شفاى زن كرمانى
حاج شيخ محمود كرمانى فرمود:شنيدم از زنى كه كور و اهل كرمان ما به زيارت حضرت رضا عليه السلام آمده و حضرت رضا عليه السلام او را شفا داده و بينا شده است من او را بمهمانى بخانه خود دعوت كردم و از شرح قضيه اش پرسيدم گفت قضيه من اين است كه در وطن خود كرمان يك چشم من از بينائى افتاد لذا به اطباء كرمان مراجعه كردم و فائده اى بدست نيامد بلكه يك چشم ديگرم نيز از كار ماند و نابينا شدم لاعلاج از كرمان حركت كرده به تهران رفتم و به دكترهاى آنجا رجوع كردم ايشان پس از معاينه گفتند يك چشم علاج پذير نيست.اما چشم ديگر تا يكسال اگر مواظبت بعلاج شود احتمال بهبودى هست چون چنين گفتند من ماءيوس شدم و از شوهر خود خواهش كردم كه مرا بزيارت حضرت رضا عليه السلام برساند پس بهر قيمتى بود بمشهد تشرف پيدا نموده و هر وقت مىخواستم بحرم بروم چون جائى و چيزى نمى ديدم دستم را مىگرفتند و مرا مىبردند و من توسل بآن حضرت مىجستم تا يك وقت شوهرم سخنى گفت كه بسيار بمن اثر كرد لذا با دل شكسته بحرم تشرف پيدا كردم.بسيار تضرع كردم كه خدا يا مرا ببركت امام هشتم شفا مرحمت فرما در آن حال تضرع يك حال ديگر بمن روى داد در آنحال ديدم سيدى بشكل سلطان الواعظين شيرازى چون او را ديده بودم و ميشناختم بمن فرمود برخيز عرض كردم من كه جائى را نمى بينم نمى توانم برخيزم يا بنشينم.بار ديگر فرمود برخيز در اين مرتبه برخواستم در حالتى كه همه جا را و همه چيز را مىديدم اين بود قضيه من لكن چون بعضى از شفا يافتن من با خبر شدند و برئيس تشريفات آستانه خبر دادند.مرا طلبيد و اعتراض كرد كه چگونه بدانيم كه تو كور بوده اى و شفا يافته اى گفتم اطباء تهران معاينه كرده اند و از كورى من خبر دارند شما از تهران استفسار نماييد تا معلوم شود و چون بتهران نوشتن و جواب آمد و صدق قضيه معلوم شد.رئيس تشريفات بمن گفت اگر چه چنان است كه گفته اند لكن اين امر را نبايستى اظهار كنى وفاشش نمائى زيرا كه زمان اقتضاى آنرا ندارد.(48)
برو بطوس كه مرآت حق نما آنجاست
برو بطوس صفا بخش جان و دل ايدل
برو بطوس نگر منظر جلال خدا
برو بطوس نگر بحر علم وجود و سخا
حريم امن حق و آستان و باب مراد
برو بطوس نگر وارث علوم نبّى
چه اوست مظهررأ فت اوست مظهرجود
كه گنج مهرو وفا مظهر صفا آنجاست
ولى و حجت حق مظهر خدا آنجاست
چه نور كشور ايجاد و ماسوى آنجاست
شه عوام ديهيم ارتضا آنجاست
چو كنز علم حق و معدن سخا آنجاست
بدان حريم و حرم جان مصطفى آنجاست
چو وارث نبّى و شام لافتى آنجاست
كه گنج مهرو وفا مظهر صفا آنجاست
كه گنج مهرو وفا مظهر صفا آنجاست