مهدى
اين خليفه اتهّام به كفررا وسيله كيفر بى گناهان قرار داده بود بنا به قول جهشيارى كه
درباره ايّام مهدى سخن مىگفت:« اهل جزيه در معرض انواع
شكنجه ها قرار مىگرفتند،از درندگان گرفته تا زنبور و گربه كه اين
حيواناترا بر جانشان مسلّط مى كردند »(126) در مقام اعتراض به روش مهدى، يوسف البرم در
خراسان بر ضدّش قيام كرد. (127)
هادى
وى پيوسته شراب مىنوشيد و بولهوسى و عياشى رادوست ميداشت و هم او ستمگر و صاحب سلطه بود. (128) هادى بسيار بد اخلاق، قسّى القلب، زورگو، اهل
نوشيدن شراب و بازى بود. (129) جاحظ درباره وى مىنويسد: « هادى بداخلاق، دير
جوش و بدخيال بود.كمتر كسى بود كه مى توانست خود را از شر او بر
حذر بدارد، يا با اخلاقش آشنايى پيدا كرده و به سودش باشد. از هيچ
چيز به اندازه شروع به سئوال بدش نمىآمد.به آوازه خوان مال فراوان
و بى دريغ مىبخشيد (130) .»«آرى، همانگونه كه جاحظ
گفته وى مال فراوان و بىدريغى به آوازه خوانها مىبخشيد و به قدرى
در اين راه اسراف مى كرد كه اسحاق موصلى را بر آن داشت كه بگويد: «
اگر هادى براى ما زنده مى ماند، ما مى توانستيم حتى ديوارهاى
خانهمان را از طلا و نقره بسازيم.» (131)