شمه اي از احوال و اوصاف قمي - تفسیر قمی منسوب به علی بن ابراهیم قمی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر قمی منسوب به علی بن ابراهیم قمی - نسخه متنی

محمد هادی معرفت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امروزه تفسيري در دست است، معروف به «تفسير قمي» و منتسب به شخصيتي بزرگ، كه از شاخصه هاي جهان تشيع در آغاز قرن چهارم به شمار مي رود. اين تفسير به لحاظ عبارت و شيوه بيان، رسا و از نثري محكم و نيرومند برخوردار است. اساس اين تفسير بر پايه نقل استوار مي باشد، كه از اين جهت از جمله تفاسير نقلي(تفسير به مأثور) به شمار مي آيد. اين تفسير در نوع خود كم نظير بلكه بي نظير مي باشد و در عين اختصار و ايجاز، در بيان وافي و كامل و فراگير است. آنچه درباره تاريخ عصر نزول و آداب و عادات جاهلّيت به اشارت در قرآن آمده به طور كامل در اين تفسير روشن شده و حالات و سرگذشت امت هاي پيشين و انبياي گذشته، به تفصيل بيان شده است. اين تفسير روي هم رفته از جنبه تفسيري، كامل و جامع است. هر چند برخي روايات ضعيف يا اسرائيلي 1 در درون آن درج شده است كه اگر روي اين تفسير، كار تحقيقي انجام گيرد و از چنين معايبي پيراسته شود، تفسيري آبرومندانه و آراسته، و قابل عرضه خواهد گرديد، زيرا يگانه تفسير جامع و كاملي است كه معتمد بر نقل از طريق اهل بيت ـ عليهم السلام ـ است، و بيشتر توانسته نقطه نظرهاي ناب ائمه اهل بيت را پيرامون قرآن بيان دارد، و اين خود سرمايه بزرگي است. و من توفيق انجام اين عمل شايسته را از خدا خواسته ام تا تقدير چه باشد.

اكنون در اين مقال چند جهت را مورد بحث قرار داده ام، تا روشن شود كه محاسن بسيار و معايب اندك آن كجا است.

شمه اي از احوال و اوصاف قمي

شخصيت والاي علي بن ابراهيم قمي براي همگان شناخته شده و در اعتبار وثاقت جاي ترديد نيست. وي از شخصيت هاي تابان و ستاره هاي درخشان جهان تشيّع است. «ثقة في الحديث، ثبْت، معتمدٌ، صحيح المذهب، سَمِعَ فأكثر»2 اوصافي است كه براي او ذكر شده است. او از مشايخ كليني است كه در كافي شريف فراوان از او روايت كرده است. و روايات او سرتاسر فقه را پوشانده و مورد اعتماد و استناد اصحاب قرار گرفته است. تنها روايات او از طريق پدربزرگوارش، بيش از شش هزار روايت مي باشد. تعداد روايات اين شخصيت بزرگ را تا 7240 حديث دانسته اند3 كه تمامي آنها مورد قبول فقها قرار گرفته است و اين امر بزرگي و عظمت و وثاقت اين شخصيت عالم به حديث و روايت را مي رساند.

وي معاصر امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ و تا سال 307 زيسته است و برخي وفات او را به سال 329 دانسته اند.

به هر حال مرحوم كليني صاحب كتاب كافي بسياري از احاديث خود را از ايشان گرفته است. اين شخصيت والا به شهادت نجاشي، شيخ و... صاحب كتاب تفسير قرآن بوده است.4 اما آيا تفسير وي همين است كه اكنون در دست ماست، يا اين كه تفسيري كه به نام اوست به وسيله فرد ديگري با افزودن كاستن برخي امور به ما رسيده است؟

مسلم است كه مقدمه تفسير از خود ايشان نيست و برخي از تحريفات و امور باطل نيز در آن رخنه كرده است كه اشاره به برخي از آنها ضروري است.

اين تفسير با مقدمه اي شروع مي شود كه خلاصه اي است از تفسير منسوب به نعماني5 با مختصر تغيير و جابه جايي عبارات. كه اين تفسير به دو نفر ديگر از شخصيات بزرگ نيز نسبت داده شده: سعد بن عبدالله اشعري و سيد مرتضي علم الحصري. اين جانب در كتاب «صيانة القران من التحريف» روشن ساختم كه اين انتساب به هر سه بزرگوار بي اساس است.

پس از پايان مقدمه، تفسير بدين گونه شروع مي شود:«حدّثني ابوالفضل العباس بن محمد بن القاسم بن حمزة بن موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ قال حدثنا ابوالحسن علي بن ابراهيم...».

اكنون چند پرسش در اينجا مطرح است:

اولاً: مقدمه تفسير از كيست؟

ثانيا: گوينده«حدثني» چه كسي است؟

ثالثا: جايگاه ابوالفضل عباس بن محمد علوي به لحاظ درجه اعتبار و وثاقت چيست؟

تاكنون روشن نگرديده كه مقدمه را چه كسي نگاشته و در مقدمه اين تفسير قرار داده است. و لذا عبارت«و نحن ذاكرون و نخبرون بما ينتهي الينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم و أوجب ولايتهم...»6 از زبان و قلم چه كسي تراوش كرده، و لذا شايسته نبود كه برخي از بزرگان عاليقدر، از اين عبارت، توثيق راويان واقع شده در اسناد اين تفسير را استفاده كنند.

مقدمه تفسير به طور مسلم از «علي بن ابراهيم» نيست زيرا در صفحه 4 از يكي از نسخه ها نقل مي كند «قال: ابوالحسن علي بن ابراهيم الهاشمي» از اين جمله پيدا است كه مقدمه نويس خود علي بن ابراهيم نبوده و الّا نيازي به ذكر اسم او در اينجا نبوده است. و اگر گفته شود كه نسخه برداران و نويسندگان اين لفظ و جمله را افزوده اند به اصل عدم زياده مي توان تمسك كرد.

باز در صفحه 20 از مقدمه آمده است: و اما الردّ علي من انكر الرؤية... قال ابوالحسن علي بن ابراهيم بن هاشم حدثني ابن عن احمد بن محمد ابن ابي نصر عن علي بن موسي الرضا(ع).

اگر مقدمه از علي بن ابراهيم بود جايي براي ذكر نام خودش نبود. در صفحه 21 نيز«قال علي بن ابراهيم حدثني... دارد. در صفحه 24 نيز قال و حدثني ابي عن عمير عن حماد عن ابي عبدالله... دارد.

همچنين در صفحه 25 سه مورد: «قال حدثني ابي» ذكر شده است.

از اين هشت مورد كه در مقدمه عبارت «قال: حدثني ابي» نقل شده معلوم مي شود كه مقدمه تفسير از علي بن ابراهيم نيست، ثانيا مقدمه نويس يك نفر بوده است زيرا در جاهاي متفاوت ضمير متكلم وحده آورده است. نظير ص2 «و اشهد ان محمدا عبده و رسوله» و در ص27 و استفتح الله الفتاح... و أسئله ـ عزوجل ـ... اقول...

و اين ضميرهاي متكلم وحده دلالت مي كند كه اين مقدمه را تنها يك نفر نوشته است و از جمله اي كه در اول تفسير بسم الله الرحمن الرحيم آمده معلوم مي شود كه اين شخص، ابوالفضل العباس بن محمد بن قاسم نيز نيست، زيرا مي گويد حدثني ابوالفضل العباس... بن موسي بن جعفر قال حدثنا ابوالحسن علي بن ابراهيم حدثني. بنابراين روشن مي شود كه: شخصي كه هويتش معلوم نيست از يكي از نوادگان حضرت موسي بن جعفر كه با سه واسطه به امام كاظم مي رسد و او از علي بن ابراهيم نقل كرده است. بنابراين تاكنون در طريق و سند تفسير دو واسطه مجهول است كه از اسم يكي از آنان خبر داريم ولي كسي او را تصديق و يا تكذيب نكرده و دومي كه نويسنده مقدمه است حتي نامش هم برايمان روشن نيست و اين يكي از نقطه ضعف هاي عمده اين كتاب است كه بايد براي آن فكري كرد.

از طرف ديگر بر فرض كه «عباس بن محمد... بن موسي بن جعفر، مورد وثاقت باشد و راوي از او نيز شناخته شود باز جاي اين بحث باقي مي ماند كه اين كتاب چگونه به دست ما رسيده است؟

/ 5