رَهْبَة - تحقیقی در زمینه مفردات سوره حشر (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحقیقی در زمینه مفردات سوره حشر (2) - نسخه متنی

حسینعلی ترکمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رَهْبَة

لاََنْتُمْ اَشَدُّ رَهْبَةً في صُدورِهِم مِن اللّه‏ِ ... (حشر / 13)

ترجمه شماره 1: هر آينه شما سخت‏تريد در ترس افكندن در سينه‏هايشان از خدا ...

ترجمه شماره 2: وحشت شما در دل آنها بيشتر از بيم خداست، زيرا مردمي هستند كه به فهم در نمي‏آيند ...

ترجمه شماره 3: در دلشان از شما بيشتر ترس دارند تا از خدا ...

ترجمه شماره 4: همانا شما ترسناك‏تريد در سينه‏هاي ايشان از خدا ...

ترجمه شماره 5: بي‏شك شما در دل‏هاي آنان هراس انگيزتريد از خداوند ...

ترجمه شماره 6: شما مسلمانان در نظر آنان (منافقين) ترسنده‏تريد از خدا ...

ترجمه شماره 7: وحشت آنان از شما بيش از ترسشان از خداست، زيرا آنها گروهي نادانند.

واژه‏شناسي

در تبيين اصل لغوي اين كلمه بين دانشمندان علم لغت تعدد نظر مختصري مشاهده مي‏شود كه نتيجه آن بيان سه مفهوم اصلي براي ماده «رهب» و «رهبه» است. ابن فارس اصرار دارد كه ماده رهب دو معني اصلي دارد: اول، دلالت بر خوف و ترس مي‏نمايد و گفته مي‏شود: رَهِبْتُ الشي‏ءَ رهبا ورَهَبا ورَهْبَةً: از چيزي يا كسي ترسيدن و خوف در دل داشتن. ترهُّب به معني پارسايي و تعبّد و پرستشگري است، و از همين باب است ارهاب به معني كفّ و بازداشتن شتر از محل شرب آب و راندن و سوق دادن آن به سمت ديگر به منظور جلوگيري از خوردن آب.

مفهوم دوم: شتر لاغر و مردني و ضعيف و هر چيز رقيق و باريك و لاغر و ظريف را رهب گويند كه از همين معني دو واژه رِهاب: زمين نرم و رقيق و مسطح كه آب را به راحتي جذب مي‏نمايد، و «رَهاب» [مفتوح الراء] به معني استخوان سينه مشرف به شكم كه بسيار ظريف و حساس است ... مشتق شده است.16
راغب اصفهاني17 عقيده دارد كه مفهوم اصلي ماده «رَهْب» و «رهبَة» دو چيز است: مفهوم اول دلالت بر ترس همراه با گوشه‏گيري و اضطراب و گشتن به دنبال پناهگاه است كه آيه شريفه «لأنتم أشدُّ رَهْبَةً» (حشر / 13) از همين معني و ماده گرفته شده و به معني آن است كه شما ترس و اضطراب شديدي در دل منافقين انداخته‏ايد؛ و مفهوم دوم آن عبارت از آستين پيراهن است، و براي اثبات اين معني حكايتي را به نقل از مقاتل درباره اظهار نظر عربي باديه نشين در تفهيم معناي رهبه بيان مي‏كند. راغب اعتقاد دارد كه معني اول كلمه «رهبة» در آيات قرآن كاربرد فراوان و مناسب‏تري دارد، و مي‏افزايد كه كلمه «رهبة» در قرآن بيشتر در جنبه مثبت ترس و اضطراب كه به خداوند بازگشت پيدا مي‏كند، بيان شده است: «وايّايَ فَارْهبُونِ» (بقره / 40)؛ «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّه‏ِ» (انفال / 60). ابن منظور نيز بياني در تكميل و تأييد نقطه نظرات ابن فارس و راغب دارد.18

بررسي و داوري

مفهوم كلمه «رهبة» در آيه 13 سوره حشر، ترس و خوف و وحشت است كه از مؤمنان در دل منافقان افتاده است. ريشه اين ترس را بايد در عزّت و عظمت و اقتدار و صلابت موجود در مؤمنان جست و جو كرد كه ناشي از خشيت و تقواي الهي است.

اگر چه مترجمان در ترجمه كلمه «رهبة» راه صحيح را پيموده‏اند، ولي ترجمه پيشنهادي ما از اين واژه چنين است: «ترس و وحشت آنان (منافقين) از شما بيش از ترسشان از خداوند است، زيرا آنها گروهي نادانند». اين ترجمه، انطباق كامل با ترجمه شماره 7 دارد.

خلود ـ خالدين

فكانَ عاقِبَتَهُما انَّهما فِي النّارِ خالِدَيْنِ فيها وَذلك جَزاؤُا الظالمينَ (حشر / 17)

ترجمه شماره 1: ... هر دو در آتشند، جاويدانند در آن ...

ترجمه شماره 2: ... هر دو به آتش افتند و جاودانه در آن باشند ...

ترجمه شماره 3: ... هر دو در آتش دوزخ مخلدند ...

ترجمه شماره 4: پس شد فرجام آنان كه هر دو در آتشند جاودان در آن ...

ترجمه شماره 5: ... هر دو در آتش جهنم‏اند و جاودانه در آنند ...

ترجمه شماره 6: ... هر دو براي ابد در آتشند ...

ترجمه شماره 7: سرانجام كارشان آتش است و تا ابد در آن بمانند ...

واژه‏شناسي

ابن فارس در بيان مفهوم اصلي ماده «خَلَدَ» و «خلود» اعتقاد دارد كه اين ماده يك معناي اصلي بيشتر ندارد و آن دلالت داشتن بر ثبات و ملازمت چيزي با چيز ديگر است. «جَنَّةُ الْخُلد» از اين ماده و معناست و آن بهشتي است كه اقامت در آن ثابت و لازم است، و آيه «اَخْلَدَ الي الأرض» (اعراف / 176) به معناي چسبيدن به زمين و همواره ملازم زمين بودن است.19
راغب اصفهاني نيز مفهوم ثبات و لزوم را به بيان ديگري پذيرا شده است. او هرچند در تعريف و تحليل لغوي ماده «خلود» راهي غير از راه ابن فارس پيموده است، اما سرانجام با هم اشتراك پيدا كرده‏اند. راغب در تحليل نظر خويش مي‏گويد: خلود حاكي از دور بودن چيزي از فساد است به گونه‏اي كه در معرض خرابي و فنا قرار نمي‏گيرد و در همان حالت سلامت خويش باقي مي‏ماند. لذا عرب هر چيزي را كه چنين حالتي داشته باشد و در واقع از تغيير و زوال و فساد به دورباشد، تعبير به خلود مي‏كند. آن گاه در تأييد سخن خويش آيه: «... لعلّكم تَخْلُدُونَ» (شعراء / 129) را نقل مي‏كند.20
ابن منظور «خُلْد» را عبارت از اين مي‏داند كه مدت اقامت كسي در خانه و منزلي طولاني شود به گونه‏اي كه تصور شود هرگز از آن خانه بيرون نمي‏رود. وي مي‏گويد: «خُلد از نام‏هاي بهشت است، زيرا اهل بهشت تا ابد در آن جا مقيم خواهند بود. سپس در تبيين مفهوم «وَلكنَّهُ اَخْلَدَ اِلَي الاْءرْضِ...» (اعراف / 176) مي‏گويد: انسانِ نفس‏گرا و شيطان دوست، از هواي نفس خود پيروي كرد، تمايل به دنيا و نفس پيدا كرد و رضايت به ماندن در زمين داد.21 راغب نيز اضافه نموده است كه مقصود از ارض در آيه فوق مي‏تواند دنيا باشد.

/ 10