اخبارگرايي در تفسير - اخبارگرایی در تفسیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخبارگرایی در تفسیر - نسخه متنی

محمد علی کوشا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصلنامه كتابهاي اسلامي ـ شماره11،زمستان81

اخبارگرايي در تفسير

روش‏شناسي اهل‏بيت ـ عليه‏السّلام ـ در تفسير, تأويل و تطبيق آن؛

سيد حسين تقوي دهاقاني, قم: مؤسسه فرهنگ منهاج, تابستان 1381 هـ .ش.

محمد علي كوشا

اين كتاب با مقدمه‏اي نسبتاً طولاني در 14 صفحه, از آقاي مجيد جعفري‏تبار آغاز شده كه در واقع تقريظي مبسوط در راستاي تأييد نويسندة كتاب است. او تلاش مؤلّف را به عنوان «تبيين منطقي و مستدل و مستندِ اتّصال عميقِ كتاب و عترت» ستوده و با تعبير «عالمِ عامل و مخلص، صاحب‏نظر و مجتهد در علوم قرآني و تفسير و فقه و اصول» به عظمت و بزرگي از او نام برده است، و خوانندگان را به مطالعة اين كتاب توصيه كرده است.

تقريظ‏نويس محترم در اين مقدمه به قلم‏فرسايي پرداخته و با تعبيراتي تند و احساساتي چون: «خاصّان نااهل»، «علوم كم ظرفيت»، «قليل الجنبه»، «غريبه‏هاي واجد صفات نكره»، «جوهره شكّ وريب»، «ضعيفان و جاهلان»، «خُرد خردان بي‏خرد»! به كساني كه با او هم عقيده نيستند و باوري هم رأي او از قرآن ندارند، حمله‏ور شده است. مثلاً مي‏نويسد: «نحله‏‏اي، محكماتي چون «اهل‏بيت» (در آية تطهير) و «من عنده علم‏الكتاب» و «قربي» و جز آن را محمول بر لَغْوياتِ لُغَويه، يا هجويات مُرسَله، و مجعولة خود كرده‏اند!!!».[1] در عين حال اضافه مي‏كند با همه اينها «ذرّة المثقالي در صدد اسقاطِ افراد يا افكارِ خاصّي نيستم»! و نيز مي‏افزايد: «امروز در غالبِ بلاد و ملل، الگوهاي مردم و جوانان، اشيايي زشت و ناپسند، يا افرادي متهتّك يا جاهل يا عادي و عامي مي‏باشند.»!

آن‏گاه پس از بيان مطالبي در عظمت قرآن كريم، به فخر رازي صاحب تفسير كبير مي‏تازد و مي‏نويسد:

«چسان در مواضعي مكرّر، از يك يا دو يا هر سه وصف و طريقه ناپسند (سبّ، تحكّم و گفتار ناحق) استفاده مي‏بَرَد تا حرف خود را بر كرسي سُستِ سُست محوران بي‏بنيان بنشاند!!؟».[2]

بعد از مقدمة تقريظ‏نويس، پيشگفتار مؤلّف آغاز مي‏شود، و در نُه صفحه به بيان علّت نگارش كتاب، فلسفة نامگذاري، تفاوت روش تفسير و روش تنظيم، راز كاربرد روش‏هاي گوناگون، پرداخته و مخاطبان تفسيري را به سه دسته تقسيم نموده است. با اين تعبير: «مخاطبان تفسيري آنان (اهل‏بيت

ـ عليهم‏السّلام ـ گاه انسانهاي ساده‏انديش، و گاه حكيمان ژرف‏انديش، و گاه آخوربينان ملحد! بوده‏اند».

نويسنده در پايان پيشگفتارش مي‏افزايد: «اهل‏بيت ـ عليهم‏السّلام ـ هيچ‏گاه اصطلاحات و دانش‏هايي را كه خود حجاب فهم و تفسير قرآن باشند به كار نگرفته‏اند. روش اهل‏بيت ـ عليهم‏السّلام ـ از هنر تفسيري برخوردار است؛ نه آن‏گونه كه برخي مفسّران با ژست معلومات و انديشه‏هاي بيگانه با كلام وحياني، غباري بر فضاي فهم قرآني، منتشر ساخته و از اين راه به هنرنمايي پرداخته‏اند.».

پس از آن به بحث در «ضرورت نيازمندي به تفسير و امام مفسّر» پرداخته‏اند. و به تبيين و تفسير گزينه‏هايي چون «شيوة عقلي» و «شيوة نقلي» در تفسير قرآن دست يازيده است.

مؤلف محترم، در خلال بحث‏هاي نسبتا بلند، اقدام به درج روايات فراواني در پانوشت كتاب با خط بسيار ريز، بدون بررسي همه جانبة آنها ـ از جهت سند و دلالت ـ بي‏هيچ ترجمه و توضيح لازم، نموده و حجم كتاب را به ميزان قابل توجهي بالا برده است.

/ 8