ترجمه و شرح قصيده دعبل خزاعي در مدح حضرت رضا (عليهالسلام)
بطوري كه نوشتهاند وقتي دعبلخزاعي در خراسان به زيارت حضرت رضا (ع) نايل آمد اشعاري در مدح آن حضرت سرود و خلعتي فاخر و چند هزار درهم صله گرفت . امام همام به او لقب دعبل – كه در عربي به معني شتر كهن سال است – عطا فرمودند. تفصيل مطلب و شرح حال دعبل در بسياري از كتابها و مآخذ معتبر ذكر شده است و خوانندگان علاقهمند ميتوانند به دائرهالمعارف اسلام و ترجمه عربي كتاب بروكلمن« تاريخالادبالعربي » و از مآخذ شرقي به كشفالظنون و وفياتالاعيان و اغاني مراجعه كنند. آقاي ابوالقاسم حبيبالهي (نويد) دانشيار محترم دانشكده – ادبيات مشهد نيز مقالهاي دارند تحت عنوان « دعبل خزاعي مداح اهل بيت (ع) » كه در شماره چهارم نامه آستان قدس چاپ شده است . ظاهراً ديوان كامل دعبل در دست نيست ( دائرهالمعارف اسلام ) ولي اشعاري كه در مدح حضرت رضا (ع) و خاندان عصمت و طهارت سروده از ديرباز نقل شده و مايه تمتع و استفاده بزرگان دين و ارباب ادب بوده است . مرحوم مجلسي عالم بزرگ شيعه قصيده تائيه دعبل را كه در مدح حضرت رضا (ع) است به فارسي ترجمه و شرح كرده است و دو نسخه از اين شرح در كتابخانه آستان قدس محفوظ است. اين دو نسخه در جلد سوم (شماره 12 ادبيات) و در جلد هفتم (شماره 686 ادبيات) معرفي شده و نسخه اولي كه اقدم واصح است در 1123 كتابت و بوسيله شخصي به نام حاج سيد محمد در سال 1309 ه . قمري وقف شده است. اين نسخه 34 ورق 15 سطري به ابعاد 5/18 در 5/12 سانتيمتر دارد و مشتمل است بر ديباچه (1 آ) ، مقدمهاي در «بيان نسب و برخي از احوال دعبل» (2 ب) و فصلي «در بيان سندهاي اخبار متعدده» (3 آ) كه از ابن بابويه و شيخ طوسي و كشي و ابن طلحه مالكي رواياتي دال بر صحت انتساب اين قصيده به دعبل ذكر شده است. هيئت تحريريه نامه آستان قدس مناسب دانست متن و شرح يا ترجمه قصيده دعبل را به دوستداران دربار ولايت مدار رضوي تقديم كند باشد كه مورد پسند افتد و خدمتي بشود. در رسمالخط نسخه تقريباً تغييري داده نشد و سعي گرديد حتيالامكان متن همان طور كه نوشته شده است در دسترس خوانندگان محترم گذاشته شود. ت – ب اول قصيده اينست:
تجاوبن بالاد نان و الزفرات
نوائح عجم اللفظ و انلقطات(9آ)
نوائح عجم اللفظ و انلقطات(9آ)
نوائح عجم اللفظ و انلقطات(9آ)
يخبرن بالانفاس من سرانفس
اساري هويات و اخرات
اساري هويات و اخرات
اساري هويات و اخرات
[1] - در زبان عاميانه مشهد، چوله يعني كج و منحني و در هم پيچيده ـ چولي غزك مترسكي است كه در سر مزارع و جاليزها براي ترسانيدن پرندگان نصب ميكنند. [2] - پينه هنوز در لهجه مشهدي است.