چاره دردها
مرحوم آقاى حاج سيد عباس شاهرودى نقل فرمود:مرض ناخوش و صعب العلاجى عارض من شده و بهر دكترى مراجعه كردم چاره پذير نشد تا اينكه از همه وسايل عاديه بكلى نااميد شدم و در آن موقع فرصت را براى توسل غنيمت شمرده و به حضور مبارك حضرت ثامن الائمه صلوات الله عليه مشرف شدم.عرض كردم يابن رسول الله تا حال كه جسارت نميكردم براى شفاى خود بر اين كه مبادا عرضم بشرف قبول نرسد و بفرمائيد خداوند براى هر دردى دوائى قرار داده كه بايستى بوسيله آن مردم مداوا نمايند ولى من فعلاً از اسباب عاديه (طبابت) مايوس شده ام اينك بدر خانه تو آمده ام كه شفاى دردم را از حضرت پروردگار بخواهى سپس در اين مضمون يكسرى صحبت و عرض حاجت كرده و در خواست شفاعت نمودم.چون از حرم بيرون آمدم و بكفش دارى رسيدم ناگاه بقلبم خطور شده (مثل اينكه كسى بمن گفت) مقل ارزق بخور و اين خيال رفته رفته در دلم قوت گرفت تا تصميم گرفتم كه چند روز مقل ارزق بخورم و بخوردن آن مواظبت نمايم.از آن روز شروع به خوردن آن كردم، مفيد واقع شده و معلوم يگانه چاره بيمارى من همان بوده و در مدت خيلى كم قلع ماده آن مرض شد.(44)
بندگى بردرِ دربار رضا دين من است
شكرلله كه مقيم سركوى شه طوس
خاك روبى چنين روضه بهتر ز بهشت
بايدى بامژه گان خاك درش را رويم
بر ندارم زگدائى درش هرگز دست
دارد اميد مروج كه بمن لطف كند
حسرودين كه همين خواهش ديرين من است
خاك روبِى رَه زائرش آئين من است
مهروى نقش باين سينه بى كين من است
باعث مغفرت كرده ننگين من است
كاين عمل نزدخردموجب تحسين من است
چون گدائيش دواى دل غمگين من است
حسرودين كه همين خواهش ديرين من است
حسرودين كه همين خواهش ديرين من است