توسل من بحضرت ثامن الائمه و نظر مرحمت آن بزرگوار و از اين عنايت محتاج بعمل نشدم.(18)
اگر حيات ابد خواهى همچو خضر بقا
بهشت خلد لقاء را گر آرزو دارى
بشان قدر و جلالش نزول شمس و ضحى
نموده جلوه بسيناى طور بهر كليم
برآن حريم و در پور موسى كاظم
برو بطوس حقيرا كه منتهى الآمال
كه چشم عالم امكان و ماسواى آنجاست
برو بطوس كه سرچشمه بقا آنجاست
برو بطوس كه وجه الله لقا آنجاست
برو بطوس كه والشمس والضحى آنجاست
برو بطوس كه آن نور كبريا آنجاست
نگر كه موسى عمران بالتجا آنجاست
كه چشم عالم امكان و ماسواى آنجاست
كه چشم عالم امكان و ماسواى آنجاست