علل پذیرش ولایت عهد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علل پذیرش ولایت عهد - نسخه متنی

سید جغفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علل پذيرش ولايت عهد

پس از آنکه امام تراژدي پيشنهاد خلافت را با توجه به جدي نبودن آن از سوي مامون، پشت‏سر نهاد، خود را در برابر صحنه‏بازي ديگري يافت. آن اينکه مامون به رغم امتناع امام هرگز از پاي ننشست و اين بار وليعهدي خويشتن را به وي پيشنهاد کرد. در اينجا نيز امام مي‏دانست که منظور تامين هدفهاي شخصي مامون است، لذا دوباره امتناع ورزيد، ولي اصرار و تهديدهاي مامون چندان اوج گرفت که امام بناچار با پيشنهادش موافقت کرد.

دلايل امام براي پذيرفتن وليعهدي

هنگامي امام رضا(ع) وليعهدي مامون را پذيرفت که به اين حقيقت پي برده بود که در صورت امتناع بهايي را که بايد بپردازد تنها جان خودش نمي‏باشد، بلکه علويان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع مي‏شوند. در حالي که اگر بر امام جايز بود که در آن شرايط، جان خويشتن را به خطر بيفکند، ولي در مورد دوستداران و شيعيان خود و يا ساير علويان هرگز به خود حق نمي‏داد که جان آنان را نيز به مخاطره دراندازد.

افزون بر اين، بر امام لازم بود که جان خويشتن و شيعيان و هواخواهان را از گزندها برهاند. زيرا امت اسلامي بسيار به وجود آنان و آگاهي بخشيدنشان نياز داشت. اينان بايد باقي مي‏ماندند تا براي مردم چراغ راه و راهبر و مقتدا در حل مشکلات و هجوم شبهه‏ها باشند.

آري، مردم به وجود امام و دستپروردگان وي نياز بسيار داشتند، چه در آن زمان موج فکري و فرهنگي بيگانه‏اي بر همه جا چيره شده بود و با خود ارمغان کفر و الحاد در قالب بحثهاي فلسفي و ترديد نسبت‏به مبادي خداشناسي، مي‏آورد. بر امام لازم بود که بر جاي بماند و مسؤوليت‏خويش را در نجات امت‏به انجام برساند. و ديديم که امام نيز - با وجود کوتاه بودن دوران زندگيش پس از وليعهدي - چگونه عملا وارد اين کارزار شد.

حال اگر او با رد قاطع و هميشگي وليعهدي، هم خود و هم پيروانش را به دست نابودي مي‏سپرد اين فداکاري کوچکترين تاثيري در راه تلاش براي اين هدف مهم در برنمي‏داشت.

علاوه بر اين، نيل به مقام وليعهدي يک اعتراف ضمني از سوي عباسيان به شمار مي‏رفت داير بر اين مطلب که علويان نيز در حکومت‏سهم شايسته‏اي داشتند.

ديگر از دلايل قبول وليعهدي از سوي امام آن بود که اهلبيت را مردم در صحنه سياست‏حاضر بيابند و به دست فراموشيشان نسپارند، و نيز گمان نکنند که آنان همانگونه که شايع شده بود، فقط علما و فقهايي هستند که در عمل هرگز به کار ملت نمي‏آيند. شايد امام نيز خود به اين نکته اشاره مي‏کرد هنگامي که «ابن عرفه‏» از وي پرسيد:

- اي فرزند رسول خدا، به چه انگيزه‏اي وارد ماجراي وليعهد شدي؟

امام پاسخ داد:

به همان انگيزه‏اي که جدم علي(ع) را وادار به ورود در شورا نمود. (1)

گذشته از همه اينها، امام در ايام وليعهدي خويش چهره واقعي مامون را به همه شناساند و با افشا ساختن نيت و هدفهاي وي در کارهايي که انجام مي‏داد، هرگونه شبهه و ترديدي را از نظر مردم برداشت.

آيا امام خود رغبتي به اين کار داشت؟

اينها که گفتيم هرگز دليلي بر ميل باطني امام براي پذيرفتن وليعهدي نمي‏باشد. بلکه همانگونه که حوادث بعدي اثبات کرد، او مي‏دانست که هرگز از دسيسه‏هاي مامون و دار و دسته‏اش در امان نخواهد بود و گذشته از جانش، مقامش نيز تا مرگ مامون پايدار نخواهد ماند. امام بخوبي درک مي‏کرد که مامون به هر وسيله‏اي که شده در مقام نابودي وي - جسمي يا معنوي - برخواهد آمد.

تازه اگر هم فرض مي‏شد که مامون هيچ نيت‏شومي در دل نداشت. با توجه به سن امام اميد زيستنش تا پس از مرگ مامون بسيار ضعيف مي‏نمود. پس اينها هيچ کدام براي توجيه پذيرفتن وليعهدي براي امام کافي نبود.

از همه اينها که بگذريم و فرض را بر اين بگذاريم که امام اميد به زنده ماندن تا پس از درگذشت مامون را نيز مي‏داشت، ولي برخوردش با عوامل ذي نفوذي که خشنود از شيوه حکمراني وي نبودند، حتمي بود. همچنين توطئه‏هاي عباسيان و دار و دسته‏شان و بسيج همه نيروها و ناراضيان اهل دنيا بر ضد حکومت امام که اجراي احکام خدا به شيوه جدش پيامبر(ص) و علي(ع) بايد پياده مي‏شد، امام را با همان مشکلات زيانباري روبرو مي‏ساختند که برايتان در فصل گذشته شرح داديم. در آنجا گفتيم که حتي مردم نيز حکومت‏حق و عدل امام(ع) را در آن شرايط نمي‏توانستند تحمل کنند.

فقط اتخاذ موضع منفي درست‏بودبا توجه به تمام آنچه که گفته شد در مي‏يابيم که براي امام(ع) طبيعي بود که انديشه رسيدن به حکومت را از چنين راهي پر زيان و خطر از سر بدر کند، چه نه تنها هيچ يک از هدفهاي وي را به تحقق نمي‏رساند، بلکه بر عکس سبب نابودي علويان و پيروانشان همراه با هدفها و آمالشان نيز مي‏گرديد.

بنابراين، اقدام مثبت در اين جهت‏يک عمل افتخارآميز و بي منطق قلمداد مي‏شد.

برنامه پيشگيري امام‏اکنون که امام رضا(ع) در پذيرفتن وليعهدي از خود اختياري ندارد، و نه مي‏تواند اين مقام را وسيله رسيدن به هدفهاي خويش قرار دهد، چه زيانهاي گرانباري بر پيکر امت اسلامي وارد آمده دينشان هم به خطر مي‏افتد... و از سويي هم امام نمي‏تواند ساکت‏بنشيند و چهره موافق در برابر اقدامات دولتمردان نشان بدهد.... پس بايد برنامه‏اي بريزد که در جهت‏خنثي کردن توطئه‏هاي مامون پيش برود.

منابع مقاله:

زندگي سياسي هشتمين امام، شهيدي، سيد جعفر؛

(1) مراجعه شود به: مناقب آل ابي‏طالب / 4 / ص 364 - معادن الحکمة / ص 192 - عيون اخبار الرضا / 2 / ص 40 - بحار / 49 / ص 140 و 141.







/ 1