در اين گوشه دنيا جاييست که جانهاي خسته را التيام بخشيده ، دلهاي فسرده را آرام مي سازد ، حرم امني است که جان آشفته در امنيت آن آرام مي گيرد و روح ملوث به روزمرگي ها وکاستي ها شستشو مي يابد . در اين گوشه از دنيا چشمها اشکبار ودلها خندانند. در اينجا مي دانيم که حتي بر نجواي دل پاسخي است ، پاسخي از سر عطوفت ومهر بزرگمردي که دستي از سخاوت را بر سر زائرانش گسترده است . در اين مامن دل رضا مي يابد به رضاي پروردگار ، چراکه در دامان رضاي آل محمد امنيت يافته است . با دم زدن در هواي آنجا جان به ملکوت راه مي يابد .آنجا گوشه اي از بهشت است که با سخاوت آل محمد به اين خاکدان هبوط کرده تا آرام جان انسانهاي گم گشته اي باشد که پناهگاهي ندارند .اين مامن با رواق ها وصحن ها ، با مسجدها ومناره ها کي وچگونه ساخته شده و در طول زمان دستخوش چه اتفاقاتي شده است. آنچه در پي مي آيد تاريخچه مختصري از حرم مطهر امام رضا عليه السلام است . مدفن امامپس از شهادت امام، مامون به منظور فريب دادن شيعيان دستور داد پيكر مبارك امام را در بقعه هارونيه كنار قبر پدرش( هارون الرشيد) دفن كردند و از آن تاريخ بقعه هارونيه تحتالشعاع قبر مطهر حضرت رضاعليهالسلام قرار گرفت و اين بارگاه كه اكنون به آستان قدس رضوى معروف است «مشهد الرضا» ناميده شد.اولين بار اين نام مقدس در كتاب "عيون اخبار الرضا" و سپس در كتاب "احسن التقاسيم" تاليف شده در قرن چهارم هجرى آمده است.گنبد و بارگاه حضرت رضا عليه السلام
درباره سابقه تاريخى حرم مطهر، مورخان و نويسندگان اقوال بسيار نقل كردهاند، برخى از تاريخنويسان بر اين عقيدهاند كه بقعه مباركه حضرت رضاعليهالسلام پس از وقايع و حوادث مهم خراسان ( حمله سلجوقيان ، مغولان و پيامد آنها حمله تيمور )كه در طول قرنها به وجود آمد، در معرض تحولاتى قرار گرفت و به واسطه تاخت و تاز اقوام مختلف و لشكركشىها به سرزمين خراسان، مانند تهاجم سبكتكين و غزهاى تركمان و مغولها بارها بهكلى ويران و سپس بازسازى شد. نويسندگان ديگر بر اين نظرند كه خرابيهاى وارده از تهاجمها به گونهاى نبوده است كه بناى بقعه را بهكلى ويران كند، بلكه برخى حملات، خرابيهايى در قسمت فوقانى ايجاد كردهاند و به قسمت تحتانى ديوارها آسيبى نرسيده است، پايههاى بقعه همان بناى اوليه است كه ابتدا شالوده اصلى آن را با گل چينه ساختهاند و به دفعات قسمتهايى از ديوارهاى آن مرمتشده و تزيين يافته است. قراين و شواهد نشان مىدهد كه نظر اخير بيشتر مقرون به صحت است و نظريه تخريب كامل بقعه منوره دور از واقعيت استدر اثبات اين مدعا مي توان دلايل زير را اقامه نمود: 1- در ادوار مختلف گروهى از مورخان ، جغرافي دانان و جهانگردان، مرقد مبارك امامعليهالسلام را از نزديك ديده و توصيف كردهاند. 2- آثار معمارى غزنويان ، سلجوقيان و تيموريان در حرم موجود است و در آخر عبارات مكتوب بر كاشيهاى نفيس ، نام بانى و تاريخهاى 512، 612 و 761 هجرى نوشته شده است . بنابراين سوابق و ادله قاطع در بنا نشان مىدهد كه حرم و بقعه مباركه از قديمترين بناهاى مشهدالرضا است ولى البته گنبد مطهر در طول زمان بر اثر حوادث طبيعى و تهاجمهاى وحشيانه ويرانيهاى مكرر ديده است.
عصر ديالمه
براى نخستين بار سلاطين شيعه مذهب ديالمه و آلبويه، به تعمير اساسى اين بقعه به نام «مشهد الرضا» همت گماشتند و زيارت اين بارگاه همچنان پر رونق بود و حتى بر علاقهمندان و زايران آن روزبهروز افزوده مىشد.
عصر غزنويان
به دنبال ترميم و تزيين اساسى بقعه در عهد ديلميان، به دستور سبكتكين (387ـ366) پادشاه غزنوى ( غزنويان سنيان متعصبي بودند که براي دريافت حکومت مناطق گسترده تري از جهان اسلام وبراي راضي نگاه داشتن خلفاي عباسي دست به آزار شيعيان مي گشودند ) در قرن چهارم سقف و قسمتى از ديوار بقعه ويران شد و مردمان از زيارت حضرت منع شدند. اما شيعيان مخفيانه به زيارت قبر امامعليهالسلام ادامه دادند، در حالى كه تا مدتها همچنان بقعه نيمه ويران باقى بود. تا اين كه سلطنت به سلطان محمود غزنوى رسيد . مىگويند او شبى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله و يا به روايتى حضرت علىبن ابىطالبعليهالسلام را در خواب ديد كه او را مخاطب قرار داده و اشاره به آن گنبد ويران مىكند و مىفرمايد تا كى چنين خواهد بود؟ گفتهاند سلطان محمود صبح روز بعد معمارى را به حضور طلبيد و به طوس فرستاد. بنا به نوشته تاريخ بيهقى در سال 400 (ق) ابوبكر شهمرد بناى بقعه را بار ديگر بر روى بازمانده ديوارهاى گلين با آجر مىسازد و منارهاى هم بر آن اضافه مىكند كه اين بنا هسته اصلى حرم مطهر را تشكيل مىدهد.
عصر سلجوقيان
در اين دوره اولين سنگ مزار امامعليهالسلام كه متعلق به سال516 ( ق ) است بر روى قبر مطهر نصب شد كه كتيبه آن چنين است: «امر بعمارة المشهد الرضوى على بن موسى عليهالسلام. العبد المذنب الفقير الى رحمته ابوالقاسم احمدبن على بن احمد العلوى الحسينى تقبل الله منه» اين قطعه سنگ امروز در ميان ديگر آثار تاريخى در موزه آستان قدس رضوى موجود است.
حمله غزها به حرم مطهر
در سال 548 ( ق ) تركان "غز" به مشهد و ناحيه طوس حمله كردند و همه شهر را به آتش كشيدند و بسيارى از مردم از جمله علما و بزرگان را كشتند. در اين جريان به بناى حرم لطمه وارد شد كه چند سال بعد شرفالدين ابوطاهر بن سعد بن على قمى حاكم مرو در عهد سلطان سنجر (557 - 511 ق) به مرمت آن همت گماشت. بعد از سال557 (ق ) نيز به دستور" زمرد ملك" خواهرزاده سلطان سنجر، بنابر نوشتههاى روى كاشىها، ازاره* حرم با كاشيهاى نفيس شش ضلعى، هشت ضلعى و ستارهاى تزيين شد. اين بانو دستور داد قرآن كريم را با خط خوش در جزوههايى نوشتند و آنها را وقف بقعه ساخت. اين اثر هم اكنون در كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى نگهدارى مىشود.
خوارزمشاهيان
در زمان خوارزمشاهيان نيز در اين بارگاه مقدس مرمتهايى صورت گرفت و ضمن آن در سال 612 ( ق ) كتيبهاى بسيار زيبا به خط ثلث برجسته بر ديوار و طرف در ورودى حرم از جانب رواق دارالحفاظ نصب شد. بر روى اين لوح ذكر همين تاريخ، نام و نسب حضرت رضاعليهالسلام تا حضرت اميرالمؤمنين علىعليهالسلام نوشته شده و بر حاشيه آن به خط ريز دو بيت در مدح حضرت رضاعليهالسلام از سرودههاى ابونواس شاعر ايرانى عربزبان نيز نقش بسته است .
مغولان و حرم مطهر
ابن ابىالحديد در شرح نهجالبلاغه مىنويسد كه مغولان در سال 618 ( ق ) ابتدا به طوس حمله آوردند، شهر را غارت كردند و مرم را به قتل رسانيدند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب كردند. اگر چه بعضى منابع از خرابى بارگاه مقدس رضوى به دست مغولان سخن گفتهاند ولى بعضي ديگر از منابع تنها به غارت اموال و اثاثيه آن اشاره دارد. پابرجايي نوشتههاى پيش از سال 612 ( سال حمله مغولان ) دلالت براين مدعا دارد.
دوره ايلخانان
در اين دوره فرسودگىها و احيانا خرابىها و خسارات وارد شده به حرم مطهر رضوى جبران گرديد. زيرا نخست به فرمان غازانخان (703ـ694 ق) و سپس در زمان سلطان محمد خدابنده الجايتو (716ـ703 ق) پادشاه شيعى مذهب ايلخانى مرمتشد و به بناهاى اطراف آن افزوده گرديد.بناى كامل گنبد موجودمربوط به اين دوره است ،زيرا اين گنبد همانند ساير گنبدهايى كه در دوره مغولان ساخته شده دو پوششى وداراي رويه اي با الواح مسين با روپوشى از طلا است. در همين دوره ابنبطوطه سياح معروف كه در سال 734 ( ق ) از راه جام به طبس سفر كرده، در خاطرات خود از حرم مطهر امام رضاعليهالسلام و متعلقات آن ياد مىكند: «در مشهد مكرم قبه عظيمى است در داخل زاويه و جنب آن مدرسه و مسجد است كه همه از اين ابنيه عالى متبوعه است ديوارهاى اين ابنيه را با خشت كاشانى مزين كرده[اند] و بر روى مرقد حضرت رضا صندوقى چوبى نصب شده است». با توجه به نوشتههاى ابنبطوطه و ديگر روايات معلوم مىشود كه در قرن هشتم هجرى آثارى مانند حرم، مسجد بالاسر، يك مدرسه و چند بناى كوچك متصل به ضلع شمالى وابسته به آستان قدس رضوى وجود داشته است.
دوره تيموريان
در قرن نهم هجرى (سال 821 ق) به دنبال كوششهاى شاهرخ تيمورى در آبادانى مشهد، به همت همسر وى "گوهرشادآغا" نخستين مسجد جامع شهر با نام وى در سمت قبله حرم كه صحن جنوبى آستان مبارك را تشكيل مىدهد به اتمام رسيد ، همزمان با اين ابنيه در داخل صحن در پيرامون حرم، مدرسه پريزاد و بالاسر و دو در، كه تا به امروز برجا هستند، بنا گرديد و در اين دوران، صحن تيمورى (عتيق) و اساس ايوان طلا توسط امير عليشير نوايى وزير سلطانحسين بايقرا به وجود آمد كه بعدها در دوره شاه عباس اول صفوى توسعه يافت و توسط نادرشاه افشار مطلا گرديد.
دوره صفويه
در دوره صفويه بر عظمت و شكوه حرم مطهر افزوده شد و مناره نزديك گنبد كه در عهد غزنويان به دستور ابنمعتز حاكم نيشابور برپا گرديده بود به امر شاه طهماسب مرمت و طلاكارى شد و در سال 932 ( ق) خشتهاى نفيس كاشى روى گنبد به خشتهاى طلا تبديل شد. در شورش يکي از خوانين ازبك اين خشتهاى گنبد و گلدسته در كنار ديگر نفايس حرم مطهر به غارت رفت.
حمله ازبكان به حرم
در سال997 ( ق) يعنى دومين سال سلطنتشاه عباس اول شهر مشهد در محاصره عبداللهخان ازبك قرار گرفت، چون از جانب مردم به سوى او تيرى شليك شد غضبناك گرديد و دستور به قتل عام مردم مشهد داد به طورى كه در روضه منوره حضرت رضا خون جارى گرديد. سال بعد عبدالمؤمن خان ازبك با لشكريانش به مشهد حمله كرد، مردم و به خصوص سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوى كه در مشهد بودند به آستانه مباركه پناهنده شدند. در حالى كه اينان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمنخان و دين محمد سلطان به اتفاق عدهاى از جنجگويان خود وارد صحن شدند و پناهندگان را قتل عام نمودند. چنان خشمگين بودند كه شعله خشم و غضبشان جز به ريختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمىشد. آنان زايران را از داخل حرم بيرون مىكشيدند و با كمال قساوت به شهادت مىرسانيدند. چنان كه دو نفر از ازبكان مير محمد حسين مشهور به "ميربالاى سر" را كه از سادات متقى مشهد بود و پيوسته در بالاى سر مبارك به تلاوت قرآن مجيد مشغول بود، در كنار ضريح با شمشير پاره پاره كردند. در اين موقع زنان و كودكان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتل عام وحشيانه اقوام و خويشان خود بودند. سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قنديلهاى مرصع طلا و نقره و شمعدانها و نيز ميل طلاى بالاى گنبد و بسيارى از ظرفها و فرشها و كتابهاى كتابخانه آستانه مباركه را به غارت بردند و زنان و كودكان را كه اسير شده بودند به ماوراءالنهر فرستادند. در پى اين خرابى در سال 1010 ( ق ) كه شاهعباس پياده به زيارت رفت مجددا دستور ترميم گنبد را داد و آن را طلاكارى كرد. شاه عباس با توجه خاص به آستان حضرت رضاعليهالسلام، دستور داد تا هر كس به زيارت آن حضرت مشرف مي شود ، مىتواند عنوان "مشهدى" را مانند حاجى و كربلايى بر نام خود بيفزايد و اين لقب از آن زمان رواج يافت.
زلزله و حرم مطهر رضوى
زلزلههاى زيادى در مشهد رخ داده كه حدود 14 واقعه در كتب تاريخ به ثبت رسيده كه كمابيش آسيبهايى به مسجد گوهرشاد وارد نموده است و احتمالا به ديوارهاى صحنهاى حرم مقدس و تزيينات آن نيز آسيبهايى اندك همانند مسجد گوهرشاد رسيده است. ولى در پانزدهم ربيعالثانى سال 1084 ( ق ) به هنگام سلطنتشاه سليمان صفوى زمين لرزه ويرانگرى در مشهد رخ داده كه حدود دو سوم شهر مشهد از جمله گنبد مرقد مطهر حضرت رضاعليهالسلام، سقف گنبد مسجد گوهرشاد و مدارس پريزاد، دودر، مدرسه بالاسر، مدرسه پايين پا آسيب فراوان ديده و حدود چهارهزار نفر از مردم مشهد زير آوار جان سپردهاند. پس از اين حادثه شاه سليمان مامورانى را از اصفهان براى بررسى خسارات وارده و انجام تعميرات فرستاد. آنان نيز كار را شروع كرده، خرابي ها را در مدت 7 سال مرمت وبازسازي کردند.
افشاريه
در اين دوره به ويژه در زمان نادرشاه افشار ايوان طلاى صحن عتيق (انقلاب) و مناره بالاى آن و بناى مناره ايوان شمالى طلاكارى و تذهيب شد و سقاخانه اسماعيل طلايى صحن عتيق احداث گرديد. اما چندى بعد به وسيله نوادگانش به اين ساحت مقدس اهانتهايى شد كه اينك ذكر مىشود .
غارت جواهرات حرم مطهر به وسيله نصرالله ميرزا و نادرميرزا افشار
در سال1183 ( ق ) شاهرخ فرزند رضا قلى ميرزا و نوه نادرشاه افشار در خراسان حكومت مىكرد . احمد شاه درانى به مشهد حمله كرد و نصرالله ميرزا پسر شاهرخ كه وليعهد بود با او مقابلهاى مردانه كرد و وى را شكست داد و او را وادار به صلح نمود. اين امر موجب غرور وى شد كه خيال جهانگيرى را در سر پرورانيد. در سال 1190 ( ق) كه خزانه پدرش خالى شده و براى پرداختحقوق سپاهيانش درمانده شده بود به تحريك برخى از فرومايگان طلا و جواهرات حرم مطهر رضوى را از قنديلها و درها جدا كرد، مقدارى را به فروش رسانيد و مقدارى از طلاها و نقرهها را سكه زد و صرف پرداختحقوق و تهيه سپاه نمود. نادرميرزا برادر نصرالله ميرزا نيز كه پس از خلع وى ، وليعهد شده بود دست تعدى و تجاوز به اموال موقوفه و غيرموقوفه گشود و حتى خشتهاى طلاى روى گنبد مطهر را كند و به نام خود سكه زد و جواهرات حرم را به فروش رسانيد. حتى سرطوق مكلل** را كه بالاى گنبد نصب بود كند و نيز قالى زربافت را كه هفتهزار تومان ارزش داشتسوزانيد . نصايح مرحوم آيةالله ميرزا مهدى مجتهد توليت وقت آستان قدس نيز مانع اعمال ناشايست و تجاوزگرانه او نشد. اما مردم به او اعتراض كردند و سكههاى ضرب شده را كه در بازار بود جمعآورى مىنمودند و به ميرزا مهدى مجتهد برمىگرداندند. مردم سرانجام سر به شورش برداشتند. نادر ميرزا نيز كه اين شورش را از ناحيه ميرزا مهدى مىدانست وى را در سال 1218 ( ق) به شهادت رسانيد و مرحوم ميرزا مهدى مجتهد به "شهيد رابع" معروف شد.
عصر قاجاريه
تعميرها و تغييراتي كه در طول دوران حكومت قاجار در آستان مقدس به انجام رسيد عبارتند از: - بناى صحن نو ( آزادى) در سمت مشرق حرم به امر فتحعليشاه و به مباشرت فرزندش علينقى ميرزا و معمارى حاج آقاجان ساخته شد. - بناى دارالسعاده توسط اللهيارخان آصفالدوله به سال 1251 ( ق) احداث شد و تركيب رواق دارالضيافه در سال 1320 ( ق) انجام يافت. متاسفانه حرم مطهر در اين دوره دوبار مورد بىحرمتى و اهانت متجاوزان قرار گرفت:
1 ـ غارت سالار:
محمد حسن خان سالار فرزند اللهيارخان آصفالدوله در سال1263 ( ق) از آشوب هرات و هرج و مرج دربار استفاده كرد و در خراسان علم مخالفت برافراشت و در اندك زمانى قلعه كلات را متصرف شد. او نزديك به دو سال در خراسان به استقلال حكومت كرد. در سال بعد به فرمان وى تمامى قنديلها، چراغها و اثاثيه زرين حرم حضرت رضاعليهالسلام را ذوب كردند و به نام وى سكه زدند. همچنين او طلا و جواهرات در مرصع و جواهرنشانى كه فتحعليشاه قاجار در سال1233 ( ق) به شكرانه استيلا بر خراسان تقديم آستان قدس نموده بود غارت كرد. اما پس از رفع فتنه در سال 1268 ( ق) حسامالسلطنه عموى ناصرالدين شاه مجددا سطح در مزبور را از طلاى ضخيم پوشانيد و آن را با دانههاى ياقوت و زمرد و لعل زينتبخشيد و در جاى اوليهاش نصب نمود. اما در پى اين غارتگريها و بىحرمتىها نسبتبه بارگاه مقدس، سالار در سال1266 (ق) به دستحسامالسلطنه مغلوب گرديد و به حرم مطهر پناهنده شد. دراين هنگام ميرزا عسكرى امام جمعه مشهد وعلما و متوليان بارگاه مقدس رضوى به نزد سالار آمدند، و ضمن ملامت او به خاطر جسارتهايش به آستان مقدس او را از روضه منور طرد كردند. در نتيجه وى تنها ماند و به دستور حسامالسلطنه او را از بستخارج كردند و سپس با برادرش محمد عليخان و پسرش اصلانخان به سزاى اعمال شنيعشان به هلاكت رسانيدند.
2 ـ به توپ بستن حرم :
در محرم سال 1330 ( ق ) مردى به نام يوسف هراتى و همدستانش به نامهاى سيد محمد طالب الحق يزدى پسرعموى سيد ضياءالدين نخست وزيرکابينه سياه و نايب علىاكبر در شهر مشهد آهنگ مخالفت با مشروطه ساز كرده ، به تحريك بيگانگان جمعى از اراذل و اوباش را به دور خويش جمع كردند. سربازان روس با تجهيزات كامل و به منظور پشتيبانى از مخالفان حكومت مشروطه در ارگ دولتى مستقرشدند. كار به جايى رسيد كه رهگذران نيز در كوچه و بازار از تعرض كسان اين اشخاص درامان نماندند. سربازان روسى كه هدفشان مداخله مستقيم در امور شهر بود و اساسا به همين نيت به اشرار ميدان عمل داده بودند درگيري بين سربازان دولتى و اشرار را دستاويز قرار داده ، به نام حفظ امنيت اتباع روسيه روز شبنه دهم ربيعالثانى 1330 ( ق) مطابق با دهم فروردين 1290 ( ش) اعلاميه اي صادر کردند مبني بر اينكه اگر اشرار و متجاسرين تا دو ساعتبه غروب مانده از صحن و حرم خارج نشوند ناگزير به كمك قواى مسلح و گلولههاى توپ مردم را متفرق خواهند ساخت. ضربالاجل به پايان رسيد و به يكباره از چند جانب صداى غرش توپها بلند شد و گلولههاى آتشين به طرف گنبد مطهر و صحن امام هشتمعليهالسلام شليک شد; هدف روسها به ظاهر متفرق كردن اوباش و در واقع انهدام قبه مبارك و نهب و غارت اموال نفيس حرم مطهر بود.اى با مسلسل و توپهاى سبك پيشروى كردند و حرم مطهر و ضريح حضرت را به گلوله بستند . اصابت گلولههاى توپ بر گنبد آسيب زياد وارد كرد، در 18 محل گلولههاى توپ ، گنبد مطهر را سوراخ كرده، به داخل افتاد و خرابي بسيار به بار آورد. پس از آن ، به هنگام غروب نظاميان سواره و پياده روس به صحن مقدس حمله ور شدند، زوار و مردم به داخل حرم مطهر پناهنده شده ، درهاى حرم را بستند. نظاميان روس از پنجرههاى گنبد و رواقها و يا از شبكههاى پنجره نقره به داخل حرم شليك مىكردند و نيز دسته اي ديگر از شبكههاى پنجره فولاد صحن عتيق (انقلاب) حرم مطهر را تيرباران كردند. در صحن و حرم مطهر تعداد زيادى كشته و زخمى شدند. مرتضى قليخان متولى باشى آستان قدس رضوى بيرق سفيدى بر سر چوب بلند كرد و از قواى روس امان خواست. فرمانده روسى كه چنين ديد دستور آتش بس صادر كرد. سپس متولىباشى و خدام حرم و مردم نيز به جمعآورى كشتگان و زخميها پرداختند. مدت چهار روز اين مكان مقدس در تصرف روسها بود و مقدار زيادى اشياء نفيس و قيمتى به يغما رفت. يوسفخان هراتى و طالبالحق به دستحاميان خود يعنى سربازان روس كشته شدند. به دنبال اين ويرانگريها سلطان حسين ميرزا نيرالدوله به استاندارى خراسان تعيين شد و در سال 1331 ( ق ) به مرمتخرابيها پرداخت هزينه تعمير گنبد مطهر به پول رايج آن زمان كه قران نقره بود، سى هزار تومان برآورد شد. اكنون جاى چند گلوله در ايوان طلاى صحن عتيق ديده مىشود. استاد ملكالشعراى بهار به مناسبت اين واقعه اشعارى تحت عنوان "توپ روس" سروده كه در ديوان او آمده است.
عصر پهلوى
در سال1307 ( ش) در شبكه پيرامون فلكه حرم مطهر تغييرات اساسى به عمل آمد و فلكه دور حرم به شعاع 180 متر از نوك گنبد و به پهناى 30 متر احداث گرديد كه بعدا ساختمانهاى موزه و كتابخانه و تالار تشريفات نيز به اين مجموعه اضافه شد، اماچندى نگذشت كه به دستور رضاخان پهلوى در مجموعه بارگاه مقدس رضوى حادثه موهن و اسفناك "مسجد گوهرشاد" به وجود آمد. * ازاره : آن قسمت از ديوار ويا ايوان که از کف طاقچه تا روي زمين باشد. ** مکلل : زيور داده .