پژوهشي در جريان شناسي تفسير عرفاني(2) - پژوهشی در جریان‏شناسی تفسیر عرفانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهشی در جریان‏شناسی تفسیر عرفانی - نسخه متنی

محسن قاسم پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











پژوهشي در جريان شناسي تفسير عرفاني(2)


دكتر محسن قاسم پور



تفاسير عرفاني از آن رو كه سرشار از تعبيرات لطيف ايات الهي هستند، در ميان نحله هاي تفاسير قرآن كريم از جايگاه رفيعي برخوردارند از اين رو شناسايي، تحليل و نقد اين تفسير نگاري ها گامي بلند در تحقيقات روش هاي تفسيري است.


اين كتاب با شرح و تبيين اصطلاحات تفسير و تأويل، ظاهر و باطن، محكم و متشابه و نص آغاز مي گردد. اثر در چهار فصل به سامان رسيده است كه در اينجا به اختصار، فصول كتاب را از نظر مي گذرانيم.



فصل اول: پيشينه تأويل در مكاتب بشري و متون ديني قبل از اسلام


از آنجا كه اهل عرفان عموماً همواره خواسته اند با تأويل ظاهر قران به باطن آن پي ببرند، مؤلف اثر نيز كتاب خود را ابتدا از اين موضوع مهم قرآني آغاز نموده است. مؤلف اظهار مي دارد كه «تأويل متون مذهبي و ديني به قرآن و حديث منحصر نمي شود بلكه در كتب آسماني و ديني پيشين مانند تورات و انجيل هم تأويل صورت گرفته است لذا مي توان گفت تأويل سابقه طولاني دارد». در بخش اول اين فصل ابتدا به سابقه تأويل مكاتب بشري همچون مكتب فيثاغوريان، مدرسه رواقيان، آيين اورفئوس پرداخته شده است. در بخش دوم به طور مفصل به موضوع تأويل در متون ديني قبل از اسلام از جمله تأويل در عهد عتيق و عهد جديد پرداخته شده است. بخش سوم فصل، تأويل (هرمنوتيك) در دوره جديد است كه بسيار مختصر مورد بررسي مؤلف قرار گرفته است.


فصل دوم: سير تأويل پس از اسلام


بخش هاي پنجگانه اين فصل شامل موضوعات زير است: تأويل در مذهب اسماعيليه، اخوان الصفا و تأويل در آيين آنان، تأويل در حكمت اشراقي، تأويل در آثار فلسفي ابوعلي سينا و تأويل در بين صوفيان.


در هر يك از جريان هاي فرهنگي مذكور به معرفي اجمالي عقايد و نوع ارتباط آنان با قرآن و نمونه هاي تأويلات قرآن با آنان پرداخته شده است.


فصل سوم: مباني تفسير عرفاني


مؤلف عمده ترين مباني تفسير عرفاني را در سه مبناي هستي شناختي، معرفت شناختي و زبان شناختي تبيين نموده است. بخش هاي اين فصل عبارت اند از: عرفان و قرآن، ظاهر و باطن، فهم وحي انگارانه و مباني زباني در نگرش تفسيري عارفان.


فصل چهارم: روش شناسي و نقد و بررسي تفاسير عرفاني


صاحب اثر در ابتداي اين فصل ابتدا بسيار كوتاه به پيشينه تفسير عرفاني و گفتاري در خصوص اولين تفسير عرفاني پرداخته است، سپس از آن رو كه تاكنون در تفاسير عرفاني به شيوه هاي مختلف رفتار شده به طور مفصل در (تقريباً نيمي از كتاب) به روش شناسي و نقد وبررس تفاسير عرفاني اهتمام ورزيده است. مولف روش كار خود را در ابتداي اين فصل اين گونه بيان مي دارد: «ابتدا سير تفسير نگاري و تفاسير مهم عرفاني قبل از تفسير قشيري را اجمالا بررسي خواهيم كرد تا به نحوي به پيشينه تفاسير عرفاني قبل از قرن پنجم اشاره كرده باشيم. پس از اين بخش نگاه روش شناختي خود را درباره چهار تفسير مهم عرفاني يعني لطائف الاشارات قشيري كشف الاسرار ميبدي (و در اصل از خواجه عبدالله انصاري) التأويلات النجميه از نجم الدين دايه تفسير القرآن الكريم منسوب به ابن عربي و در اصل متعلق به عبدالرزاق كاشاني به بحث خواهيم گذاشت».


مؤلف محترم علاوه بر گزارش زندگي صاحبان تفسير به برخي تأويلات قرآني آنان پرداخته و نيز نقد و ارزيابي خود را از اين تفاسير به طور مفصل بيان داشته است. اين نقد و ارزيابي ها در پايان فصل نيز به صورت مستقل تبيين شده است.


آخرين مطلب كتاب، بيان «نتايج تحقيق» است كه به نتايج پژوهش حاضر پرداخته شده است. در پايان پس از فهرست آيات، اعلام و فهرست منابع، خلاصه اي از كتاب به زبان انگليسي آمده است. شايان ذكر است استاد مهدوي راد مقدمه اي كوتاه بر اين اثر نگاشته و در آن به ذكر برجستگي هاي اين اثر پرداخته اند.











1- گلستان قرآن، ش 124.

/ 1