موضع گيرى امام رضا (ع) - زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) - نسخه متنی

سید خلیل خلیلیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضع گيرى امام رضا (ع)

پس از آن كه امام تراژدى پيشنهاد خلافت را با
توجّه به جدى بودن آن از سوى مأمون، پشت سر نهاد، خود را در برابر
صحنه بازى ديگرى يافت. آن اين كه مأمون به رغم امتناع امام هرگز از
پاى ننشست و اين بار وليعهدى خويشتن را به وى پيشنهاد كرد. در اين
جا نيز امام مى دانست كه منظور تأمين هدف هاى شخصى مأمون است، لذا
دوباره امتناع ورزيد، ولى اصرار و تهديد هاى مأمون چندان اوج گرفت
كه امام به ناچار با پيشنهادش موافقت كرد.

دلايل امام براى پذيرفتن وليعهدى

هنگامى امام رضا (ع) وليعهدى مأمون را پذيرفت كه
به اين حقيقت پى برده بود كه در آن شرايط، جان خويشتن را به خطر
بيفكند، ولى در مورد دوستداران و شيعيان خود و يا ساير علويان هرگز
به خود حق نمى داد كه جان آن را نيز به مخاطره دراندازد.

افزون بر اين، بر امام لازم بود كه جان خويشتن و
شيعيان و هواخواهان را از گزندها برهاند. زيرا امّت اسلامى بسيار
به وجود آنان و آگاهى بخشيدنشان نياز داشت. اينان بايد باقى مى
ماندند تا براى مردم چراغ راه و راهبر و مقتدا در حل مشكلات و هجوم
شبهه ها باشند.

آرى، مردم به وجود امام و دست پروردگان وى نياز
بسيار داشتند، چه در آن زمان موج فكرى و فرهنگى بيگانه اى بر همه
جا چيره شده بود و با خود ارمغان كفر و الحاد در قالب بحث هاى
فلسفى و ترديد نسبت به مبادى خداشناسى، مى آورد. بر امام لازم بود
كه بر جاى بماند و مسئوليت خويش را در نجات امّت به اثبات برساند .
و ديديم كه امام نيز ـ با وجود كوتاه بودن دوران زندگيش پس از
وليعهدى ـ چگونه عملأ وارد اين كارزار شد.

حال اگر او با ردّ قاطع و هميشگى وليعهدى، هم خود
و هم پيروانش را به دست نابودى مى سپرد اين فداكارى كوچك ترين
تأثيرى در راه تلاش براى اين هدف مهم در بر نمى داشت..

علاوه بر اين، نيل به مقام وليعهدى يك اعتراف
ضمنى از سوى عباسيان به شمار مى رفت داير بر اين مطلب كه علويان
نيز در حكومت سهم شايسته اى داشتند.

ديگر از دلايل قبول دليعهدى از سوى امام آن بود
كه اهل بيت را مردم در صحنه سياست حاضر بيابند و به دست فراموشيشان
نسپارند. و نيز گمان نكنند كه آنان همان گونه كه شايع شده بود، فقط
علما و فقهايى هستند كه در عمل هرگز به كار ملّت نمى آيند. شايد
امام نيز خود به اين نكته اشاره مى كرد هنگامى كه «ابن عرفه» از وى
پرسيد:

ـ اي فرزند رسول خدا، به چه انگيزه اى وارد
ماجراى وليعهد شدى؟

امام پاسخ داد: به همان انگيزه كه جدّم على (ع)
را وادار به ورود در شورا نمود. (14)<

گذشته از همه اين ها، امام در ايام وليعهدى خويش
چهره واقعى مأمون را به همه بشناساند و با افشا ساختن نيّت و هدف
هاى وى در كارهايى كه انجام مى داد، هر گونه شبهه و ترديدى را از
نظر مردم برداشت.

/ 101