تفاوت و تشابه ديدگاههاي مفسران پيرامون يك سوره
محبوبه زماني علويجه يكي از شيوههاي مناسب جهت درك مفاهيم قرآني، بهرهگيري از تفاسيري است كه توسط صاحبنظران نگاشته شده و بديهي است كه در تطبيق تفاسير مختلف با همديگر، خواننده مجال خواهد داشت تا در جريان ديدگاههاي مختلف نسبت به سورهها و آيات قرآن قرار گيرد و به اين نحو ابهاماتش برطرف شود. در اين تحقيق كه اولين قسمتش در اين شماره و ادامهاش در شماره آينده به استحضار خواهد رسيد، نويسنده به بررسي تطبيقي سوره بلد در تفاسير مختلف پرداخته و كوشيده در راستاي تشريح بيشتر مفاهيم قرآني حركت كند. بدانيد كه اين قرآن همان خيرخواه و نصيحتگويي است كه در آن فريب و خيانت راه ندارد. راهنمايي است كه جز به راه راست و درست نميرود و خبر دهندهاي است كه دروغ نميگويد. هيچ كس با اين قرآن ننشست جز اينكه چيزي به او افزوده شد و يا چيزي از او كاسته گرديد و بدانيد كه پس از اين قرآن، به هيچ راهنمايي نيازي نمانده و پس از قرآن هيچ كس از هدايت بينياز نبوده است. پس درمان دردهاي خود را از آن بجوئيد و در سختيهايتان از آن كمك بخواهيد. زيرا در اين قرآن شفاي بزرگترين دردهاست كه همان كفر و نفاق و تباهي و گمراهي است.نهجالبلاغه
سوره بلد سي و پنجمين سورهاي است كه بر پيامبر نازل شد. اين سوره بعد از سوره «ق» در مكه نازل شده و در ترتيب سورههاي قرآن به عنوان نودمين سوره شناخته شده است. بنابر احتمال قوي در سال سوم بعثت نازل شده و قبل از اظهار دعوت و پيش از نزول آيه 94 سوره حجر آمده كه ميگويد: «فاصدع بما تومر واعرض عن المشركين». تعداد آيات آن به توافق نظر علما بيست آيه و تعداد كلمات آن 82 و حروف آن 320 حرف ميباشد.(1) اين سوره به ترتيب فعلي در قرآن بعد از سوره «فجر» آمده. كه بر اين امر دلايل متعددي ذكر شده است. شيخ طبرسي در مجمع البيان ميگويد: «چون خداوند سوره فجر را با نفس مطمئنه تمام كرده در اين سوره (سوره بلد) راه وصول به اطمينان را كه ايمان و عمل خير است بيان نمود». در كتاب تفسير نوين پيرامون تناسب بين سوره «فجر» و سوره «بلد» موارد بسياري ذكر شده از جمله اينكه: 1 - هر دو سوره در مقام تسليت و آرامش روحي بخشيدن پيغمبر است 2 - در سوره فجر از ستمگريها و تبهكاريهاي اقوام گذشته و جنايات صاحبان زوروزر نسبت به عموم، حتي پيغمبران آنها به تصريح ياد شده و در سوره «بلد» از توانگران خويش به كنايه و اشاره. 3 - در آن سوره سوگند به زمان فريضه حج بود (در يكي از وجوه معاني الفاظ مورد قسم) و در اين سوره قسم به مكان آن است. 4 - در آن سوره از پندارهاي بيجا و قضاوتهاي غلط دنياپرستان و به ويژه غرور و خودخواهي ثروتمندان نام برده و آنها را تخطئه كرده است در اين سوره نيز. 5 - در هر دو سوره مالدوستي و عدم توجه به حال بينوايان و يتيمان نكوهش شده است. 6 - هر دو سوره از دو دسته كافر و مومن ياد كرده و بدكاران و كفار را از آتش دوزخ بيم داده است.(2) علت نامگذاري اين سوره به «بلد» ظاهراً وقوع كلمه «بلد» در آغاز آن است.(3)با توجه به سياق آيات، اين سوره مكي است و در الميزان آمده: به قولي مدني است، كه ظاهر آيات اين نظر را تاييد نميكند. در تفسير احسن الحديث شان نزولي براي اين سوره نيست و اغلب مفسران معتقدند هدايت بشر نزول آنرا لازم كرده است. (4) در تفسير روح المعاني در مورد مكان نزول سوره آمده كه به قولي مكي و به قولي مدني است و به قول ديگر 4 آيه ابتداي آن مكي و بقيه مدني است. در اين تفسير آمده: زمخشري ادعا كرده كه اين سوره مكي است و بعضي آيات نشان ميدهد سوره بعد از فتح مكه و در مكه نازل شده است. (5) در اين تفسير تناسب سوره فجر با سوره بلد در همان نفس مطمئنهاي است كه شرايط آن در سوره بعد، يعني بلد ذكر شده. (6)خلاصه مطالب سوره چنانچه در تفسير الميزان آمده چنين است: خلقت انسان بر رنج و مشقت پايهگذاري شده، هيچ كاري از كارهاي زندگي خالي از مشقت و زحمت نيست، راحتي خالص فقط در آخرت ميسر است. پس چه بهتر كه انسان بر تكاليف و فرمودههاي خدا صبر و عمل كند و رنج ترك معصيت را بر خود هموار سازد و داخل عقبه اطعام گرسنگان و اكرام يتيمان شود تا از اصحاب يمين و نيكوكاران گردد والا آخرتش مانند دنيا پر از عذاب و رنج خواهد بود. (7)فضيلت سوره بلد: در فضيلت تلاوت اين سوره از پيغمبر اكرم (ص) نقل شده است كه فرمود: من قراها اعطاه الله الامن من غضبه يوم القيامة«كسي كه سوره بلد را بخواند خداوند او را از خشم خود در قيامت در امان ميدارد». (8) و در حديثي از حضرت امام صادق (ع) آمده است: «كسي كه در نماز واجب سوره «لا اقسم بهذاالبلد» را بخواند، در دنيا از صالحان شناخته خواهد شد و در آخرت از كساني شناخته ميشود كه در درگاه خداوند مقام و منزلتي دارد و از دوستان پيامبران و شهدا و صالحان خواهد بود.»(9)بسم الله الرحمن الرحيم ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان لا اقسم بهذاالبلد ترجمه: قسم به اين شهر مقدس (مكه)* لغات كليدي و ترجمه لغات:
بلد: سرزمين. در قاموس آمده: «البلد والبلدة... هر سرزميني (قطعهاي) از زمين» «بلد» به معني شهر نيست. بلكه به معناي سرزمين و ديار است. استعمال قرآن نيز چنين است.(10)تفسير آيه از تفسير نوين: در قرآن چندين مورد است كه حرف «لا» در اول فعل قسم آمده ولي معني نفي نميدهد. مفسران اتفاق دارند در اينكه مقصود از «بلد» مكه معظمه است و جلالت و عظمت آن چه در جاهليت و چه در السلام معلوم است. (11) * تفسير آيه از تفسير نمونه: (12) سنت قرآن در بسياري از موارد بر اين است كه بيان حقايق بسيار مهم را با سوگند شروع ميكند. سوگندهايي كه خود نيز سبب حركت انديشه و فكر و عقل انسان است. سوگندهايي كه ارتباط خاصي با همان مطلب مورد نظر دارد. در اينجا نيز براي بيان اين واقعيت كه زندگي انسان در دنيا توام با درد و رنج است از سوگند تازهاي شروع ميكند و ميفرمايد: «قسم به اين شهر مقدس» (شهر مكه) تفسير آيه از تفسير روح المعاني: (13) با توجه به سياق آيات و همينطور آيه بعد منظور از بلد شهر مكه است كه از صفات آن «حرام» است كه در مورد «حرام بودن» در آيات بعد توضيح خواهيم داد. * به طور كلي در همه تفاسير منظور از «بلد» شهر مكه است و در اين مورد اختلافي نيست. تفسير آيه از تفسير احسن الحديث: (14) درباره «لا اقسم» چنين آمده كه: «لا» به احتمال قوي براي نفي كلام مفروض خصم است يا براي تاكيد قسم، آيه «و انت حل» (آيه بعد) موقعيت بلد را مستحكم ميكند. و انت حل بهذاالبلد ترجمه: شهري كه تو ساكن آن هستي. لغات كليدي و ترجمه لغات آيه: حل: (15) مصدر است و به معني نازل شدن. و ميگويند «حل به حلا و حلولا نزل» در آيه به معني فاعل «نازل - مقيم» است. در مجمع فرموده «الحل: الحال و هوالساكن». تفسير آيه از تفسير نوين: (16) يعني و حال آنكه تو زيست كننده و فرود آيندهاي به اين شهر. در تفسير اين آيه «قرشي» دو معني براي «حل» ذكر كرده و در نتيجه دو معني نيز براي آيه منظور نموده. معني اول: اگر لفظ «حل» از حلول و به معني «ورود» باشد در اينصورت به معني وارد و نازل است و اگر مربوط به زمان حال باشد ترجمه آيه چنين ميشود: «حال آنكه تو نشيمن كننده و ساكن و مقيم در آن شهر هستي» و اگر اخبار از آينده باشد معني آيه چنين است: «حال آنكه تو در آينده وارد شونده و فرود آيندهخواهي بود در اين شهر» كه مژدهاي است به پيامبر در فتح مكه. معني ديگر: اگر «حل» به معني حلال باشد يا در حال و يا در استقبال. اگر به معني حال بگيريم: در مقام نكوهش و مشركان است. يعني اينان مكه را هرم ميدانند ولي تو را توهين نموده و هتك حرمت ميكنند و اين توهين در نظر آنان حلال است. و اگر به معني آينده بگيريم به اين معني ميشود كه: «تو در اين شهر حلال خواهي بود.» يعني پيامبر(ص) در فتح مكه جائز است كه كافران را اسير كند يا بكشد و آنروز به فرمان پيامبر (ص) اينكار را كردند از جمله «ابن اخطل» را در حاليكه متوسل به خانه كعبه شده بود به دوزخ روانه كردند.
درشتي و نرمي به هم دربه است
چورگزن كه جراح و مرهم نه است
چورگزن كه جراح و مرهم نه است
چورگزن كه جراح و مرهم نه است
اي كعبه راز يمن قدوم تو صد شريف
بطحا ز نور طلعت تو يافته فروغ
يثرب ز خاك تو با رونق و نوا
وي مرده را زمقدم پاك تو صد صفا
يثرب ز خاك تو با رونق و نوا
يثرب ز خاك تو با رونق و نوا
* مجمع البيان. ج 10 - ص 493
1). تفسير احسن الحديث: سيد علي اكبر قرشي، تهران، 1371، تيراژ 2000. ج 12. ص 225.
2). تفسير نوين: شريعتي، محمدتقي، تهران، 1353، ج - جزء سي ام. ص 188 - 187.
4 و 3) تفسير احسن الحديث: سيدعلي اكبر قرشي، تهران، 1371. ج 12. ص 227.
6 و 5). تفسير عربي روح المعاني في تفسيرالقرآن العظيم: علامه ابيالفضل شهابالدين السيدمحمد الاوسي البغدادي. تهران. انتشارات بوذرجمهوري.
7). تفسير احسن الحديث - ج 12 جزء سي ام. ص 228.
8). مجمع البيان. ج 10 - ص 490.
9). ثواب الاعمال. طبق نقل «نورالثقلين» ج 5. صفحه 578.
10). تفسير احسن الحديث. ج 12. ص 231.
11). تفسير نوين. جزء سيام. ص 188.
12). تفسير نمونه. ج 27. ص 7.
13). تفسير روح المعاني. ص 134 - 133
14). تفسير احسن الحديث. ج 12 - ص 233.
15). همان منبع. ص 231
16). تفسير نوين. جزء سيام. ص 189 - 188
17). تفسير نمونه. ج 27 .ص 8 - 7
18). تفسير روح المعاني. ص 134
19). تفسير احسن الحديث. ص 233
20). تفسير نوين: ص 189 (جزء 30)
21). همان منبع: ص 190
22). تفسير نمونه: ج 27. ص 9
23). تفسير روح المعاني جزء 30. ص 135
24). تفسير الميزان: علامه طباطبائي، ج 20، انتشارات بنياد علمي و فكري علامه طباطبائي، تهران، 1363، ص 767
25). تفسير روح المعاني جزء 30. ص 135
26). تفسير احسن الحديث ج 12. ص 234
27). همان منبع. ص 231
28). تفسير نوين. جزء 30 - ص 191 - 190
29). تفسير نمونه. ج 27 - ص 10
30). تفسير روح المعاني. ص 136 - 135
31). تفسير احسن الحديث. ج 12. ص 234
32). تفسير نوين ص 191.
33). تفسير نمونه ج 27. ص 11
34). تفسير روح المعاني. ص 136
35). احسن الحديث ص 234