اخبارگرایی در تفسیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخبارگرایی در تفسیر - نسخه متنی

محمد علی کوشا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سپس به موضوع «فلسفة گرايش به روش تفسيري اهل‏بيت» در گزينه‏هاي:

الف) قرآن و عترت, دو گوهر در يك صدف؛

ب) ارجاع قرآن به اهل‏بيت ـ عليهم‏السّلام؛

ج) ارجاع اهل‏بيت

ـ عليهم‏السّلام ـ به قرآن؛ د) تفسير متقابل قرآن و روايت؛ هـ) امامان سخنگويان قرآن؛ پرداخته ‏است.

در (صفحة 63) عنوان «عترت، مكمل قرآن»، را برگزيده است, كه شايسته بود, در اين عنوان, به جاي كلمة «مكمّل» كلماتي چون «مبين، مفسّر و شارح» را به كار مي‏گرفت. زيرا لازمة چنين تعبيري ناقص بودن قرآن است! در حالي كه هيچ نقص و نارسايي در قرآن وجود ندارد كه به وسيله ديگران كامل شود، بلكه تنها مفسّراني آگاه چون اهل‏بيت ـ عليهم‏السّلام ـ را مي‏طلبد كه به تبيين حقايق آن بپردازند.

در (صفحه 65) نيز عنوان «عترت، قيم قرآن» را آورده، كه لازم بود به جاي «قيم» از تعبير «مبين» و امثال آن استفاده مي‏كرد. زيرا لازمة چنين تعبيري اين است كه قرآن كريم در رديف صغار و محجورين قرار گيرد! در صورتي كه قرآن نور، مبين, ميزان و ملاك صحّت و سقم هر روايتي است، چگونه نيازمند به قيم خواهد بود! ضمناً تمسّك مؤلف محترم به روايتي كه يكي از تعبيرهاي آن «انّ القرآن لايكون حجّةً الاّ بقيم» نيز هرگز صحيح نيست. چون اگر فرضاً سند اين روايت هم به گونه‏اي صحيح دانسته شود، محتواي چنين حديثي قابل دفاع نخواهد بود كه حجيت قرآن را منوط به داشتن قيم مي‏كند!

آن‏گاه در مبحث «ارزش قول صحابي و تابعين در تفسير» به نقد و بررسي پرداخته و نكات مفيدي را يادآور شده و سخن را به شأن و شركت ابن عباس در تفسير كشانده، ولي در عين حال، تمجيدهاي ديگران را از او تا حدودي, مبالغه‏آميز دانسته است. و نقش بني‏عباس را در اعطاي القاب گوناگون به او دخيل دانسته، و نتيجه گرفته است كه: «بنابر اعتراف ابن عباس و شواهد تاريخي فراوان، وي همة دانش تفسيري معتبر خود را از علي ـ عليه‏السّلام ـ آموخته و از دانش‏آموختگان مكتب تفسيري امام علي ـ عليه‏السّلام ـ است؛ جز آنكه به دلايل فشارهاي اجتماعي و شرايط ظلمانه، گفته‏اي را به امام علي ـ عليه‏السّلام ـ منسوب نساخته و به اسم خودش تمام گشته است.»

پس از آن در موضوع «روشهاي تفسير» به بيان مفهوم «تفسير به رأي» و «روشهاي قانونمند» آن پرداخته و گوشزد كرده است كه: «معصومان در يك پيام مشترك و با لحني بسيار تند مردم را از تفسير ذوقي پرهيز داده و با شمردن آثار زيان‏بار و خطرناك اين كژراهه, آنها را از كيفرهاي سنگين اين روش مذموم آگاه ساخته‏اند. از اين روي نگارنده بر اين باور است كه, تعريف معناي و تفسير به رأي نيز دچار آفت تفسير به رأي گشته است و برخي دانسته يا ندانسته يك گناه بزرگ را به گناهي بزرگ‏تر از آن شرح و تفسير نموده‏اند.»

آن‏گاه مؤلّف محترم چنين نتيجه گرفته است كه: «پسنديده‏ترين شيوة ارزش‏يابي، رويكرد به ده‏ها روايتي است كه مورد اتفاق جميع دانشمندان اسلام بوده و محدثّان شيعه و سنّي بر صحّت و تواتر اجمالي آن اجماع نموده‏اند.»

نويسنده سپس به بيان مفهوم «تفسير به رأي» پرداخته و براي آن پنج تصوير منظور داشته است:

1. رأي و نظر و ذوق شخصي؛

2. عقيدة حاصل از پندارها و حدس و تخمين‏ها؛

3. انطباق تفسير به رأي بر تفسير عقل؛

4. استفاده از قياس در قلمرو آيات الاحكام؛

5. روي‏گرداني از احكام نقلي اخبار معصومان.

/ 8