رَهْبَة
لاََنْتُمْ اَشَدُّ رَهْبَةً في صُدورِهِم مِن اللّهِ ... (حشر / 13) ترجمه شماره 1: هر آينه شما سختتريد در ترس افكندن در سينههايشان از خدا ...ترجمه شماره 2: وحشت شما در دل آنها بيشتر از بيم خداست، زيرا مردمي هستند كه به فهم در نميآيند ...ترجمه شماره 3: در دلشان از شما بيشتر ترس دارند تا از خدا ...ترجمه شماره 4: همانا شما ترسناكتريد در سينههاي ايشان از خدا ...ترجمه شماره 5: بيشك شما در دلهاي آنان هراس انگيزتريد از خداوند ...ترجمه شماره 6: شما مسلمانان در نظر آنان (منافقين) ترسندهتريد از خدا ...ترجمه شماره 7: وحشت آنان از شما بيش از ترسشان از خداست، زيرا آنها گروهي نادانند.واژهشناسي
در تبيين اصل لغوي اين كلمه بين دانشمندان علم لغت تعدد نظر مختصري مشاهده ميشود كه نتيجه آن بيان سه مفهوم اصلي براي ماده «رهب» و «رهبه» است. ابن فارس اصرار دارد كه ماده رهب دو معني اصلي دارد: اول، دلالت بر خوف و ترس مينمايد و گفته ميشود: رَهِبْتُ الشيءَ رهبا ورَهَبا ورَهْبَةً: از چيزي يا كسي ترسيدن و خوف در دل داشتن. ترهُّب به معني پارسايي و تعبّد و پرستشگري است، و از همين باب است ارهاب به معني كفّ و بازداشتن شتر از محل شرب آب و راندن و سوق دادن آن به سمت ديگر به منظور جلوگيري از خوردن آب.مفهوم دوم: شتر لاغر و مردني و ضعيف و هر چيز رقيق و باريك و لاغر و ظريف را رهب گويند كه از همين معني دو واژه رِهاب: زمين نرم و رقيق و مسطح كه آب را به راحتي جذب مينمايد، و «رَهاب» [مفتوح الراء] به معني استخوان سينه مشرف به شكم كه بسيار ظريف و حساس است ... مشتق شده است.16راغب اصفهاني17 عقيده دارد كه مفهوم اصلي ماده «رَهْب» و «رهبَة» دو چيز است: مفهوم اول دلالت بر ترس همراه با گوشهگيري و اضطراب و گشتن به دنبال پناهگاه است كه آيه شريفه «لأنتم أشدُّ رَهْبَةً» (حشر / 13) از همين معني و ماده گرفته شده و به معني آن است كه شما ترس و اضطراب شديدي در دل منافقين انداختهايد؛ و مفهوم دوم آن عبارت از آستين پيراهن است، و براي اثبات اين معني حكايتي را به نقل از مقاتل درباره اظهار نظر عربي باديه نشين در تفهيم معناي رهبه بيان ميكند. راغب اعتقاد دارد كه معني اول كلمه «رهبة» در آيات قرآن كاربرد فراوان و مناسبتري دارد، و ميافزايد كه كلمه «رهبة» در قرآن بيشتر در جنبه مثبت ترس و اضطراب كه به خداوند بازگشت پيدا ميكند، بيان شده است: «وايّايَ فَارْهبُونِ» (بقره / 40)؛ «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ» (انفال / 60). ابن منظور نيز بياني در تكميل و تأييد نقطه نظرات ابن فارس و راغب دارد.18
بررسي و داوري
مفهوم كلمه «رهبة» در آيه 13 سوره حشر، ترس و خوف و وحشت است كه از مؤمنان در دل منافقان افتاده است. ريشه اين ترس را بايد در عزّت و عظمت و اقتدار و صلابت موجود در مؤمنان جست و جو كرد كه ناشي از خشيت و تقواي الهي است.اگر چه مترجمان در ترجمه كلمه «رهبة» راه صحيح را پيمودهاند، ولي ترجمه پيشنهادي ما از اين واژه چنين است: «ترس و وحشت آنان (منافقين) از شما بيش از ترسشان از خداوند است، زيرا آنها گروهي نادانند». اين ترجمه، انطباق كامل با ترجمه شماره 7 دارد.خلود ـ خالدين
فكانَ عاقِبَتَهُما انَّهما فِي النّارِ خالِدَيْنِ فيها وَذلك جَزاؤُا الظالمينَ (حشر / 17) ترجمه شماره 1: ... هر دو در آتشند، جاويدانند در آن ...ترجمه شماره 2: ... هر دو به آتش افتند و جاودانه در آن باشند ...ترجمه شماره 3: ... هر دو در آتش دوزخ مخلدند ...ترجمه شماره 4: پس شد فرجام آنان كه هر دو در آتشند جاودان در آن ...ترجمه شماره 5: ... هر دو در آتش جهنماند و جاودانه در آنند ...ترجمه شماره 6: ... هر دو براي ابد در آتشند ...ترجمه شماره 7: سرانجام كارشان آتش است و تا ابد در آن بمانند ...واژهشناسي
ابن فارس در بيان مفهوم اصلي ماده «خَلَدَ» و «خلود» اعتقاد دارد كه اين ماده يك معناي اصلي بيشتر ندارد و آن دلالت داشتن بر ثبات و ملازمت چيزي با چيز ديگر است. «جَنَّةُ الْخُلد» از اين ماده و معناست و آن بهشتي است كه اقامت در آن ثابت و لازم است، و آيه «اَخْلَدَ الي الأرض» (اعراف / 176) به معناي چسبيدن به زمين و همواره ملازم زمين بودن است.19راغب اصفهاني نيز مفهوم ثبات و لزوم را به بيان ديگري پذيرا شده است. او هرچند در تعريف و تحليل لغوي ماده «خلود» راهي غير از راه ابن فارس پيموده است، اما سرانجام با هم اشتراك پيدا كردهاند. راغب در تحليل نظر خويش ميگويد: خلود حاكي از دور بودن چيزي از فساد است به گونهاي كه در معرض خرابي و فنا قرار نميگيرد و در همان حالت سلامت خويش باقي ميماند. لذا عرب هر چيزي را كه چنين حالتي داشته باشد و در واقع از تغيير و زوال و فساد به دورباشد، تعبير به خلود ميكند. آن گاه در تأييد سخن خويش آيه: «... لعلّكم تَخْلُدُونَ» (شعراء / 129) را نقل ميكند.20
ابن منظور «خُلْد» را عبارت از اين ميداند كه مدت اقامت كسي در خانه و منزلي طولاني شود به گونهاي كه تصور شود هرگز از آن خانه بيرون نميرود. وي ميگويد: «خُلد از نامهاي بهشت است، زيرا اهل بهشت تا ابد در آن جا مقيم خواهند بود. سپس در تبيين مفهوم «وَلكنَّهُ اَخْلَدَ اِلَي الاْءرْضِ...» (اعراف / 176) ميگويد: انسانِ نفسگرا و شيطان دوست، از هواي نفس خود پيروي كرد، تمايل به دنيا و نفس پيدا كرد و رضايت به ماندن در زمين داد.21 راغب نيز اضافه نموده است كه مقصود از ارض در آيه فوق ميتواند دنيا باشد.