سياست عباسى در برابرمردم
نگرشى كلّى
نمىخواهيم در اين بخش از كتاب به ذكر همه كارهاىزشت عبّاسيان بپردازيم.چه حتى يك مرور سطحى بر همه آنها در اين جا
ممكن نيست. من فقط مىخواهم نقشى از رفتار بدشان با مردم را ترسيم
كنم و به اجمال بيان كنم كه تا چه حد آنان به آزار و ظلم و ستم در
حقّ رعيّت مىپرداختند.دكتر احمد محمود صبحى مىنويسد: « آن نمونه عالى
عدالت و آن مساواتى كه مردم از بنى عباس انتظار داشتند، همه وهم
وخيال خام از كار درآمد. بداخلاقى منصور ورشيد، حرص شديدشان،
ستمگرىهاى فرزندان على بن عيسى و بازيچه قراردادن اموال مسلمانان
ما را به ياد حجّاج، هشام و يوسف بن عمر و ثقفى مىاندازد.از روزى
كه ابو عبدالله، معروف به سفّاح، و همچنين منصور به نحو
بىسابقهاى شروع به زيادهروى در خونريزى نمودند، وضع توده مردم
بسيار بد شد » (110)صاحب كتاب « امبراطورية العرب » مىنويسد: « برغم
آنكه اين سپاه خراسان بود كه عبّاسيان را به تخت نشانيد، آشوب در
آن سامان در عهد عبّاسيان همچنان ادامه يافت، درست همانگونه كه
امويان. شعار خراسانيان در آن هنگام اين بود: اهل بيت را به حكومت
برسانيد تا مهربانى و عدالت بر پا گردد، نه طغيان و عطش وخونريزى
اما اين رؤياها كه انگيزه اصلى در شورش بر ضد
امويان نداشته باشند، قطعاً از آنان بهتر هم نبودند» (111) در بخش « آرزوهاى مأمون »
گفتار مهمى از وان ولوتن،درباره ارزيابى حكومت عبّاسى و سياست و
رفتارشان با مردم، خواهيم خواند.