محمدكاظم رحمتى عبيدالله بن عبدالله بن احمد بن محمد حسكانى از عالمان حنفى خراسان كه نسب از فاتح نيشابور يعنى عبدالله بن عامربن كريز مىبرد، اثر برجستهاى در حوزه فضايلنگارى از خود باقى گذاشته است.[1]در اين اثر شواهدالتنزيل لقواعد التفضيل، آيات نازل شده در حق اهل بيت گردآورى شده است[2]. داستان و علت تأليف كتاب، همانگونه كه در آغاز كتاب (ج 1، ص 20-19) آمده است، نزاع ميان بزرگ كراميان نيشابور با نقيب علويان شهر در مجلس قاضى ابوعلاء صاعدبن محمد است.[3] فرد كرامى در مقام جدل، ضمن انكار نزول سوره هل اتى در شأن اهل بيت، پا را فراتر نهاده و مدعى شد، حتى در شأن على عليهالسلام و اهل بيت نيز هيچ آيهاى در قرآن نيست. حسكانى در پاسخ به اين نكته، كتاب شواهد التنزيل را نگاشت.[4] كتاب حاكم حسكانى در شناخت استادان وى بسيار رهگشاست. به علاوه به دليل نقل گسترده از متون كهن تفسيرى اماميه، مدركى پر ارزش است. اين را مىدانيم كه عالمان امامى از قرن اول به بعد، توجه فراوانى به تفسير نشان دادند و تفاسير متعددى تأليف كردهاند. هرچند بديهى است كه اين تفاسير، شكل روايى داشته و اساساً تفسير ماثورند. فضل بن حسن طبرسى (متوفى 560 ق) در اشاره به تفاسير اماميه مىنويسد: «أن أصحابنا رضى الله عنهم لميدونوا فى ذلك [يعنى نگارش تفاسير] غير مختصرات، نقلوا فيها ما وصل إليهم فى ذلك من الاخبار ولم يعنوا ببسط المعانى و كشفالاسرار إلا ما جمعه الشيخ الأجل السعيد أبوجعفر محمدبن الحسن الطوسى...»[5] اين گفته طبرسى، نشاندهنده اين حقيقت است كه تا قبل از زمان وى، جز تفسيرالتبيان شيخ طوسى (متوفى 460 ق) عمده تفاسير اماميه، مجموعههايى روايى بوده است. از ميان تفاسير متعدد روايى نيز جز تفسير عياشى،[6] تفسير فرات بن ابراهيم كوفى[7]، تفسير حسين بن حكم حبرى[8] (متوفى 286 ق) و تفسير على بن ابراهيم قمى[9] وتفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليهالسلام متن تفسيرى مستقلى باقى نمانده است[10] و نكتهاى كه به كتاب حسكانى، سواى موضوع آن، اهميت مىبخشد، همين مطلب است. توضيحات زير، تذكراتى در اين باره است: