رابط انقلاب با اهل بيت ضرورى مى نمود... - زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) - نسخه متنی

سید خلیل خلیلیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رابط انقلاب با اهل بيت ضرورى مى نمود...

عباسيان ناگزير بودند كه ميان انقلاب خود و
اهل بيت خطّ رابطى ترسيم كنند، به
چند دليل:

نخست: آن كه بدين وسيله توجه فرمانروايان را از
خويشتن به جاى ديگر منصرف مى ساختند.

دوم: آن كه مردم بيشتر به آنان اعتماد مى كردند و
از پشتيانى شان برخوردار مى گرديدند.

سوم: آن كه دعوت خود را بدين وسيله از ابتذال و
برانگيختن شگفتى مردم مى رهانيدند. چه اينان در سرزمينهاى اسلامى،
آنچنان از شهرت كافى برخوردار نبودند و مردم نيز براى هيچ يك از
آنان، برخلاف علويان، حقّ دعوت و حكومت را نمى شناختند. از اين رو
با وجود علويان، دعوت عباسيان اگر به سود خودشان آغاز مى شد امرى
فريب آميز و باورنكردنى مى نمود.

چهارم: آن كه مى خواستند اعتماد علويان را نيز به
خود جلب كنند و اين از همه برايشان مهمتر بود. چه مى خواستند بدين
وسيله رقيبى در ميدان تبليغ و دعوت نداشته باشند و نمايش اين كه
دارند به نفع علويان تبليغ مى كنند خود آنان را از تحرّك بازدارند.

لذا مى بينيم كه «ابوسلمه خلال» در مقام عذرخواهى
از «ابوالعباس سفّاح» كه چرا به امام صادق عليه السلام نامه نوشته
و تبليغ را به نام او و براى بيعت با وى انجام داده، چنين اظهار
مى دارد: «مى خواستم تا بدين وسيله كار خودمان استوارى يابد». (18)

و براستى هم همين گونه شد. عبّاسيان با اين شگرد
كه دعوت خود را به اهل بيت پيوستگى دادند، پيروزى بزرگى را در
انقلاب خويشتن كسب كردند، و چنان به قدرت و عظمتى دست يافتند كه از
تيررس هر صاحب ادّعايى فراتر رفتند. آنان با اين شگرد تمايل و
تأييد امت اسلامى بويژه اهل خراسان را به خود جلب كردند. اهل
خراسان كسانى بودند كه دور از جنجال بدعتگزاران و سياست بازان
مى زيستند و كسانى بودند كه «هر چند از كوفيان نسبت به اهل بيت
كمتر غلوّ مى كردند ولى به نفع ايشان با حماسه بيشترى تبليغ
مى كردند». (19) چه آنان راه و رسم محمّد و قرآن را تنها به شيوه
على بن ابى طالب عليه السلام آموخته بودند. (20)

مردم خراسان هرگز فراموش نكرده بودند كه در ايّام
زمامدارى امويان چه ظلمها و عقوبتهايى را نمى كشيدند. از اين رو
ديگر طبيعى بود كه آماده پذيرفتن هرگونه دعوتى بودند كه از سوى
اهل بيت آغاز مى شد. آنان حتى حاضر به جانفشانى در اين راه گشته
بودند و از آنجا كه سرزمينشان از مركز حكومت، شام، به دور بود،
جولانگاه دستجات و احزاب متخاصم با يكديگر مانند عراق نشده بود. در
عراق وجود شيعيان، خوارج، مرجئه و ديگر گروهها اوضاع را براى حكومت
عباسيان بسى نامساعدتر از خراسان مى نمود. لذا ديديم كه اين مردم
خراسان بودند كه به خاطر دوستى با اهل بيت پايه هاى حكومت
بنى عبّاس را استوار كردند و به هميارى و مساعدت و نيروى
شمشيرهايشان خلافت اين خاندان را بر دوش خود كشيدند. بعداً درباره
ايرانيان و راز شيعه بودنشان ـ به ويژه اهل خراسان ـ سخن مشروح ترى
در فصل «آرزوهاى مأمون» و ديگر فصول خواهيم آورد.

/ 101