شفاى مرض اعصاب
عالم جليل محمد ثاراللهى كه در كتاب خود فرموده:من به قسمى ضعف اعصاب گرفتار شدم كه از بيانش عاجزم و بغير از پروردگار كسى از حالم آگاه نبود و قريب ده ماه در قم و طهران نزد اطباء مشغول معالجه شدم بهبودى حاصل نگرديد يكى از اثرات آن امراض خيالات فاسده گوناگون بود كه مرا ناراحت مىكرد كه بايمان خود خائف بودم پس بقلبم افتاد كه علاح درد من جز در آستان مقدس حضرت ثامن الائمه على بن موسى الرضا عليه السلام ممكن نخواهد شد.لذا عازم حركت شدم لكن بعض آقايانيكه با آنها معاشرت داشتم كه از جمله آية الله حاج سيد محمد رضا گلپايگانى ادام الله بقاه بود مرا منع كردند بواسطه عدم تمكن مادى و من از تصميم خود منصرف نشدم و با مختصر وسيله با عائله روانه شدم و اوائل ماه رمضان بود مشرف گرديدم.اعتقادم چنين بود كه بمحض ورود كسالتم بر طرف ميشود پس شب و روز در حرم متوسل بآنحضرت بودم و منتظر نظر مرحمت و گاهى جسورانه عرض مىكردم من بجز در خانه شما جائى سراغ ندارم كه فريادرسى كنند اگر شما جائى بهتر از در خانه خودتان سراغ داريد بمن نشان دهيد و گاهى عرض مىكردم هرگاه صحت مزاج و بدنى من اصلاح نيست كسالت روحى و خيالات فاسده را دفع فرمائيد كه آسيبى بايمانم نرسد تا شب بيست و دو يا سه بار از حرم مطهر بمنزل آمدم و چون عائله من بحرم بودند منزل را خلوت ديدم با حال اضطرار بكيفيتى مخصوص متوسل به چهارده معصوم و حضرت معصومه و حضرت ابى الفضل (عليهم السلام) شدم.آنگاه با حال خستگى سر ببالش گذاشته خوابم برد در عالم رويا ديدم در يك بيابان وسيعى ميباشم واحدى در آنجا نيست ناگاه منبر يا چهار پايه بلندى بنظرم رسيد و سيد جليل القدرى را بالاى آن ديدم كه تحت الخك خود را انداخته و رو بقبله ايستاده و گويا مشغول دعا است در آن اثناء پانزده يا شانزده مرغ بزرگ ديدم از هوا بزمين آمدند و من مرغ بآن بزرگى نديده بودم و بگردن هر يك ورقه اى بود بقدر صفحه وزيرى.من خيال كردم آن اوراق را براى من آورده اند لكن يكى از آنها نزديك من آمد و ورقه اى كه بگردن داشت بدست من داد و بر آن يك سطر نوشته بود و من خطى به آن خوبى نديده بودم كه روح مرا زنده كرد و چون خواندم نوشته بود (ثبتك الله بالقول الثابت) و من در آن حال بقدرى مسرور و فرحناك شدم كه وصف نمى توانم بكنم و چون بيدار شدم حال خود را مثل ديگران صحيح و سالم ديدم و تا سه روز ديگر آن خيالات و كسالت روحى بحمدالله ببركت وجود مبارك حضرت رضا عليه السلام رفع شد.(47)
مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَرى قبراً بِرُؤيَتِهِ
فَلْيَأ تِ ذَاالْقَبْرِ اِنْ اللّهُ اَسْكَنَهُ
سُلالَةً مِنْ رَسُوْلِ اللّهِ مُنْتَجَبَةً
يُفَرِجُ اللّهُ عَمَّنْ زاَدُه كُرَبَهُ
سُلالَةً مِنْ رَسُوْلِ اللّهِ مُنْتَجَبَةً
سُلالَةً مِنْ رَسُوْلِ اللّهِ مُنْتَجَبَةً