تلاش براى محكوم كردن امام در مناظره - زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگی سیاسی امام هشتمین (ع) - نسخه متنی

سید خلیل خلیلیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تلاش براى محكوم كردن امام در مناظره

ديگر از اقدام هاى مأمون آن بود كه دانشمندان و
متكلّمان معتزله را كه اهل بحث و استدلال و موشكافى در امورعلمى
بودند، گرد امام رضا (ع) جمع مى كرد و آنان را به بحث و مناظره
وامى داشت. هدف از ترتيب اين گونه مجالس آن بود كه امام از پاسخ
عاجز بماند و بدين وسيله نادرستى يكى از ادعاهاى اساسيش بر مردم
روشن گردد. آرى امام مانند ساير امامان داشتن علوم و معارف پيغمبر
(ص) را كه شرط اساسي امامت است، مدّعى بود. بنابراين اگر مأمون
موفق مى شد كه كذب اين ادعا را ثابت كند با انهدام مذهب شيعه مشكل
خود را به كلى حل كرده بود.

به نظر من اگر مأمون در اين راه توفيقى به دست
آورده بود ديگر نيازى به كشتن امام (ع) نداشت. چه ديگر او يك فرد
معمولى بود كه از هرگونه حجّت امامت دستش خالى بود. به هر حال
مأمون با كوشش فراوانى كه دانشمندان را از دورترين نقاط فرامى
خواند تا مشكل ترين مسائل خود را بر امام عرضه كنند تا شايد حتى
براى يك بار هم كه شده امام را از پاسخ گويى عاجز كنند.

ابوالصّلت دراين باره مى گويد:«... چون امام در
ميان مردم با ارائه فضايل خود محبوبيّت روزافزون مى يافت مأمون بر
آن شد كه متكلمان را از هر نقطه كشور فراخواند تا در مبارزه امام
را به عجز دراندازد و بدين وسيله مقامش در نظر دانشمندان فروبيفتد
و عامه مردم نيز كمبودهايش را دريابند. ولى امام دشمنان خود ـ از
يهودى، مسيحى، گبر، برهمن، منكر خدا و مادى ـ همه را در بحث محكوم
مى نمود... .» (4)

جالب آن كه دربار مأمون پيوسته محل برگزارى اين
گونه مباحثات بود. ولى پس از درگذشت امام (ع) ديگر چندان اثرى از
آن مجالس علمى و بحث هاى كلامى ديده نشد.

امام (ع) كه به خوبى بر قصد مأمون آگاهى داشت، مى
گفت: «... چون معلوم شود كه چگونه من با اهل تورات به توراتشان، با
اهل انجيل به انجيلشان، با اهل زبور به زبورشان، با ستاره پرستان
به شيوه عبرانيشان ، با موبدان به شيوه پارسيشان، با روميان به سبك
خودشان و با اهل بحث و گفت و گو به زبان هاى خودشان استدلال كرده
همه را به تصديق حرف خود وادار مى كنم، مأمون ديگر خواهد فهميد كه
راه خطايى را برگزيده، يقيناً پشيمان خواهد شد.» (5)

آرى اين پيش بينى امام هميشه درست از كار در مى
آمد چه نقشه هاى مأمون پيوسته نتايج معكوسى به بار مى آورد و به
جاى سست شدن موضع امام، مردم اعتراف مى كردند كه به راستى او
شايسته خلافت است نه مأمون. مأمون از شنيدن اين چيزها به سختى برمى
آشفت و چون مى ديد كه كوشش هايش به نتيجه نمى رسد روزى بر آن شد كه
براي رهايى از امام (ع) نقشه تازه اى طرح كند. اين بود كه پيشنهاد
عجيبى را براى اين منظور عنوان كرد.

/ 101