موضعگيرى خلفا، يك به يك
چون مىخواهيم بر پارهاى از جنايات وتبهكاريهاى هر يك از خلفا آگاهى بيابيم، از اين رو از سفّاح شروع
مىكنيم:
سفاّح
اين شخص خود را به صورت مهدى ظاهر كرده بود. (112)مورخّان دربارهاش نوشتهاند: « بسيار سريع دستشرا به خون مىآلود. كارگزارانش در شرق و غرب وى را در اين خصلت
پيروى مىكردند، مانند محمد بن اشعث در مغرب، صالح بن على در مصر،
خازم بن خزيمه، حميد بن قحطبه و ديگران» (113)سرانجام شورشى به رهبرى شريك بن شيخ مهرى ـ كه
ظاهرأ از مدّعيان خلافت براى عباسيان بود ـ به همراهى بيش از سى
هزار تن بر ضّد سفّاح بر پا گرديد. او مىگفت: « اين آن چيزى نبود
كه به خاطرش با خاندان محمّد بيعت كرديم.خون مى ريزى و به ناحق
رفتار مى كنى » (114) آنگاه ابومسلم از سوى سفاح مأموريت يافت كه
به مقابله با او برخيزد و در نتيجه، هم او و هم يارانش همه را از دم
شمشير گذراندد داستان كارگزار اين خليفه به نام يحيى معروف است
كه مىگويند برادر يا برادرزادهاش بود. وى هزاران نفر از اهالى
موصل را آن هم در مسجد، سر بريد.مورخان در اين باره مى نويسند:پس از اين قتل عام،
از جمعيت انبوه موصل جز چهار صد نفر باقى نماند. او همچنين به ارتش
خود دستور داد كه سه روز هم به كشتن زنان بپردازند زيرا انان بر
جنازه مردان خود گريسته بودند.مورّخان مى نويسند: پس از اين قتل
عام، اهل موصل چنان سر افكنده شدند كه ديگر صدايى از آنان بر نخاست
و كسى از ميانشان قامت برنيفراخت. (115)روزى سفاح از همسرش امسلمه پرسيد: « چرا
برادرزاده ات اينگونه اهل موصل را ازدم تيغ
گذراند؟ پاسخ چنين
شنيد كه: به جانت سوگند كه نمىدانم.. »!! (116)در پيش جملهاى از دكتر محمود صبحى درباره سفاح و
منصور نقل كرديم كه قريب به اين مطالب بود