پناه بى پناهان - کرامات الرضویه علیه السلام معجزات علی بن موسی الرضا علیه السلام بعد از شهادت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات الرضویه علیه السلام معجزات علی بن موسی الرضا علیه السلام بعد از شهادت - نسخه متنی

علی میر خلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پناه بى پناهان

ابو منصور بن عبدالرزاق گفت:

من در زمان اوان جوانى خيلى تعصب و دشمنى داشتم بكسانى كه بزيارت قبر حضرت رضا عليه السلام ميرفتند و به همين خاطر با خودم عهد بستم كه زوّار حضرت رضا عليه السلام را اذيت كنم و بر همين اثاث سر راه زوّار ميرفتم و متعرض آنها مىشدم و پول و اسباب آنها را مىگرفتم و آنها را برهنه مىكردم.

روزى بعنوان شكار بيرون آمده بودم ناگاه آهوئى از دور بنظرم آمد تازى خود را براى صيد آهو فرستادم تازى آن آهو را تعقيب كرد.

آهو متوجه تازى و من گرديد و پناهنده شده بديوارى كه دور قبر حضرت رضا عليه السلام بود (فَوَقَفَ الْغَزالُ وَ وَقَفَ الْفهدُ) ديدم آهو كنار ديوار ايستاده و تازى نيز در برابر او ايستاده است و ابداً براى صيد آهو پيش نمى رود. من هر كوششى كردم كه تازى جهت صيد نزديك آهو شود و خود را باو برساند نشد و قدم از قدم برنمى داشت لكن هر وقت آهو از جاى خود كه كنار ديوار بود دور ميشد تازى بسوى او ميرفت.

آهو تا متوجه تازى مىشد كه دنبال اوست باز خود را بديوار ميرساند و تازى برمى گشت بلاخره آهو از سوراخى كه بحياط و ديوار مشهد شريف بود داخل شد. من هم بحياط مشهد يعنى چهار ديوار دور قبر مطهر است داخل شدم و آنجا ابو نصر مقرى را ملاقات كردم از او سراغ آهو را گرفتم و گفتم آهوئى را كه آلان به اينجا آمد چه شد؟! گفت من آهوئى نديدم. دنبال آهو رفتم و بسوراخى كه آهو از آن داخل شده بود رفتم اثر جاى پاى آهو و فضولات او شدم ولى آهو را نديدم. فهميدم كه آهو در اينجا هست ولى از نظر من غائب مىشود زيرا آن ديوار سوراخى جز آنكه من وارد شدم نبود اين حتماً سرى دارد و اين امام بر حق است. برگشتم.

پس از اين قضيه با خداى خود عهد و نذر بستم از اين تاريخ ببعد متعرض زوّار قبر شريف نشوم بلكه به آنها خوبى و احسان كنم. و بعد از اين قصه، هر وقت امر مهمى براى من پيش مىآمد به صاحب اين مشهد شريف پناه مىبردم و بزيارت آن بزرگوار مىرفتم حاجت خود را در خواست مىكردم خداى متعال بخاطر آقا امام رضا عليه السلام حاجت مرا برآورده مىنمود از خداوند متعال پسرى خواستم و حق تعالى مرا روزى داد لكن چون بحد بلوغ رسيد كشته شد باز رفتم نزد قبر مطهر و از پروردگار يك پسر ديگر طلبيدم دوباره پسرى بمن روزى فرموده (وَلَمْ اَسْئَلُ اللّهَ هُناكَ حاجَةً اِلاّقَض اها لى فَهذا ما ظَهَرَ لى بِبَرَكَةِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّريفِ عَلى ساكِنِها السَّلامُ)

تا كنون نشده كه من حاجتى را از پروردگار عزت در خواست كرده باشم مگر اينكه خداى تعالى ببركت صاحب مشهد شريف و قبر مطهر بمن مرحمت فرموده.(53)




  • اين بارگاه رضاست يا طور كليم
    هذا حَرَمُ اْلاِلِه فَاْخلَعْ نَعْليكَ
    اِمامٌ يَلُوُذُ السّائِلُوْنَ بِبابِه
    حَوائجُهُمْ تُقْضى وَ ما خابَ سائِلُهُ



  • اين وادى قدس است و يا عرش عظيم
    با حال خضوع باش و با قلب سليم
    حَوائجُهُمْ تُقْضى وَ ما خابَ سائِلُهُ
    حَوائجُهُمْ تُقْضى وَ ما خابَ سائِلُهُ



/ 88